صلح
گرایش عصر ما

حسین لقمانیان
حسین لقمانیان

ژرفترین و نوید بخش ترین اندیشه یی که امروز از وجدان زخم دیده،امّا تکان خورده ی بشریّت، برخاسته، و بر جهان، سایه ی امید افکنده، و در اجاقهای خاموش آوارگان و دردمندان، بارقه ی نوید دمیده است، بیزاری از جنگ و گرایش به صلح است. جنگ نمایش انحطاط بشر و حاصلش، کشتار و ویرانی و بر باد رفتن دستاوردهای مادّی و فکری در گذار از رنج و تلاش سالیان در راه زندگی و هستی، و برای برخورداری از خوان گسترده ی بیدریغ زمین است، و صلح افق زندگی و طلیعه ی امید و عشق و کامرانی است

از آنجا که “صلح” مجال آرامش است، اندیشه و توان بشر در “صلح” شکوفا می گردد، لذا، نیاز همیشگی بشر است. همیاری و تعاون انسانها، که پایه ی دانش و فرهنگ، اکتشاف و اختراع، و برخورداری از سفره ی گسترده ی طبیعت، جز در پرتو صلح ممکن نیست. اینگونه است، که باید گفت نخستین پلّه ی رسالت همه ی پیامبران و همه ی بشر و همه ی مکتب ها، پیمودن راه صلح است،

و صلح دو طرف متخاصم را بهم نزدیک می دارد و آنها را متعامل می کند، چنانکه در پیام قران آمده است که:

واِنْ جَنَحوا لِلسَّلمِ فَاٌجْنَحْ لَها و تَوَکَّلْ عَلی اللّهِ إِنّهُ هو السَّمیعُ العلیمُ اگر در برابر تو بال صلح گشودند، تو نیز چنین کن و پذیرای صلح باش و بر خدا پشت ببند ؛ که او شنوا و دانا است.

و إِنْ یُریدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللّهُ هُوَالَّذی اَیَّدکَ بنَصْرِهِ وَ بالْمُؤمِنینَ تفسیر و توسیع این آیه در اینست، که سرانجام مخالفت و جنگ، همیشه صلح و کنار آمدنست. در اینجا استثنائی هم نیست ؛ زیرا با هر دشمن و مخالفی نیز با منطق و بیان در مسیر حقیقت، دسترسی بتوافق، نا ممکن نیست. زیرا در گفتگو، هر حقیقت پنهانی آشکار خواهد شد. و سرشت بشر همواره گرایش بسازش و آشتی و حقیقت پذیری دارد تا ستیز و مخالفت و جنگ. و در تتمّه ی این آیه، “توکّل بر خدا ” یعنی پذیرفتن آخرین کلام که همانا “صلح” است و تا آنجا که حتّی اگر خواستند بفریبندت، تو همچنان را ه صلح پیش گیر، نه جنگ، و متّکی بر خدا باش که اوست که تورا با یاری خود و مؤمنان پشتیبانی کرده است. پشت بند این آیه، حدیث “ کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّ راعٍ مسؤولٌ عَنْ رَعیَّتِه ِ” است. با این خطاب که: “همه ی شما چوپانید، و هر چوپانی مسؤول گلّه ی خویش است “هر اندیشه و پیامی که در خیر و صلاح بشر است “رسالت” همه ی انسانهاست، و هر کس در هر جایگاه، سخن از صلح بگوید، همه ی انسانها پاسخش می دهند که: “جانا سخن از زبان ما می گویی”

