سردار نقدی گفت: “ایران 35 هزار مسجد و 150 هزار روحانی برای جنگ نرم کم دارد.” برای رسیدن به این اهداف راههای زیر پیشنهاد می شود.
راه اول: تعداد 150 هزار دیپلمه را به حوزه علمیه می فرستیم تا دروس طلبگی بخوانند. از این تعداد 30 هزار نفر بعد از یک سال وارد فعالیت های بانکی و کار در وزارتخانه ها می شوند. از 120 هزار نفر باقیمانده که تا سال دوم به درس ادامه می دهند، 35 هزار نفر به دلیل انحراف، فتنه، رمالی، جنگیری، وابستگی به استکبار، جاسوسی برای اسرائیل دستگیر می شوند. از 85 هزار نفری که به سال چهارم می رسند، 25 هزار نفر ازدواج کرده و به دلیل مخالفت همسر و خانواده او از عالم و لباس روحانیت کناره گیری کرده و به کاری آبرومندانه مشغول می شوند. از 60 هزار نفری که وارد سال چهارم می شوند، تعداد 10 هزار نفر به دلیل جنگ ایران و آمریکا، عازم جبهه های نبرد با آمریکا و اسرائیل شده و از آنجا به خانه باز می گردند. از میان 50 هزار نفر باقیمانده که به سال پنجم می رسند، بیست هزار نفر بعد از تغییر حکومت لباس های شان را در می آورند و از طریق مرزهای عراق و پاکستان به نجف و کربلا رفته و مجاور می شوند و می ماند سی هزار نفر. از این سی هزار نفر 25 هزار نفر به تدریس علوم دینی در قم ادامه می دهند و پنج هزار نفر تصمیم می گیرند که با حکومت جدید مقابله کنند.
راه دوم: برای پیدا کردن 300 هزار دیپلمه که حاضر باشند برای جنگ نرم فعالیت کنند، کنکور اعلام می کنیم. این تعداد در کنکور شرکت کرده و تحصیل علوم دینی را آغاز می کنند، یک سال بعد 150 هزار نفر آنها مخالف دولت می شوند و اخراج، دستگیر و بعضی از آنها به لبنان، عراق، آمریکا و اسرائیل پناهنده می شوند. از 150 نفر باقیمانده که به سال دوم می رسند، 50 هزار نفر وارد کار دولتی می شوند و دو سال بعد به عنوان رانت خوار یا مفسد اقتصادی یا فساد مالی دستگیر می شوند. از 100 هزار نفر باقیمانده، پنجاه هزار نفر در سال سوم به دلیل رفتن به اینترنت، خواندن کتاب، نماز خواندن، عضویت در فیس بوک، سفر به آنتالیا، دیدن ماهواره، ندیدن تلویزیون یا عاشق شدن، کارشان را رها می کنند و پنجاه هزار نفر به سال چهارم می رسند. با توجه به اینکه پنجاه هزار نفر روحانی تولید شده است، و جنگ نرم تشدید شده، چهار سال دیگر به 200 هزار روحانی دیگر برای جنگ نرم نیاز است، و با توجه به اینکه از هر شش نفر یک نفر باقی می مانند، باید یک میلیون و دویست هزار طلبه را به مدارس علمیه بفرستیم، تا از آنها 200 هزار روحانی تولید شود. برای آموزش و تربیت یک میلیون و دویست هزار روحانی به یک کشور با جمعیت حداقل 300 میلیون نفر و درآمد سالانه پانصد میلیارد دلار نیاز داریم، یعنی اتفاقی که احتمالا 732 سال دیگر رخ خواهد داد. در این فاصله سردار نقدی هفت بار کفن می پوساند، جمهوری اسلامی ده بار تغییر رژیم می دهد، امام زمان سه بار ظهور کوتاه مدت می کند و سرانجام ظهور کرده و برای زندگی به جزایر قناری می رود.
راه سوم: یکی از راههای ساده تر برای تولید سریع 150 هزار روحانی جدید، این است که از میان بسیجی های موجود 150 هزار نفر را انتخاب و به آنها لباس روحانی بپوشانیم و دو ماه بعد اعلام کنیم همه آنها روحانی اند. به محض اعلام روحانی بودن این افراد بلافاصله پنجاه هزار نفر آنان چون دیوانه نیستند، بسیج را رها کرده و وارد دولت می شوند. یک سوم آنها یعنی پنجاه هزار نفر همان کارهای عادی بسیجی ها را می کنند، و به همین دلیل به دلیل اشاعه فحشاء و منکرات خلع لباس می شوند و می ماند پنجاه هزار نفر که آمادگی کامل برای جنگ نرم را دارند، ولی چون احتمالا تا آن زمان جنگ سخت شروع شده است، این افراد باید هر چه سریع تر لباس روحانیت را دربیاورند و لباس بسیجی بپوشند.
راه چهارم: در حال حاضر بین 80 تا 100 هزار روحانی و واعظ و مداح و کلا کسانی که برای وصل کردن مردم به خدا درآمد کسب می کنند داریم که کلا 50 تا 60 هزار نفرشان از 1330 به بعد تولید شدند، چون در سال 1330 حدودا 20 هزار روحانی در کشور وجود داشت. اگر فرضیات زیر را در نظر نگیریم که حداقل پنجاه درصد مراجع با دولت مخالف اند، پنجاه درصد روحانیون اصلا کاری به سیاست ندارند، ده درصدی به اشکال مختلف متهم به همکاری با ضد انقلاب هستند، ده درصدی هم یا خلع لباس شدند یا متهم به انواع مفاسد هستند، میزان تولید روحانی ولایت پذیر در شصت سال گذشته حدود 20 هزار نفر بوده. با این فرض برای تولید 150 هزار روحانی با حفظ شرایط حدود 420 سال وقت لازم است. تا آن موقع هم احتمالا تنها کسی که از جمهوری اسلامی زنده است، جنتی است.
