گفت و شنید

مانا نیستانی
مانا نیستانی

گفت و گو با کیانوش رمضانی

تنها همدردی کافی نیست

کیانوش رمضانی، برادر داریوش رمضانی کارتونیست و گرافیست ایرانی است. با داریوش مدت ها در مجلات “دوست” و “ایران جمعه کودک” همکار بودم و گهگدار می دیدم اش. کیانوش را هم دورادور می شناختم، برادر بزرگتر بود اما کمتر به کار مطبوعاتی می پرداخت و کارهای اش حس فانتزی شاد و ژورنالیستی داریوش را نداشتند. فرشته های بالدارش را به خاطر دارم که در فضاهای هاشور خورده در طرح های گوناگون، تکرار می شدند و حسی از تنهایی و معصومیت خالق شان را منتقل می کردند. بعدها به مناسبتی بیشتر دیدم اش و او را هنرمندی آرام و دوست داشتنی یافتم، مثل داریوش. پس از وقایع انتخابات ریاست جمهوری ایران، کیانوش هم مثل بسیاری دیگر از هنرمندان و روزنامه نگاران، کشور را ترک کرد و اکنون در فرانسه، در تلاش برای برپایی نمایشگاهی از کارتون های ایرانی و خارجی در حمایت از جنبش سبز ایران است. این را بهانه ای کردم تا گپی با او بزنم درباره کارتون های جنبش سبز و ضعف و قوت های شان. در تمام مدت چت فرشته های اش به ذهن ام می آمدند که همچنان در فضاهای تاریک، خسته و تنهایند اما او دیگر کمتر تنهایی شان را به نمایش می گذارد تا در این روزهای سخت، امید را سرودی پر طنین تر کرده باشد… این گفت و گو را در ادامه از پی بگیرید…

 

مانا: کیانوش جان اول گپ، کمی از حال و روز خودت بگو، چه می کنی و چگونه می گذره؟

کیانوش: فعلاً با هفته نامه شهروند ونکوور به عنوان نویسنده و کاریکاتوریست کار میکنم در پاریس هم به صورت داوطلبانه با رضا دقتی در سازمان جهانی آینه همکاری می کنم. این سازمان یک ان جی او است که در افغانستان و بقیه کشورهای در حال توسعه، زمینه رشد فرهنگی و ژورنالیسم رو فراهم می کنه.

 

مانا: البته همیشه دلم می خواست با تو گپی راجع به وضعیت کارتون ایران بزنم اما الان یک بهانه دیگه هم دارم چون می دونم داری تدارک یک نمایشگاه رو از کارتونهای مربوط به جنبش سبز می بینی و کارهای زیادی از زیر دست ات گذشته و به فضای کارتونهای سیاسی پسا انتخاباتی اشراف کامل داری. اول کمی از این نمایشگاه بگو تا بعد راجع به کارتون های جنبش سبز صحبت کنیم.

کیانوش: من  ایده این نمایشگاه رو در فاصله پرواز از تهران به پاریس توی ذهنم داشتم. امکاناتی که دراختیار داشتم، همین لپ تاپ بود - که الان دارم به وسیله اون باهات چت می کنم-  اینترنت  و سایت فیس بوک. یک لوگو براش طراحی کردم و گروهش رو راه انداختم. چند سالی میشد که ارتباط خوبی با کاریکاتوریست های خارجی از طریق “سی. آر. ان” (سازمان حمایت از حقوق کارتونیست ها) داشتم. با دکتر رابرت راسل رئیس “سی. آر. ان” صحبت کردم و ازش خواستم که در این پروژه مشارکت کنه همینطور برای کارتونیست هایی که می شناختم دعوت نامه فرستادم که در این نمایشگاه شرکت کنند. سازمان “فکو” و رئیس اش “پیتر نیووندیک” خیلی کمک کردند تا نمایشگاه معرفی بشه. “تامر یوسف” از مصر هم به من در ابتدای معرفی این نمایشگاه کمک کرد و یک مصاحبه هم در مجله خودش “فاروس” با من داشت

 

