اصلاً اگر این کار را از اول میکردند خیلی بهتر بود. یا اگر تمام کارها را همینجوری میکردند تازه بهتر از این هم میتوانست بشود. هی پرسیدند این کتاب “کلنل” محمود دولت آبادی پس چه شد؟ تا حالا سه تا دولت و چهارتا وزیر با وعده انتشار این کتاب آمدهاند و رفتهاند، والا اگر سلمان رشدی کتاب را نوشته بود تا حالا دیگر حتماً توسط یک ناشری چاپ شده بود وبعد هم ناشر توقیف میشدو قضیه به خیر و خوشی تمام میشد میرفت.
حالا علی جنتی گفته “کتاب را خودم شخصاً باید بخوانم و اگر اصلاحات قابل قبول باشد مجوز چاپ خواهد گرفت”. آقا جان اصلاحات که همیشه قابل قبول است. ما چند دفعهی دیگر باید برویم بخاطر چاپ شدن چند جلد کتاب در آزادترین کشور دنیا به اصلاحات رأی بدهیم که اصلاحات قابل قبول بشود؟ هر دفعه ما به اصلاحات رأی میدهیم بعد اصلاحات خودش یکسری اصلاحات بما میدهد میگوید اول برو خودت اینجوری اصلاحات کن بعد بیا خر ما را بچسب.
خب الآن دولت آبادی رفته حدود چهل و پنج تا اصلاحات در کتابش کرده گفته بفرما. بعد علی جنتی برگشته گفته دولت آبادی کتاب را دیگه زیادی اصلاحات کرده و چندتایش لازم نیست اصلاح بشود. گفتیم خب شکر خدا اینهمه اخیراً دولت آبادی در سمینار و مراسم و بزرگداشت و اگر ول کنی در نشست خودجوش بسیج عشایر شرکت میکند و خبرگزاریها عکسهایش را زرت و زرت منتشر میکنند و حالا ما هم هیچی نمیگوییم، خب بالاخره یک جایی جواب داده. حالا خان بخشیده خانقلی نمیبخشد. نویسنده اصلاح کرده، وزیر میگوید زیادی اصلاح کردی.
ولی فقط یک مشکل کوچکی که هست اینکه جنتی کتاب را نخوانده چطوری فهمیده زیادی اصلاحات شده؟ الآن خودش گفته “کتاب را خودم شخصاً باید بخوانم”. خب بخوان! علی! اقراء! اینرا بخوان که حداقل در عمرت غیر از حلیة المتقین یک کتاب دیگر هم خوانده باشی. حتی ما پیشنهاد میکنیم حالا که با دولت آبادی اینقدر نداری، کتاب را بگیر خودت توش اصلاحات کن. ببین! کتاب همینجوری دست دولت آبادی بماند ممکن است در دولتهای آینده آنقدر زیادی اصلاحات بکند که اصلاً سوژه یک چیز دیگری بشود ها.
بگیر خودت کتاب را اول بخوان، بعد جاهای لازمش را اصلاح کن. یا حتی بگیر اول اصلاح کن بعد کتاب را بخوان بگو حالا اینجوری بهتر شد. یا حتی بگیر خودت یک کتاب بنویس اسمش را بگذار “کلنل” شر را بکن. من میترسم اینطوری که تو با اصلاحاتی که خود دولت آبادی کرده مخالفی، پس فردا اصلاً برداری قسمتهای حذف شده را بکنی یک کتاب دیگر اسمش را بگذاری “کلنول”. دولت آبادی هم وسط اینهمه سردار برداشته اسم انتخاب کرده ها.
از قضا بحث سردار شد، یادم افتاد درباره کتاب خاطرات احمدی نژاد هم گفتهای “هنوز به ارشاد نیامده ولی اگر بیاید مجوز چاپ میگیرد”. خوشم میاد همینجور ندید مجوز می دهی، اصلاحات میکنی، خودت شخصاً می خوانی، میدهی خودشان شخصاً برایت بخوانند، اصلاً آدم را شادمان میکنی. ولی از من میشنوی، کتاب خاطرات احمدی نژاد هم که آمد ارشاد باز هم خودت شخصاً بگیر بخوان. یا اگر خواستی بده ما برایت بخوانیم. ما حتی اگر خواستی بیا خاطرات ما با احمدی نژاد را بخوان. هر جور راحتی، فقط بخوان. علی! کلنل !اقراء!