کورش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران در گفت و گو با “روز” درباره آنچه “برنامه تجزیه ایران” با نقش آفرینی برخی دولت های خارجی، رسانه های بین المللی و فعالان تجزیه طلب خواند، هشدار داد. این فعال سیاسی در واکنش به برگزاری کنفرانسی در قاهره مصر با حمایت معاون رئیس جمهور این کشور و با حضور تعدادی از گروه های تندروی سلفی و وهابی و افرادی که خواهان تجزیه خوزستان از ایران هستند، از سکوت وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی که همزمان با برگزاری این کنفرانس در مصر حضور داشت، به شدت انتقاد کرد.
کورش زعیم که از اعضای شناخته شده جبهه ملی ایران و از مدافعان حقوق بشر در کشور است، تاکنون بارها دستگیر، بازجویی و زندانی شده است. او روز چهارشنبه اول آذر ۱۳۹۱ نیز همراه با سه تن از اعضای دیگر جبهه ملی ایران در اسفراین بازداشت اما پس از ساعاتی آزاد شد. زعیم پیش از این و در فروردین سال جاری توسط دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی، فعالیت تبلیغی علیه نظام و تجمیع پروندههای دستگیری و زندان در سالهای ۱۳۶۱، ۱۳۸۵، ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ به سه سال حبس تعلیقی و پنج سال محرومیت از فعالیتهای سیاسی و رسانهای محکوم شد که این حکم به علت “کهولت سن” او به مدت پنج سال تعلیق شده است.
در هفته گذشته کنفرانسی در مصر و با حمایت تعدادی از نهادها و گروه های تندروی اسلامگرا و مقام های ارشد دولتی این کشور در حمایت از تجزیه مناطق عرب زبان ایران برگزار شد. تعدادی از ناظران، برگزاری چنین کنفرانسی در کشوری که از نمادهای بهار عربی به شمار می آید را نشانه ای از گسترش تلاش ها برای تجزیه ایران قلمداد کردند. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
برنامه تجزیه ایران که از س ال ۲۰۰۶ بطور جدی توسط نومحافظه کاران آمریکا و تندروان یهود در اسراییل مطرح شده (که البته انگلستان هم همیشه در این محفل بوده و هست) اکنون با ناتوانتر شدن اقتصادی ایران و انزوای جمهوری اسلامی، محاصره ایران توسط بزرگترین بسیج نیروهای نظامی در تاریخ بشریت و خریدهای خارق العاده تسلیحات مدرن توسط کشورهای همسایه، وارد مرحله جدیدی شده است. عربستان هم این دو سه ساله وارد معرکه شده و تا کنون حدود ۴۸۰ میلیون دلار برای فراهم آوری زمینه تجزیه در ایران هزینه کرده است. دولت ترکیه که در زمان حکومت ارتشیان حدود ۲۰۰ میلیون دلار برای فعالیت پان ترکیستها بودجه تخصیص داده بود، اکنون کمتر هزینه میکند، ولی پولهای کلانی توسط الهام علیف هزینه می شود. بخشی از این هزینه ها برای تامین تسلیحات پنهان است، هم در شمال غرب و هم در جنوب غرب. افزایش چشمگیر تبلیغات ضد ایرانی، شدت گرفتن قوم گرایی توسط فعالان تجزیه طلب و برخی رسانه های جهانی و افزایش چشمگیر شوخی های توهین آمیز قومیتی برای تحریک عوام، شکل جدی تری بخود گرفته است. نخست سه جزیره در خطر است و سپس خوزستان برای از پای درآوردن جمهوری اسلامی با محروم کردنش از منابع نفتی.
