امید معماریان
ناهید کشاوز، از فعالان کمپین یک میلیون امضابرای تغییرقوانین زنان، دانشجوی دکترای جامعه شناسی است و مقامات متعددی درخصوص ویژگی های جنبش زنان به رشته تحریر درآورده. وی درگفت وگو با روز از ویژگی های مراسم روز جهانی زن طی روزهاوهفته های گذشته، رابطه با دولت و چالش های جنبش زنان ایران سخن گفته است. وی برخورد با فعالان اجتماعی به دلیل رابطه با سازمان های بین المللی را تنها بهانه ای برای سرکوب حرکت های اجتماعی می داند. این گفت وگو درزیر می آید.
گرامیداشت روزجهانی زن با توجه به سال دشواری که جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضا پشت سرگذاشت، چه تفاوت هایی با سال های گذشته داشت؟
البته همچنان انجام برنامه های مخصوص این روز ادامه دارد. اما به هرحال ویژگی مهمش این بود که به دلیل فشارهای پلیسی و امنیتی، این مراسم بیشتر درفضاهای خصوصی و بسته برگزار شد. دردانشگاه های مختلف مراسم بود اما می توان گفت در مقایسه با برنامه هایی که دراوائل دهه هفتاد یا دهه شصت برگزار می شد، الان ما با گروه های زنان مواجه هستیم که رابطه شبکه ای باهم دارند وخواست ها ومطالبات مشخصی را دنبال می کنند و اگر درعرصه خصوصی هم مراسم گرامیداشت روز زن برگزار کنند، به آن بعد عمومی می دهند. یعنی موضوعاتی که مطرح می کنند به فضای رسانه ای می آید ودر روزنامه ها منتشر می شود. اگر حداقل درعرصه رسانه های مکتوب هم محدود باشد، در عرصه رسانه های مجازی جای خود را باز می کند. بنابراین فرقش این است که به خاطر فشارها به خانه ها برگشته اما محفل خانگی نیست. این یک جنبش اجتماعی است که مجبور است به دلیل وضعیتی که شرایط به آن تحمیل می کند، مقداری عقب نشینی کند.
خانگی شدن برگزاری مراسم روز زن و دیگر مناسبت های ویژه زنان چه تبعاتی دارد و آیا ممکن است به کمرنگ شدن صدایی بیانجامد که شما به هر تلاش می کنید آن را همچنان رسا و پرقوت نگهدارید؟
جنبشی که راه افتاده مطالبات مشخص و اورژانسی دارد. بنابراین فکر نمی کنم به این راحتی ها متوقف شود. اخیرا که صفحات اینترنتی را مرور می کردم دیدم سایت ادوارنیوز - یعنی دانش آموختگان دفترتحکیم وحدت- ویژه نامه ایی برای هشتم مارس داشت. دیدن چنین اقدامی برای من شگفت آور وهیجان انگیز بود. یعنی این یک جنبش قدرتمندی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. اگر شما لیست کسانی که با آنها مصاحبه شده و یا دراین مورد صحبت کرده اند را نگاه کنید، باسالهای گذشته که این مساله مطرح نبود، تفاوت عمده ای را مشاهده می کنید. سالهای گذشته معمولا این موضوع به صورت حاشیه ای مطرح می شد و سیاسیون حتی به نوعی تحقیرآمیز ازآن سخن می گفتند. الان توانسته حقانیت خودش را برفضای مدنی واجتماعی تحمیل کند. بنابراین هرچقدر هم فشار بیاورند این جنبشی نیست که متوقف شود. شاید مجبور شود واستراتژ ی ها وتاکتیک هایش را تغییر دهد ویا درجستجوی اشکال جدیدی برای مقاومت باشد ولی همچنان مانا وپایداراست.
