قاب

نویسنده

پا جای پای غول ها

بسیاری معتقدند که از دلایل افت کیفی نشریه طنز جریانساز “مَد” در آمریکا، بی جایگزین ماندن کارتونیست ها و کمیک کاران کلیدی این نشریه در این چند دهه بوده است. پس از مرگ “دن مارتین” که آثار شاد، رها و دیوانه وارش به راستی بیانگر مانیفست نشریه بود هیچ کس نتوانست پا جای پای او بگذارد، “آراگونز” همچنان جایگاه محکم خود را پس از قریب به پنج دهه فعالیت مستمر حفظ کرده و یادآور خاطرات خوش دوران طلایی است، “مورت دراکر” کبیر، سالخورده و کم کار شده و تعدادی کارتونیست جوان، کارهای اش را عیناً تقلید می کنند. نسل جدید کارتونیست های “مَد” به باور کارشناسان، در قواره اسلاف خود نیستند اما این نظر را هر از گاهی یک استثنا، نقض می کند. “هرمن مهیا” بی گمان از این نوادر است.

 

“هرمن مهیا”طراح، نقاش، مجسمه ساز، کارتونیست و کامیک کار، سال 1973 در “کاراکاس” کشور “ونزوئلا” به دنیا آمد. بسیار زود استعداد غریب اش در طراحی و نقاشی شکوفا شد و همزمان به دنیای کامیک علاقه ای خاص نشان داد، از سیزده سالگی مجلات و کتاب های کامیک جمع می کرد، در پانزده سالگی اولین دستمزدش را از یک کار هنری، بابت طراحی نقاشی های دیواری یک نمایش موزیکال در “کاراکاس” دریافت کرد. “مهیا” در انستیتوی طراحی کاراکاس مشغول به تحصیل شد و از آنجا به دنیای هنر تبلیغات تجاری و بازرگانی پا گذاشت، از جمله طراحی یک سری تمبر پستی ونزوئلایی را در بزرگداشت رهبر مسیحیان کاتولیک، “پاپ” به عهده گرفت.

 

در اواسط دهه نود، “مهیا” ی جوان برای دریافت جایزه اول یک مسابقه کارتون به “نیویورک سیتی” آمریکا سفر کرد. آنجا با “جورج پرات” هنرمند تبلیغاتی معروف که یکی از داوران مسابقه بود، آشنا شد. “پرات” هنرمند تازه نفس را با خود به دفتر کمپانی کتاب های کامیک “دی.سی” برد، تقریباً بلافاصله پروژه هایی از طرف “دی.سی” به “مهیا” محول شد تا انجام دهد. در “دی.سی کامیکس” بود که “هرمن مهیا”، “چارلی کاچمن” سردبیر همزمان “دی.سی” و نشریه طنز “مَد” را ملاقات کرد. “کاچمن” که رگه های شوخ طبعی قدرتمندی در کارهای “مهیا” دیده بود او را در “مَد” به کار گرفت تا جان تازه در کالبد مجله قدیمی دمیده باشد. بدین ترتیب “مهیا” اولین پروژه اش در “مَد” را برای شماره آوریل سال 1997 کار کرد. تا دوسال بعد از آن، “مهیا” همچنان در “کاراکاس” ونزوئلا زندگی می کرد و آثارش را از راه دور برای نشریه نیویورکی می فرستاد، در 1999 به خاطر وضعیت سیاسی نابسامان ونزوئلا و رشد میزان جنایت در محل زندگی اش، “مهیا” کشور را به مقصد آمریکا ترک کرد در حالی که آن زمان به سختی چند کلمه به انگلیسی صحبت می کرد.

خودش الگو و هنرمند محبوب اش را در “مَد”، “سرجیو آراگونز” و “مورت دراکر، عنوان کرده است و دور از انتظار نبود که او را در صفحات اختصاصی “دراکر”- هجو فیلم های سینمایی و تلویزیونی مطرح روز- به کار گیرند. اگر “آنجلو تورز”- دیگر تصویرگر این صفحات- سعی می کرد سبک “دراکر” را مو به مو تقلید کند بی آنکه قدرت تکنیک و سبکمندی استاد را داشته باشد، “هرمن مهیا” با الهام از ترکیب بندی های سینمایی و پر جزئیات خاص “دراکر” سبکی کاملاً شخصی و اصیل در طراحی و رنگ آمیزی این صفحات، ارائه داد. منطق شبیه سازی و اغراق چهره و اندام کاراکتر های “مهیا” در عین هنرمندانه و ماهرانه بودن، کاملاً خاص و متفاوت با سبک “دراکر” است و برخلاف استاد کهنسال که خطوطش جنسی اسکیس وار و روان دارند، “مهیا” از هاشورها و خطوط ظریف و فاخر استفاده می کند که بسیار دقیق در هم تنیده می شوند. چیزی که لطف آثار “مهیا” را دوچندان می کند تسلط او در کار با ابزار سنتی چون مداد و قلم مو و آبرنگ یا گواش است، تماشای جای ضربه های مطمئن قلم موی او بر صفحه کاغذ حس مطبوعی به بیننده می دهد که در این دوران رواج ساخت و پرداخت های ماشینی و یکنواخت کامپیوتری، نادر و کم نظیر است هرچند او در کار با نرم افزار و رنگ آمیزی های مد روز کامپیوتری هم ماهر نشان می دهد. رمز دیگر موفقیت او نگاه سه بعدی و نه مسطح او به سوژه هایی است که به کاریکاتور در می آورد. “مهیا” مجسمه ساز نیز هست، پس با شناخت کامل نسبت به گوشه و زوایای چهره ها،  آن ها را با تسلط کامل از زوایای مختلف به تصویر در می آورد.

 

“مهیا” تا به حال چندین جایزه مهم برای آثارش برده که از آن میان می توان به جایزه معتبر “روبن” از طرف انجمن کارتونیست های ملی امریکا در سال 2003 اشاره کرد که با عنوان “برترین هنرمند مطبوعاتی” به او تعلق گرفت.