سفری در مسیر تاریخ

نویسنده

talaee.jpg

سفر رییس جمهور ایران به کشور عراق، گر چه به عنوان یک واقعه مهم تاریخی و بیاد ماندنی مورد بررسی است، ‏اما بدون شک یادآور موضوعات مهم دیگری نیز می باشد که نمی بایست از آنها به سادگی گذر کرد.به ویژه آنکه ‏تاریخچه روابط سیاسی و اجتماعی دو ملت در طی سالیان دراز به دلیل نوع بافت حاکمیتهای سیاسی شان، بشدت تحت ‏تاثیر سیاستهای رهبران دو کشورقرار داشته است. ‏

در سال های پس از انقلاب مناسبتهای کم تاثیر اجتماعی و اقتصادی فی مابین، هیچگاه بیش از مبادلات مرزی رونق ‏نگرفت و نقش سیاسی جنگ هم در شکل گیری عقده های ناسیونالیستی هر دو ملت بسیار پر رنگتر رخ نمود. ایران و ‏عراق هر دو در مقطعی دشمن یکدیگر بودند و ایران در آن مقطع، البته دشمن دوست عراق یعنی آمریکا نیز. امروز ‏همان دوست قدیمی عراق موجبات سرنگونی دشمن دشمن خود را فراهم کرده و به لطف اختلاف دو دوست، سایه ‏دشمنی قسم خورده از سر ایران برداشته شده است. ‏

اما مسئله اینجاست که احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور کشور ایران در این سفر بیشتر از آنکه موجبات افتخارات ‏ملت ایران را فراهم آورد، به دنبال تاکید بر “مشترکاتی” است که اساساً در نظر مردم و سیاستمداران عرب و مسلمان ‏عراقی جایگاه برجسته ای ندارند. در واقع تاکید وی بر ریشه های مشترک مذهبی و فرقه ای شیعه بین دو ملت با ‏ساختار بیمار و مضطرب سیاسی امروز عراق همخوانی ندارد. ‏

از نگاه تمام همسایگان عرب مسلمان ایران، ما هیچگاه یک کشور مسلمان “خودی” پنداشته نشده ایم. ایران به عنوان ‏یک کشور بزرگ و توانمند غیر عرب در منطقه حتی دوست استراتژیک همسایگان عرب خود نیز برشمرده نمی ‏شود. تشدید رنگ اسلامیت مورد تاکید آقای ریئس جمهور و مشاوران سیاسی وی، در شرایطی رهبری می شود که ‏وزن استراتژیک نام ایرانی و هویت مستقل و مستند آن در حاشیه قرار می گیرد.‏

اشاعه فرهنگ اسلامی در سیاست خارجی ایران امروز در حوزه کشورهای عربی مسلمان آنقدر کم اثر جلوه می کند ‏که حتی کشورکوچک امارات هم در فضای خلاء هویت ایرانی، خود را مدعی بخشی از سرزمین ما می پندارد. حمایت ‏تمام و کمال حکومت های عرب از اصلی ترین دشمن پایوران سیاسی نظام اسلامی ایران در کنار حمایت مستقیم و ‏بدون حرف و حدیث از ادعای بی اساس امارات در خصوص جزایر و نهایتاً نپذیرفتن در خواست عضویت ایران ‏اسلامی در کنفرانس کشورهای عرب خلیج فارس، فقط سه نمونه از آخرین موضع گیری های کشورهای عربی منطقه ‏در مقابل تهران می باشد. برشمردن دشمنی های روزهای جنگ با ایران و ندادن حتی یک رای سیاسی در سازمان های ‏بین المللی به نفع ایران از سایر نمونه های موضع گیری های این کشورها هستند که بررسی آنها خارج از حوصله این ‏مقاله است.‏

دنیای مترقی و قدرتمند امروز، ایران را به عنوان یکی از فرهنگ های زنده و مستقل دنیا می شناسد وارج می گذارد و ‏این شناخت صحیح، بدون شک زمینه اصلی رشد قدرت ملت ایران در راه پیش روی اوست. نباید فراموش کرد که اگر ‏زمینه های الفت و دوستی این دو ملت در مذهب و فرقه گری جدی بود هرگز شیعیان عراق برادران شیعه ایرانی خود ‏را در جنگ با گلوله پذیرایی نمی کردند. البته نباید و نمی توان منکر علایق مذهبی و فرقه ای بین دو ملت بود، اما این ‏موضوع به عنوان یک فاکتور مهم و تعیین کننده در سرنوشت سیاسی این دو ملت قابل لحاظ نیست. ‏

مشروعیت حضور استراتژیک ایران در ساختار فرهنگی و اقتصادی همسایگانش امری است قابل فهم و دفاع و صد ‏البته مهم. اما این امر ممکن نمی شود مگر با شناخت وتقویت واقعیتهای مورد احترام دنیا نسبت به فرهنگ و پایه های ‏تفکری مردم سرزمین خودمان.فرهنگ ایرانی مورد غضب در کنار اقتصاد رها در طوفان، پایه های خوبی برای تاثیر ‏گذاری بر سیاست و امنیت و اقتصاد عراق نمی باشد و این واقعیت از اندیشه سیاست ورزان عراقی مخفی نیست.‏

عراق بحران زده امروز، تشنه امنیت است و تحکیم ساختار قومی از هم پاشیده شده اش را می طلبد. چنین است که ‏ایران را هرگز به عنوان مشوق شیعه بر نخواهد تابید. برقراری توازن بین فرقه های مذهبی و قومی تهای مجروح از ‏جنگ، اولین سازو کار استراتژیک سیاستمداران ملی عراق است. سفر احمدی نژاد اگر چه در بستر متلاطم تاریخ ‏سیاسی منطقه شکل گرفت و صاحب اهمیتی تاریخی شد، اما به سختی می توان باور کرد که به مصالح ایران بهره قابل ‏توجهی برساند.‏

‏ ‏

‏ ‏