برپا کننده اصلی کنفرانس قاهره، معاون رئیس جمهور مصر بود اما دولت این کشور درباره آن سکوت کرده است. آیا می توان عدم حمایت دولت مصر از این کنفرانس را پذیرفت؟
نه، نمی توان پذیرفت. اگر حسنی مبارک بود که اصلن اجازه نمی داد این کنفرانس در قاهره تشکیل شود، ولی محمد مرسی با همگام شدن ظاهری با عربستان و قطر و امارات می خواهد موقعیت لرزان خودش را در مصر تقویت کند و اخوان المسلمین را به عنوان یک تکیه گاه در جهان عرب معرفی نماید. هرچند که بلندپروازی های مرکزیت اخوان المسلمین با تشکیل سلول های عملیاتی در عربستان و امارات و قطر برای تغییر حکومت به حکومت اخوان، این دولت ها را بسیار خشمگین کرده است.
کنفرانس قاهره دقیقا همزمان با سفر وزیر امور خارجه ایران به مصر برگزار شد اما برابر گزارش های رسمی آقای صالحی هیچ اعتراضی به چنین مسئله ای نداشته اند. دلیل این سکوت چیست؟
اگر وزیر خارجه با سیاستی می داشتیم، یا اگر یک ذره رگ میهن پرستی و غرور ملی می داشت، یا اگر دستکم برای نظام حکومتی خودش احترام قایل بود؛ یا به مصر نمی رفت و یا با برگزار شدن کنفرانس در قاهره، مصر را با اعتراض ترک می کرد. ولی برای این آقایان همه جا “بلاد اسلام” است، چه ایران باشد چه نباشد. من مطمئن هستم که آقای صالحی با دست خالی و جیبی پر از تحقیر و توهین برگشته است.
بحث تجزیه ایران را که در ماه های اخیر هم توسط برخی گروه های قومی و هم توسط شخصیت های بانفوذ و نهادهای نزدیک به دولت های خارجی دنبال می شود را تا چه اندازه جدی می دانید؟
این بحث بطور جدی از سال ۱۹۹۶ به شکل جدیدش خاورمیانه نوین مطرح بوده، ولی از سال ۲۰۰۶، به عنوان یکی از اهرم های فشار برای خرد کردن قدرت و نفوذ جمهوری اسلامی وارد مرحله اجرایی شده است. مسئله بسیار جدی است، زیرا دو کشور قدرتمند غربی و سه کشور ثروتمند عرب و دو کشور مدعی همسایه با کمک جاسوسان و عوامل خود در داخل کشور که برخی در مقام های موثر شاغل هستند دنبال می شود.
آیا حفظ تمامیت ارضی کشور آنگونه که بعضا عنوان می شود در برابر اصول حقوق بشر، مفهوم حق تعیین سرنوشت و به طور مشخص حقوق اقوام ایرانی قرار دارد؟
حقوق بشر یعنی همه مردم در درون مرزهای سیاسی یک کشور باید از حقوق برابر و بدون هرگونه تبعیض برخوردار باشند. معنای تعیین سرنوشت خود همین است که همه مردم از راه انتخابات آزاد در تصمیم گیری اداره کشور مشارکت داشته باشند و هیچ شهروندی را برتری بر دیگری نباشد. حقوق بشر معنایش این نیست که اعضای یک خانواده خانه خودشان را خراب کنند و هر کدام یک تکه آن را مالک شود. این کار را فقط بیگانگان می توانند برنامه ریزی کنند.