از یک سری نیازهای ضروری صحبت کردید. به خاطر برخی ازاین نیازهای اورژانس بخش های مختلف جنبش زنان درسال گذشته به مسئولان عالی رتبه مراجعه کرد ودرخواست هایی را مطرح کرد که درچند مورد هم جواب مثبت گرفت، برخی از احکام متوقف شد و به هرحال رابطه متفاوت ازسالهای پیش بود. به نظرشما چطور می شود این رابطه موثر با مسئولین را نهادینه کرد وبر استحکامش افزود؟
حرکت جنبش باید نشان بدهد که راه های نهادینه شدن این ارتباط چگونه است. اما فکر می کنم کمپین یک میلیون امضا وجنبش زنان، اگر بتواند مطالباتش را خیلی قدرتمند در جامعه مطرح وعمومی کند، سیاسیون هم ناگزیر هستند که این جنبش را ببینند ومطالبات آن را نادیده نگیرند. من سوالی که همیشه از خودم می پرسم این است که چرا آیت الله صانعی که درسالهای دهه شصت رییس دیوان عالی کشور بوده اند، این بحث هایی که امروز درمورد حقوق زنان می کنند را آن زمان انجام نمی دادند؟ چرا آیت الله رفسنجانی که دودوره رییس جمهور کشورمان بوده اند هرگز ازبرابری دیه زن ومردم صحبت نمی کردند اما دراین یک سال ونیم اخیر که درواقع جنبش زنان مهرش را برتحولات سیاسی اجتماعی ایران زده از آن سخن می گویند؟ حتی افرادی از گروه های اصول گرا مانند خانم مریم بهروزی از مطالبات حقوقی زنان صحبت می کنند. من خودم به عنوان یک کنشگر کمپین یک میلیون امضا فکر می کنم که جایگاهمان این است که بتوانیم مسائل را درعرصه عمومی مطرح کنیم وسیاستمداران را وادار کنیم که به ما توجه کنند. هر فردی باید فکر کند چطور می تواند این خواست ها را به پیش ببرد و درجهت برابری خواهی گام بردارد. این راه تا حدی پیموده شده است. افرادی از جنبش زنان با نمایندگان صحبت کرده اند ومی بینیم که درمراسم دانشگاه تهران افرادی مانند خانم بهروزی و خانم کولایی دعوت ومسائل مطرح و به آنها گفته می شود که چرا مثلا درموارد مختلف بی توجهی کردید؟ حالا خانم مریم بهروزی ممکن است که بگوید اسلام همه چیز به ما داده و ما با جنبش زنان به شکل غربی اش هیچ نیازی نداریم، ولی درنهایت صدای جنبش زنان را شنیده و از برابری دیه سخن می گوید وتصریح می کند که چند همسری درشرایط موجود درست نیست. اگر جنبش زنان تلاشش را با وجود فشار زیاد به عمومی کردن مطالبات در سطح جامعه متمرکز کند و در برابرفشارها هم مقاومت کند، امکان یک رابطه موثر وجود دارد.
با توجه به اینکه لیست احزاب مختلف منتشر شده ومعلوم است خانم های کاندیدا چه کسانی هستند، آیا اعضای جنبش زنان تلاش کرده اند که با این افراد وارد گفت وگو شوند ومطالبات وخواست های زنان را با آنها درمیان بگذارند تا وقتی که وارد مجلس شدند، بتوانند آنها را پیگیری کنند؟
من خودم اطلاعی ندارم. با توجه به رد صلاحیت گسترده که شامل زنان کاندیدا هم می شد، من کاندیدای خیلی معروفی ندیدم که به مطالبات زنان پیش ازاین توجه کرده باشند. اما احتمالا حرکت هایی هست. یک آقای یک موضوعی را مطرح کرده بود که بیاییم با سازماندهی این زنان را به مجلس بفرستیم. اما من خودم با وجود این وضعیت ردصلاحیت های گسترده کاندیدایی نمی شناسم که بخواهم به آن رای بدهم.
طی سالهای گذشته وبه خصوص بعد از روی کارآمدن آقای احمدی نژاد، بدبینی خاصی نسبت به حمایت سازمان های بین المللی از حرکت های اجتماعی داخل کشور وجود داشته وهرگونه رابطه شفاف با سازمان های معتبر هم با نگرانی مفرطی همراه بوده است. تا چه مقدار این نگرانی منطقی است واز چه نقطه ای به شکل بهانه ایی مطرح می شود که به وسیله آن با حرکت های مردمی برخورد بشود؟
به نظرم بهانه است. به هرحال درقرن بیست ویکم دیگر این امکان پذیرنیست که کسی بگوید حقوق بشربه او مربوط نیست وکسی نمی تواند درمورد حقوق بشر کشورهای دیگر صحبت کند. این جایزه هایی که داده می شود یک جور نشان می دهد که جنبش زنان توسط نهاد های بین المللی وافکار عمومی کشورهای دیگر دیده می شود. موضوع این نیست که ماجرا بحث بین دولت هاست. مثلا جایزه ای که به خانم پروین اردلان توسط بنیاد اولاف پالمه داده شده است، دهنده اش یک نهاد دولتی نیست. این نشان دهنده این است که افکار عمومی سوئد نسبت به تحولات حوزه زنان در ایران حساس است. به نظرمن همیشه آنهایی که ابزار سرکوب دستشان است خودشان ازهمه تریبون ها استفاده می کنند که حرفشان را بزنند اما خط قرمزهایی دور اعضای جنبش های مدنی و مثلا جنبش زنان ایجاد می کنند که اینها را از هرگونه ارتباطی محروم وایزوله کنند. همان طور که ما حساس هستیم به اتفاقاتی که درکشورهای منطقه وحتی کشورهای غربی می افتد وفکر می کنیم مسائل مشترکی داریم، جنبش های اجتماعی دیگر کشورها هم همین نگاه را دارند. اگر تاریخ جنبش زنان را درایران نگاه کنیم می بینیم اولین گروه های زنان نامه می نوشتند به انجمن های زنان درکشورهای غربی ومسائلشان را توضیح می دادند. در سال 1311 ما بین فعالین زنان ایرانی وفعالین منطقه ایی مانند عراق ومصروسوریه ارتباط داشتند. بنابراین این تنها یک بهانه برای سرکوب است وفعالین مدنی نباید فریب این بحث ها را بخورند و در دام ایدئولوژی هایی بیافتند که هرگونه ارتباط با جنبش های دیگر را به ابزار امپریالیست شدن تلقی میکنند. ما ناچاریم ازاین ارتباط استفاده کنیم تا بدین وسیله از همکاران ما درکشورهای یادبگیریم و بتوانیم تجربه هایمان را منتقل کنیم وهم اینکه در برابریک دولت سرکوبگر پناهی نداریم..
