از هر دری

نویسنده
مرضیه حسینی

درگیری های ناتمام و طنز نهفته در یک نام…

 

نمایشگاه نقاشی سید علی فاضلی با عنوان” درگیری نا تمام “ در نگار خانه ی نامی خانه ی هنرمندان ایران افتتاح شده است. آثار وی،در پس زمینه های ثابتی که با رنگ نسبتاً تخت پوشانیده شده، شکل گرفته اند. اگرچه رنگ زمینه با رنگ های تخت گرافیکی و پوستر متفاوت است و لایه های بسیار نامحسوس رنگ های یک طیف به آثار بعد بخشیده است.

 

وقتی بال اندیشه ی انسان در گستره ای بی مرز پر می زند و از چشم اندازی نو به کنکاش معانی می پردازد، فصلی از رویاهایش را ورقی تازه می زند، خود را جزیی از پیرامونش می داند و رابطه ی میان اجزای طبیعت را می فهمد. هنر توجه ای دوباره به زیبایی آفرینش به رازها و رمزهایش، پستی و بلندی، آبیها و خشکی هاست، هنر درکی از یک پدیده یا حالتی احساسی یا ذهنی است.نقاشی نگاهی عمیق و دقیق تر به جلوه جادویی و حیرت انگیز رنگ هاست، هنرمند آنها را در هم می آمیزد، کنار هم می چیند، روی بوم می گذارد، تا بلکه طعم شیرین خلقت را بچشد آنگاه است که فرآیند معماگونه و پیچیده ی هستی او را به کنجکاوی و درک بیشتر می طلبد، سپس عشقبازی او با طبیعت از این لحظه آغاز می شود.

“درگیری های ناتمام”حاصل تجربه هایی از علی فاضلی است.این تجربه ها چه شیرین و چه تلخ از ریل کودکی و نوجوانی او گذشتند کوهها و صخره هایی با هیبت و غرور، درختانی با سخاوت سایه و آبی که به زمین حیات می بخشند، او با نقاشی هایش در این نمایشگاه می خواهد به نوعی نوستالژی و خاطرات خود را بازآفرینی کند و با زبان روح انگیز نقاشی به بیان آن همه حرفهای نگفته بپردازد، او نمی تواندآبرنگ کار کند چرا که او کویری نیست، کوهستانی است.طرح، فرم، قالب و بار تکنیکی اش در تصویر کردن تابلوها نشان از سواد بصری، شناخت ایده ها و اشراف کامل او به نقاشی است. نقطه و خطهایش دقیق و حساب شده بود. خطها با رقصی موزون از شاخه های سروها و درختان طوبی بالا می رفتند و گاهی از دور دستها آمده بودند تا ترکیبی از سنگ و صخره شوند یا از درگیری اجسام دور شده به افق می پیوندند و در انتهای خود با فراسو یکی می شدند.

فاضلی در نمایشگاه جدیدش با استفاده از همان فضاها و استفاده از رنگ هایی متنوع تر آثاری را در ابعاد بزرگ به نمایش گذاشته است. طبیعت گرایی او در این آثار ناشی از همان نگاهی است که سال هاست به طبیعت داشته و اگر برچسب تکرار بر آنها نخورد تبدیل به شیوه شخصی او در این بیان تصویری شده است. در این طبیعت پردازی، فاضلی بی اتکا به آنچه در واقعیت جاری است و شاید تحت تاثیر یا حتی برخلاف آن، نوعی ساده سازی را در عناصر پیرامونی (و حتی ذهنی خود) به کار می بندد تا در نهایت اثری بر مبنای طبیعت گرایی و نه کاملاً وابسته به آن ارائه کند. این نگاه ساده پردازانه را شاید بتوان در طراحی های او و ساده کردن عناصر در سطوحی افقی و عمودی که به تختی تمایل دارند بیشتر به چشم دید. در این آثار فرم ها به سطوح تبدیل می شوند، لایه لایه یکدیگر را می پوشانند و در نهایت به تصویری ساده، خلاصه و حتی مبهم از منظره، نمایی از ساختمانی قدیمی، گذرگاهی از میان دیوارها و حتی دریچه یی به نمای روبه رو در آنچه به عنوان اثر پیش روی مخاطب قرار می گیرد، ختم می شوند. با این حساب سادگی دید مقدم بر سادگی اجرای این آثار شده و خرده ایرادهای اجرایی بر این آثار اگر هم موجود باشند در سایه همین سادگی به چشم نمی آیند. حذف پرسپکتیو از این آثار (که در طراحی های فاضلی بیشتر به چشم می خورد) نمونه دیگری از این ساده گرایی است و چنین می شود که این آثار در نهایت، بی تجربه مستقیمی از طبیعت و شاید از زاویه دید مخاطب نوعی اشتراک میان فضای ذهنی نقاش و بیننده خود به وجود می آورند. این اشتراک نه به واسطه یک روایت واقعی و طبیعی بلکه بیشتر به مدد عناصر بصری در آثار فاضلی شکل می گیرد و همین خود فضایی دوگانه میان عام و خاص در آثارش ایجاد می کند. فاضلی در آثار جدیدش همین شیوه طراحانه را در فرم ها و سطوح رنگی به کار می بندد و علاوه بر آن با کمک گرفتن از دیگر عناصر رنگی موجود در آثارش که به بخشی از آنها اشاره شد و می توان به آن استفاده از رنگ هایی نامتعارف و بعضاً استفاده از خاکستری های رنگی به جای رنگ هایی خالص، درخت های آشنایش و… را هم اضافه کرد، در انتها اثری نه وامدار رنگ (که البته در صورت وجود این وامداری هم ایرادی بر آثار وارد نیست) بلکه طرح واره یی از ترکیبات رنگی به نمایش می گذارد. این طرح وارگی آنجا که رنگ ها گاهی به جای خطوط می نشینند و تنها حضور بخشی از آنها کامل کننده چیزی است که قرار است به ذهن خطور کند بیشتر به چشم می آید.

 

نقاشی های فاضلی،در پس زمینه های ثابتی که با رنگ نسبتاً تخت پوشانده شده، شکل گرفته اند. اگرچه رنگ زمینه با رنگ های تخت گرافیکی و پوسترمآب متفاوت است و لایه های بسیار نامحسوس رنگ های یک طیف به آثار بعد بخشیده است. فرم های برگرفته از اسلیمی، جابه جا بر زمینه ها چسبانده شده و زمینه در هر اثر به یک رنگ درآمده است.

طنزی که در لابه لای عناصر تصویری نقاشی ها نهفته است؛ از پارادوکسی که گاه در نحوه پوشش شخصیت ها دیده می شود تا فرم حرکات بدن و چهره و حالات دلقک وار آنها. فضای پس زمینه که به طور ثابت در تمام نقاشی ها تکرار می شود به پرده پشت صحنه تئاتر می ماند و آدم ها همچون شخصیت های آن تئاتر همراه با حرکاتی اغراق آمیز به بازی مشغولند. رنگ های به کاررفته در تمام بخش های نقاشی، رنگ هایی با درجه اشباع بالا هستند و عناصر به دقت و باحوصله همچون آنچه در نقاشی ها و نگارگری های قدیم ایران دیده می شود ساخته و پرداخته شده است.