مانا: نمایشگاه در چه تاریخی برگزار می شه و آیا مکانش مشخص شده؟

کیانوش: در یکی از سالن های شهرداری پاریس برگزار خواهد شد. اما با توجه به تعداد کارهایی که می رسه باید ظرفیت سالن معلوم بشه. زمان نمایشگاه آخر ماه می یا اوایل جون است. کارتونیست های معتبری تا امروز برای این نمایشگاه کار فرستاده اند: برونو بوزتو، اندی دیوی (کارتونیست تایمز، گاردین، اینیپندنت، ساندی تلگراف)، سانتیاگو کورنه خو (مجله مد، مد کیدز، نبل اشپالتر)، رونی گوردون (اورشلیم پست)، ویکتور بوگوراد، نیک آهنگ کوثر عزیز و خود تو ! من تا الان از کشورهای ایتالیا، اسپانیا، ایران، آرژانتین، اوکراین، آمریکا، برزیل، اسرائیل، ارمنستان، افغانستان، انگلستان، بلژیک، برزیل، بلغارستان، چین، روسیه، جمهوری آذربایجان، فرانسه، لهستان، مقدونیه و یونان کار دریافت کرده ام

 

مانا: با توجه به کارهایی که دیدی یک مقایسه بین کارتون های داخلی و خارجی درباره جنبش سبز بکن. چه ویژگی ها و تفاوت هایی دارند؟

کیانوش: طبعاً کارهای بچه های ایران، بسیار به حال و هوای روز این جنبش نزدیک تره و عناصری که به کار می برند کاملاً قابل درکه. کارهای خارجی، نگاه کلی به این جنبش دارند. بعضی از خارجی ها هنوز درگیر مسائل به وجود اومده در اولین روزهای پس از انتخابات هستند. ویژگی کاریکاتورهای ایرانی اگه بخوام کلی بگم، اینه که بسیار نزدیک تر به ماهیت این جنبش اند البته کارهای خارجی هم دور از فضا نیست و می شه با دیدن آثار فهمید  که جهان در جریان این جنبشه و اون رو دنبال می کنه. این نکته برای من جالب بود

 

مانا: من، تو، وحید نیک گو و نیک آهنگ خارج از ایرانیم طبعا از فضای فشار دور تریم و راحت تر مانور می دیم اما بخشی از کارتون ها داره  در ایران تولید می شه که نمونه هایی اش رو بعضاً در پرشین کارتون می بینیم. نظرت راجع به اون ها چیه؟

کیانوش: درسته که با توجه به خط قرمزهایی که دارند نمی تونند مثل ما با دست باز کارکنند، اما همین کارها با وجود ایهام و اشاره های کلی، قابل تقدیره. مطمئن ام اگر کارتونیست های ایرانی می تونستند به این نمایشگاه آزادانه کار بفرستند، بهترین کارها در اینجا به نمایش در می آمد

 

مانا: در مقایسه با کارتون های سیاسی که در دوره های سیاسی خاص پدید آمدند مثل کارتون های زمان انقلاب یا کارهای دوران اوج اصلاحات، کارتونهای پسا انتخاباتی رو دارای چه ویژگی هایی می بینی؟

کیانوش: با توجه به شرایط اون دوره، از نظر کمی، تعداد کمتری کار در این دوره تولید میشه اما در کل، نگاه این دوره کاریکاتورها، متعالی تر و به نطر من پخته تره.  من کارهای سیاسی اوائل انقلاب رو وقتی دوره می کنم با تمام محاسن و امتیازات، نوعی هیجان زدگی و همون جانبداری سیاسی رو درش می بینم. کارتون های پساانتخاباتی خوشبختانه تریبون کسی نیست.

 

مانا: خب من اول بحث رو با این سئوال ها شروع کردم تا حسابی از بچه های داخل و خارج و کلیه دست اندرکاران تشکر و تقدیر کرده باشیم تا بعد برسیم به بخش آسیب شناسی و نواقص جریان کارتون های جنبش سبز که شاید چندان دلچسب نباشه اما فکر کنم لازمه.

کیانوش: حتماً همینطوره

 

 

مانا: من دارم می بینم که خیلی ها  کاریکاتور رو فقط به خاطر “خنک شدن دل” و متلک انداختن به حاکمیت می خوان که اصلا اشکالی نداره. به هر حال وقتی حرفی رو که نمی شه زد از دهن کسی می شنویم اندکی دل مون خنک می شه خیلی هم خوبه اما احساس می کنم تلقی بخش عمده ای از مخاطبان داره به این سمت می ره که کارتون رو فقط در حد “کفش منتظرالزیدی” ببینه که باید شوتش کرد طرف صورت مخالف. نظرت چیه؟