به جز نظام حاکم، آیا مجموعه شخصیت ها و گروه های منتقد یا مخالف وضع موجود در داخل و خارج از کشور، می توانند نقشی در کاهش تهدید تجزیه ایران بر عهده داشته باشند؟
اگر خطر تجزیه درونی و به علت ستمگری حکومت مرکزی باشد، همه فعالان سیاسی و مدنی و حقوق بشری می توانستند برای رفع محرومیت ها تلاش کنند. وقتی خطر انحصارا توطئه بیگانگان باشد، آنگاه برنامه ریزی و اجرای یک سیاست خارجی خردمندانه و قدرتمندانه می تواند کارساز باشد. راه موثری که این چند ساله برای ایجاد نفاق و دشمنی در میان مردم ما بکار برده اند، دروغ پردازی و تحریف و وارونه نشان دادن واقعیات فرهنگی و تاریخی کشور با ساختن فیلم های توهین آمیز علیه ایران، برنامه های رادیویی و تلویزیونی و مقاله هایی در نشریه های پرشمارگان غرب و حتا در کشور خودمان، تحریک مردم برخی استان ها به خودداری از کاربرد زبان رسمی و مشترک کشور با هدف جداسازی مردم از راه زبان (پروژه ختنه)، انتشار گسترده و پیوسته توهین ها و شوخی های زشت قومی برای ایجاد کینه و اقدامات دیگر است. اپوزیسیون کشور چه داخل و چه خارج باید با تقبیح اینگونه ترفندها و رسواکردن آنها، با ادبیاتی مستند، خردمندانه و غیرتهاجمی با اینگونه توطئه ها رویارویی کنند. رسواکردن مستندانه و مودبانه موثرتر از تندخویی و ناسزاگویی است. ما هرچه می گوییم و ادعا می کنیم باید تا حدی قابل اثبات و باورکردن باشد. ولی در شرایط کنونی، افزون بر این اقدامات، باید تحولاتی عمده و بسیار سریع در سیاست خارجی نابخردانه کنونی رخ دهد. در غیر این صورت، ادامه انزوا و بی اعتمادی نسبت به جمهوری اسلامی اقدامات و توطئه های تجزیه طلبانه را مشروعیت خواهد بخشید و تسریع خواهد کرد. وقتی سد شکست هیچ چیز نخواهد توانست جلوی یک سیل خانمان برانداز را بگیرد.
برخی منتقدان می گویند حکومت کنونی اراده و توانایی لازم را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران ندارد یا لااقل این اراده را به نمایش نمی گذارد. شما چنین اراده ای را مشاهده می کنید؟
سیاست ها و عملکرد حکومت کنونی آنقدر ضد و نقیض، ناکارآمد و ضد منافع ملی است که من روزنه ای از خرد در آنها نمی بینم. حکومت کنونی برای حفظ تمامیت ارضی فقط متکی به نیروی نظامی است. به باور من در رویارویی با شرایطی که می تواند تمامیت ارضی کشور را تهدید کند، نیروی نظامی آخرین ابزار با کمترین تاثیر است. اگر بدنه نیروهای نظامی در پشتیبانی از هسته های عملیاتی تجزیه طلب که بی تردید با برنامه ریزی و لجستیک بیگانگان خواهند بود از هم بپاشد، همان سیل است که به آن اشاره کرده ام.
در سال های اخیر گزارش های بسیاری از توهین و برخوردهای تند با شهروندان ایرانی در فرودگاه ها و خاک کشورهای دیگر یا رفتار خلاف عرف دیپلماتیک با مقام های سیاسی جمهوری اسلامی در خارج از ایران گزارش شده است. از دید شما چه دلایلی به شکل گیری این وضعیت منجر شده است؟
این وضعیت از سال ۱۳۶۰ آغاز شد و همچنان بطور تساعدی رو به افزایش بوده است. شهروندان ایرانی که پیشتر از بالاترین احترام برخوردار بودند، در سه دهه اخیر چوب شرایط انزوا، توهین و تحقیر نسبت به جمهوری اسلامی را می خورند.
موارد بدرفتاری و اهانت به ایرانیان در سراسر جهان به خصوص در فرودگاه ها و حتی سفارت خانه های خارجی مستقر در تهران به طور مرتب تکرار می شود. چرا حکومت ایران واکنشی به این مسائل نشان نمی دهد؟
واکنش جمهوری اسلامی تاثیری که ندارد هیچ، به دشمنان فرصت می دهد که بیشتر توهین و تحقیر خود را ابراز کنند. هیچ کدام از شخصیت ها و نهادهای جمهوری اسلامی نسبت به تغییر نام خلیج پارس، و تبلیغات و فیلم ها و برنامه تلویزیونی و مقاله ها و کتاب هایی که با پشتیبانی گروه های خاصی که طرح ایجاد نفاق قومی و تجزیه ایران را دارند، علیه فرهنگ و تاریخ ایران تولید شده است، واکنشی نشان نداده اند. این نشانه اهمیت دادن آنها به ایران است.