مفهوم “صلح” با زندگی و تمدّن و کرامت و آسایش انسان، تلازم جوهری دارد، و بشر بیدار امروز که زخم جنگ های تاریخ بر جان و تن دارد،و خاطرات آن را کابوسی در زندگی امروز و فردای بشریّت می بیند، بر منادیان جنگ و قدرتمدارانی که خون و آتش را تنها راه مشاکل و مسائل بشر می پنداشتند، بر گردانندگان چرخ ویرانگر جنگ در گوشه و کنار جهان و آورندگان برنامه ی جنگ ستارگان، تا برتری در قدرت جنگی دانستن، نفرین می فرستند،و لبّیک و درود تایید می فرستند و گل میافشانند بر پای شخصیّتهای تاریخ ساز و انسانهای با فضیلت و بشر دوست، که در برابر خداوندان جنگ پرچم دوستی و آشتی افراشته و پیام صلح و دوستی داده اند. کوبا الگوی انقلاب نیمکره ی غربی و آمریکای مرکزی و جنوبی بیش از نیم قرن محاصره ی آن کشور امپریالیست را با اراده ی خلل ناپذیر و شکیبایی و بردباری تحمّل کرده و همواره آن قدرت جنگ طلب را فرا خوان صلح و دوستی داده است. فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا و مظهر بیداری و جنبش آمریکای لاتین، رهبران آن ابرقدرت دارای چنگال آهنین و دندان اتمی را با چهره ی صلحجویی و زبان دوستی خطاب کرده اند.

 تاریخ زنجیره یی از کار و تجربه و اندوخته در بستر اندیشه های گوناگون و متضاد بشر است. امّا نکته ی باریک تر از مو، اینجاست که بر خورد بینش و باورها،نه همیشه نفی یکدیگر، که چه بسا تعامل و دگرگونی است، و نتیجه ی آن همچون برآیندی نوظهور و راهی تازه در مسیر دانش و نیاز بشری است؛ چنانکه مفاهیمی همچون: عدالت، مساوات، صلح، آزادی، دموکراسی، دستاوردقرنها تلاش بشر و برخورد با کشاکشهای ویرانگر، در دست درازی و نا برابری و تباهی بوده است. در اینجا اندیشه ی برتر آنست که در خدمت همگان است و همه ی بشر از آن بهره ند می شوند ؛ امّا با تفاهم و تعامل و احساس مسؤولیّت و وظیفه ی تاریخی. در اینجا دیگر هیچ طرفی بازنده نیست بلکه برد و بهروزی از آن همه ی بشر است. این خواسته های بشر نه در جنگ و کشتار، که نشانه ی سقوط بشریّت به درّه ی درّندگی است، بلکه در روند صلح و دوستی و حسن نیّت است که در آن کارخانه ها بجای ابزار ویرانی و مرگ، ابزار سازندگی و زندگی تولید خواهند کر د. پیام ژرف و تاریخی فیدل کاسترو رهبر پیشین کوبا در جریان بازگشایی روابط با ایالات متّحده ی آمریکا پس از نیم قرن،که از زبان راؤل کاسترو

رئیس جمهور کنونی هم تکرار شد،خطابی است به همه ی جهانیان که: تلاقی دو نظام سوسیالیستی و سرمایه داری، البتّه در جوّ صداقت و احساس مسؤولیّت جهانی و خیرخواهی، پایانی است بر دشمنی و کینه و جنگ و توطئه گری، و بانگی است به بشریّت که : رستگاری و کرامت و شرف انسان و زندگی انسانی او تنها یک راه دارد: “همزیستی مسالمت آمیز در صلح و دوستی”

 در مراسم یادبود “نلسون ماندلا” رهبر فقید آفریقای جنوبی، راؤل کاسترو رئیس جمهور کنونی کوبا، دست در دست باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، با چهره ی متبسّم و نگاه بزرگوارانه و دوستانه، او را به ترک دشمنی و آغاز گفتگوی” متمدّنانه” و تلاش مشترک در راه صلح و دوستی جهانی و همزیستی مسالمت آمیز دعوت کرد.اینک، این دعوتِ بصلح و گفتگوی متمدّنانه ببار نشست.

و درودبر آقای محمدخاتمی رئیس جمهور اندیشمند و صلحجوی پیشین ایران نیز،که منش و چهره اش، نماد دوستی و صلح و روابط انسانی در دیپلماسی است، در برابر مفاهیمی چون برخورد و جنگ تمدّنها و جنگ ستارگان پیام “گفتگوی تمدّنها” را به جهانیان داد. این پیام بازتاب طبیعی و پاسخ بایسته ی جهان داغدار از جنگ و تشنگان صلح و آزادی و دوستی در برابر عفریت جنگ است.