کیانوش: نگاه من هم به تو در این مورد خیلی نزدیکه. من هم توان کاریکاتور رو بسیار بالاتر از همدردی می دونم. اینجا توی پاریس در هر مانیفستی که اتفاق میفته، از کمونیست گرفته تا سلطنت طلب و اصلاح طلب، کنار هم راه پیمایی یا تظاهرات می کنند اما وقتی بخواهند باهم بحث کنند من ترجیح می دم نباشم. اما در مورد نکته ای که اشاره کردی، کاریکاتور الان می تونه یک نگاه تحلیلی به مردم بده و تحلیل چیزیه که من بدون انتقاد از فرد یا گروه خاصی، خیلی کلی می گم که در جامعه کمه. وقتی دو یا سه تا ایرانی از هم انتقاد کنند و بعد از بیست دقیقه ارواح رفتگان همدیگه رو در قبر نلرزونند من فکر می کنم اون لحظه، مثل لحظه کشف آتش برای ما مهم باشه. جنبش سبز هم وحی منزل نیست، خوشبختانه ارث پدری کسی هم نیست. من فکر می کنم کاریکاتور در این فضا می تونه جامعه رو به تحلیل شرایط، تشویق کنه.

 

مانا: حالا یک سئوال دیگه  برایم پیش میاد. آیا همراهی با این جنبش یک جور سیاست زدگی نیست؟ آیا بهتر نیست فاصله ای با اون حفظ کرد؟ مثلا ما نیک آهنگ کوثر رو داریم که خیلی نگرانه انگ طرفداری بخوره و استقلال نظرش زیر سئوال بره. آیا خوبه که یک کارتونیست مستقل، از چنین جنبشی حمایت کنه؟

کیانوش: من شرایط فعلی این جنبش رو دیگه سیاست زدگی نمی بینم. دلیلی که برای خودم دارم اینه که به من ثابت شد که دیگه مثلاً رنگ سبز نماد میر حسین موسوی نیست. شاید اولین جرقه ها از ستادهای انتخاباتی موسوی شروع شد اما حالا چیزی که من ازش جانبداری می کنم ربطی به میر حسین موسوی نداره من با استقلال نظر می گم که از جنبش سبز مردم ایران حمایت می کنم! چون فکر می کنم که جنس مطالبات این جنبش رو می شناسم و فکر می کنم که خوبه که به عنوان یک کاریکاتوریست از جنبش سبز حمایت بشه. کاریکاتور هنر قدرتمندیه و به دلیل نفوذ و تاثیر گذاری برای این حرکت لازمه.

 

مانا: من یادمه در سالهای هفتاد و هشت، هفتاد و نه، مطبوعات از کارتون های “چماق و قلم” ی اشباع شده بود، انگار کارتونیست ها چیز دیگه ای برای کشیدن نداشتند، البته بخشی اش به خاطر خطوط قرمز بود. به نظرت چه باید کرد تا کارتون های مرتبط به جنبش سبز و فضای سیاسی روز دچار کلیشه ها نشند؟

کیانوش: به نظرم محدود نشدن به چند نماد خاص می تونه کمک کنه. کارتونیست باید این قدرت رو داشته باشه که از هر چیزی به عنوان نماد استفاده کنه و این نمادها رو به شخصیت تبدیل کنه و در قالب اون شخصیت ها حرفشو بزنه. تنوع دادن به قالب کار می تونه عامل مهمی برای فرار از یکنواختی باشه

مانا: که کار بسیار سختیه.

کیانوش: بله اما بسیار لازمه.

 

مانا: و سئوال اخر، چه ضعف ها و کمبودهایی در کارتونهای مرتبط به جنبش سبز می بینی و فکر می کنی به کدام سمت باید حرکت کنیم؟

کیانوش: بزرگترن ضعف، در این دوره اینه که کارها در روزنامه ها منتشر نمی شند و عمدتاً اینترنت تنها فضای عرضه اون ها است با تمام محدودیت هاش در ایران. یعنی ما عملاً از رسانه های داخلی محرومیم. من فکر می کنم در این دوره از کارها ما باید درکنار همراهی با مردم در این جنبش، کمک کنیم که نکات و مواردی که می تونه در تحلیل شرایط بهشون کمک کنه، برجسته تر شند. یک جور کنار زدن گرد و غبار و همینطور امید دادن بهشون. این نکته ای هست که من همیشه سعی می کنم بهش بپردازم. بیان دردی که خودشون دارن، و خنک کردن دل، کافی نیست. ما می تونیم آقایون رو مانیتور کنیم و هرجا می بینیم که نقدی بهشون وارده بدون تعارف، به نمایش بگذاریم.

 

مانا: ممنونم کیانوش جان. گپ بسیار خوبی بود.