راه پنجم: بفرض که بتوانیم 150 هزار روحانی را در کمتر از ده سال تولید کنیم، که تقریبا چنین فرضی محال است، برای اینکه حداقل این است که تا امروز فرمانده بسیج هر سه سال یک سیاست را دنبال کرده، به همین دلیل اصولا سیاستی که دیرتر از سه سال نتیجه بدهد، حتما بعدا تغییر می کند، آن وقت سه چهار سال بعد، ما 150 هزار آدم خواهیم داشت که سه چهار سالی دروس طلبگی خوانده اند و احتمالا نود درصدشان مثل مجید محمدی ضدانقلاب شده و تازه یاد گرفتند چطور می شود اسلام و شیعه را از بیخ نابود کرد. بنا براین پنج سال دیگر بومرنگ برمی گردد صاف می خورد توی سر سردار نقدی. می گوئید نه، پنج سال قبل احمدی نژاد معاون اجرایی خدا بود، حالا شده رئیس شیطان. پنج سال قبل موسوی نامزد اصولگرایان برای انتخابات در هر حالتی بود، حالا زندانی است. پنج سال قبل خود سردار نقدی یک نظامی بود که پرونده کلاهبرداری و تجاوز داشت، حالا شده فرمانده بسیج. پنج سال قبل هاشمی مرد دوم یا سوم حکومت بود، حالا رفته توی بایگانی راکد. اصولا جمهوری اسلامی حکومتی نیست که بتواند برای بیش از سه سال برنامه بریزد.
راه ششم: یکی از کمبودها برای جنگ نرم از دید سردار نقدی، وجود 35 هزار مسجد جدید است. اگر دولت بخواهد این مساجد را بسازد، حتما نیاز دارد که دولت وجود داشته باشد. وگرنه دولتی اگر وجود نداشته باشد، نمی تواند چنین مساجدی بسازد. دولت احمدی نژاد که اصولا یکی از اهداف اصلی در جنگ نرم است، بنا براین فعلا با این دولت نمی شود مسجد ساخت. شهرداری تهران از سال 1385 تا امسال 35 مسجد در تهران ساخته است، اگر فرض کنیم ده برابر این تلاش در کل کشور صورت گرفته باشد، با توجه به اینکه بودجه شهرداری تهران بیش از یک دهم بودجه کل شهرداری های کشور است، احتمالا در 5 سال گذشته 350 مسجد در سراسر ایران ساخته شده و اگر با همین سرعت پیش برویم، تعداد 35000 مسجد احتمالا در سریع ترین زمان نیاز به صد سال وقت دارد. مثلا مصلای تهران که همه چیز آن آماده بود، آیت الله خمینی هم دستور ساختش را داده بود، 23 سال تا حالا طول کشیده و بعد از 23 سال هم تبدیل به نمایشگاه شده است. احتمالا آن 35000 مسجد که صد سال دیگر ساخته شود اکثرا تبدیل به دیسکوتک یا شهربازی خواهد شد.
راه هفتم: با توجه به اینکه اهل سنت ایران یک درصد جمعیت مسلمان ایران هستند ولی 10 هزار مسجد دارند، شیعیان هم 99 درصد جمعیت هستند ولی 60 هزار مسجد دارند و با توجه بیشتر به اینکه ساخت سومین مسجد بزرگ جهان در امارات، ده سال طول کشید و 500 میلیون دلار هزینه اش شد، ولی مصلای تهران 23 سال طول کشید، تا حالا 600 میلیون دلار هزینه صرف آن شده و اگر 700 میلیون دلار دیگر هزینه بشود، ممکن است تا بیست سال دیگر تمام شود، پیشنهاد می شود که ساخت 35 هزار مسجد را به دولت عربستان یا امارات واگذار کنیم و بگوئیم که آنها را برای اهل سنت می خواهیم، بعد که ساخت شان تمام شد، کلک بزنیم و مساجد را برای شیعیان اختصاص بدهیم، البته اگر تا آن زمان شیعه ای برای رفتن به مسجد باقی مانده باشد.
راه هشتم: در طول چهارصد سال 60 هزار مسجد در ایران ساخته شده، احتمالا اگر با همان روال تاریخی پیش برویم، ساخت 35 هزار مسجد حدود 234 سال طول می کشد.
راه نهم: یکی از راههای دیگر واگذارکردن ساخت مسجد به بخش خصوصی است. در این حالت، احتمالا نصف کسانی که در بخش خصوصی ممکن است بخواهند مسجد بسازند، ملی مذهبی ها و حاجی بازاری ها و مخالفان حکومت هستند که مسجد ضرار از دید دولت می سازند، اما دولت می تواند به تجاری که براساس اصل 44 بخش دولتی به آنها واگذار می شود، اعلام کند که باید مسجد بسازند. احتمالا برای ساخت 35 هزار مسجد دولت باید 350 هزار کارخانه به بخش خصوصی واگذار کند. یعنی به عبارت دیگر کل حکومت را بفروشد به بخش خصوصی که 35 هزار مسجد داشته باشد.
نتیجه گیری سیاسی: مهم ترین راههای پیروزی جمهوری اسلامی راههای غیرممکن است.
نتیجه گیری اخلاقی: بسیج می تواند جمهوری اسلامی را حفظ کند، به قیمت نابودی ایران.
نتیجه گیری شخصیتی: آدمی که سابقه جنایی و کلاهبرداری دارد قرار است تولید کننده اصلی روحانی و مسجد بشود.