جهانیان و همه ی مردم و فرهیختگان در شرق و غرب خروش صلح و دوستی برای سعادت بشر سر می دهند، و فریاد می زنند که: “ننگ جنگ نه، صلح و دوستی آری!”

در پایان باید گفت : ایران سخت نیازمند صلح و آرامش است و ملّت نیازمند بازسازی، سا لمسازی، رونق اقتصاد با تولید صنعتی و کشاورزی، و بویژه، نیازمند آزادی و حقوق دموکراتیک و روابط انسانی است. در یک مقطع نازک و سرنوشت ساز، قدرتهای جهانی و دشمنان ایران جنگ هشت ساله (دو سال بیشتر از جنگ جهانی دوم ) بر ما تحمیل کردند، برنامه ی این جنگ، ناتوان گشتن کشورمان، و خوار و زبون شدن ملّت بود، تا آن دشمنان بر ما مسلّط گردند و از مساعی در راه پیروزی و پیشرفت باز مانند، آن جنگ با همه ی آثارش پایان گرفت، اما شوم تر از آن که در واقع استمرار همان جنگ امّا ناپیدا و ماندنی است، کشمکش مداوم، اضطرار و هراس، از دست دادن امید و شوق، بزندگی، ناامنی اجتماعی و درونی، فقرو سقوط همه سویه ی فرهنگی روحی اخلاقی است که نیروهای افراطی وخائنان داخلی و منطقه یی دمبدم آن را دامن می زنند و در واقع فضای زندگی را بر مردم تلخ و تاریک کرده اند. همین نیروهای افراطی و خائنانند که از سوی دیگر مخا لف انعطاف و سازگاری در گفتگو برای حلّ مسائل حادّ جهانی و منطقه یی هستند و در هر حرکت و اقدامی سنگ اندازی می کنند، و این نیروهای انحراف انگیز و غوغا سازند که بیرون از واقعیّات، و بی خبر از رنج و داغ جنگ و تحریم، بر کوس دشمنی می کوبند و آتش تنش میافروزند، و هر گاه که نشستها و گفتگو های صلح، که خواست همه ی نیروها و شخصیّتهای واقع نگر و صلح دوست نیر هست گره گیر شود و در آن اندک توقّفی پدید آید، در کرنای جنگ می دمند. اینان که البتّه در تحریم و جنگ ثروتمند شده اند، بازیچه هایی هستند که دانسته یا ندانسته بیرون از چاردیواریست!؟

اینان، خودسرانه و نا مسؤولانه، بر خاطرات و تجارب افتخار آمیز یک قرن و نیم خیزش استبدادستیز مردم ایران و بیداری شکوهمند شصت و اند سال پیش آنها در برابر دیکتاتوری داخلی و استعمار بریتانیا، غبار می افشانند، و پایجاها را می پوشانند، امّا اینک، گردش تاریخ و بیداری مردم جهان، این غبار را سترده است. باید دانست که این اندیشه ی کج، و این بی انعطافی، آتشی است خانمانسوز و خشک و تر را خواهد سوزاند.

باید پرسید که اولاٌ آیا این لجاج و ستیز نابخردانه جز بسود دشمنان و میلیتاریزم غرب خواهد بود ؟ ثانیاٌ آیا سیاستهای جهان ستیزی جز بدنامی مردم ایران و ایران هراسی و انزاوای سیاسی فرهنگی ما حاصلی دارد ؟ پاسخ اینست که در جهان پر شتاب امروز، ملّتها روزبروز بهمدیگر نزدیک می شوند، اشتراک مساعی مردم جهان در راه آرمانهاو هدفهای مشترک روزبروز چشمگیر تر می شود.

اقتدار گرایی بدرازای تاریخ عامل ایستایی و مانع پیشرفت بوده است، و بشر امروز تشنه ی صلح و آزادی و حکومت دموکراتیک است، و همواره چشم در امروز و فردا دارد.

“برای زیستن موفّق در جهان امروز گزیری جز همگامی با جهان امروز نیست.”