خط قرمز چنین رابطه ای کجاست؟
مخاطب چنین رابطه ای دولتها نیستند بلکه جنبش زنان درکشورهای دیگر است. دولت ما هم می تواند به نقض حقوق بشر به جاهای دیگر دنیا اعتراض می کند، دیگر کشورها وازجمله آمریکا هم چنین کاری می کنند. اما نمی توان یک بام ودوهوا دید.
فکر می کنید درمجلس جدید کورسوی امیدی وجود دارد که بتوانید مطالبات خود را با نمایندگان جدید مطرح کنید؟
به نظرم درمجلس هفتم هم که درمقایسه با مجلس ششم خیلی محافظه کاربود، برخی ازمطالبات کمپین یک میلیون امضا مطرح شد. اگر جنبش مطالبات خود را عمومی کند همه اینها ناچارند به آنها توجه کنند. گرچه درمجلس هفتم موضوع لایحه حمایت ازخانواده مطرح شد – که عقب گردی به هشتاد، نود سال پیش بود- ولی درواقع مطالباتی هم مطرح شد. من این را به گسترده شدن این مطالبات وتلاش های فعالان زنان ربط می دهم وتغییرات جامعه درسی سال گذشته.
فکر می کنید مهمترین برنامه ای که کمپین می تواند دردستور کارداشته باشد چیست؟
جنبش زنان گام مهم خود را برداشته و آن اینکه توانسته خواست های شفافی را مطرح وآنها را عمومی کند. اگر بتواند این خواسته ها را بیشترعمومی کند وضمن شناخت ضعف ها از پتانسیل ها استفاده نماید وحرکت خودش را به پیش ببرد، مهمترین فعالیت پیش رویش خواهد بود.
کاستی های جنبش زنان را درچه می بینید؟
فکر می کنم مهمترین مشکل ما، مشکل امنیتی است. مهمترین مشکل درک غلط دولتمردان ایرانی است که خواسته زنان را سیاسی می کنند و امنیتی می بینند. در دو سال گذشته ما حتی دریک سالن عمومی نتوانسته ایم یک برنامه اجرا کنیم. روز به روز فضا بسته تر می شود. مطبوعات زنان که صدای زنان است خاموش شده. مهمترین تریبونی که زنان داشته اند که ماهنامه زنان بود، لغو مجوز شد. ازسوی دیگر با فیلترینگ مداوم روبروهستیم. فشارهای بیرونی منجر به فشارهای درونی هم می شود. این قدر باید سعی کنیم که بحران ها را بگذرانیم که نمی تواند خیلی به چیزی که لازمه یک جنبش نیرومند است وآن همانا مطرح کردن چالش ها وجستجوی راه حل برای غلبه برآنها توجه زیادی کند. اگر چه از سوی دیگر نکات مثبتی هم وجود دارد. از جمله انقلاب اینترنتی که همه مرزها را پشت سرگذاشته است. اگر بتوانیم با دید روشن ونگاه باز بتوانیم از این امکانات استفاده کنیم ومقاومت کنیم به حداقل برابرحقوقی دست پیدا خواهیم کرد. چون این مسائل اورژانس است واینها باید به این موضوعات پاسخ بدهند. گروه های زیادی از زنان وجود دارند وآنها بایدجواب بدهند به خشونتی که قانون پشت آن است. باید جواب بدهند به اتفاقاتی که درزیر پوست جامعه اتفاق می افتد. ضمن اینکه شرایط دشوار است امیدوار هستم و مطمئنم که جنبش زنان می تواند به خواسته های خود برسد.