این تصویر در سایت رسمی آیت الله خامنه ای منتشر شده است
اخیرا انتشارات سروش وابسته به صدا و سیما، کتابی با عنوان “اجتهاد و نوآوری فکری از دیدگاه آیتالله خامنهای” در ایران منتشر کرده است که ترجمه ای است از کتابی عربی با عنوان “التجدید و الإجتهاد الفکری عند الإمام الخامنئی”. چندی پیش حزب الله لبنان همایشی با این عنوان برگزار کرد که سخنرانیهای ارائه شده در آن بصورت کتاب درآمده است. آنچه در ایران اهمیت پیدا کرد حاشیه ای بود که در ترجمه عنوان این کتاب وجود داشت. انتشارات سروش در ترجمه عنوان کتاب از عبارت “امام” برای سیدعلی خامنه ای استفاده نکرده بود. چند روز پیش محسن مومنی، رییس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بخشی از مقدمه ناشر را درباره علت این کار منتشر کرد که مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. او از قول ناشر نوشته بود: “شایان یادآوری است نظر به اینکه حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به بعضی از اصحاب رسانههای داخلی، استفاده از واژه «امام» در برابر نامشان را اجازه نفرمودهاند، در این کتاب فقط در ترجمه متن سخنان شخصیتها «امام» تبدیل به «آیتالله» نشده است.”
این در حالی بود که در واقع در کل کتاب عنوان “امام” برای سیدعلی خامنه ای استفاده شده بود، و تنها در عنوان کتاب لقبی دیگر به کار رفته بود.
در ایران، جایگاه افراد همچنان با القاب و عناوین مختلف مرتبط است. این القاب البته تنها مربوط به حکومت جمهوری اسلامی نیست. حتی هواداران رضا پهلوی نیز از اینکه به او “شاهزاده” گفته نشود خشمگین میشوند. اما حساسترین وضعیت را علی خامنه ای دارد. برای خطاب قرار دادن او از عناوین مذهبی تا عناوین حکومتی متعددی تعریف شده است. پیش از رسیدن به جایگاه رهبری جمهوری اسلامی، عنوان مذهبی او حجت الاسلام بود که به کلیه روحانیون میان پایه در حوزه مذهبی قم اطلاق میشود. البته این عنوان گاه به “حجت الاسلام و المسلمین” ارتقا می یافت. از نیمه خرداد ۱۳۶۸ سیدعلی خامنه ای، آیت الله نامیده شد اما مدتی است که وسوسه آیت الله عظما شدن نیز دارد. او در رسانه های حکومتی، مدتی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی خوانده می شد. فریدون وردی نژاد که از چهره های امنیتی نزدیک به هاشمی رفسنجانی محسوب میشد، پس از تاسیس روزنامه ایران، این لقب را برای سیدعلی خامنه ای ساخته بود. امروزه از این عنوان کمتر استفاده می شود. از طرفی عنوان “مقام معظم رهبری” بیشترین استفاده را در رسانه های داخلی ایران داشته است. در دوران اصلاحات، روزنامه های اصلاح طلب از عنوان “مقام رهبری” برای سیدعلی خامنه ای استفاده میکردند و همین مساله، خشم هواداران او را برانگیخته بود. بعد از توقیف گسترده مطبوعات در اردیبهشت ۱۳۷۹ که به دنبال سخنرانی سیدعلی خامنه ای علیه مطبوعات انجام شد، دیگر هیچ نشریه ای از عنوان مقام رهبری استفاده نکرد. حذف عبارت “معظم” از عنوان سیدعلی خامنه ای خطرناک شده بود. به جز این عناوین “رهبر جمهوری اسلامی” نیز گاه در رسانه های داخلی استفاده می شود، اما این عنوان معمولا در رسانه های خارجی به کار رفته است. مدتی هم حشمت الله طبرزدی در نشریه پیام دانشجو، سیدعلی خامنه ای را امام خامنه ای می نامید، که از این عنوان چندان استقبالی نشد.
در این سالها اما هواداران سینه چاک سیدعلی خامنه ای عناوین جدیدی را به القاب پیشین او افزوده اند. “حضرت آقا”، “حضرت ماه” و البته بار دیگر “امام” از جمله این القاب است. استفاده از این عناوین، هم میزان سرسپردگی و “ارادت خالصانه” کسی را که از آن استفاده میکند، نمایان می کند و هم زمینه پیشرفت و موفقیت است. حسین قدیانی، یکی از اعضای گروه فشار که در روزنامه های وطن امروز و کیهان نیز مطالبی می نویسد اواخر سال ۱۳۸۸ نوشته بود: “اسم شب نماز شب ماست خامنه ای. ذکر هر شب ماست خامنه ای. علی زمانه ماست خامنه ای. حسین دوران است خامنه ای. سید و سالار است خامنه ای. خار در چشم اغیار است خامنه ای. مهربان با یار است خامنه ای. دلبر و دلدار است خامنه ای. حضرت ماه است خامنه ای. نائب بقیه الله است خامنه ای. عباس نگهدار است خامنه ای. مدح خامنه ای ثنای سید علی شاد کردن دل مادرش زهراست. فرزند فاطمه است خامنه ای. سید و آقاست خامنه ای. مثل ماه زیباست خامنه ای. حافظ آرای ماست خامنه ای.”
او در خرداد ماه سال ۱۳۹۱ نیز طی یادداشتی در وبسایت شخصی خود با عنوان “آقا را از هر طرف بخوانی آقاست” نوشته بود: “کاش بدانی «آقا» چه لذتی دارد امامی چون خامنه ای داشتن. شما بگو چیست راز گریه های ما؟ مگر می توان شما را دید و اشک نریخت؟ چیست راز این گریه ها؟ ولایت چه می کند با قلوب عشاق؟ شما بگو!”
این سبک از ادبیات “فرزندان خامنه ای” که هم “عاشق آقا” هستند و هم در مناقب “باتوم خوب و قشنگی” که دارند می نویسند، به مرور و از اواخر دهه هشتاد به ادبیات رسمی و حکومتی جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. گویی سیدعلی خامنه ای نیز از اینکه اینچنین خطاب قرار گیرد، رضایت داشت.
در همان سالها، محمدعلی رامین که تا اوخر آذرماه ۱۳۸۹، معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد در دولت احمدی نژاد را برعهده داشت، تاکید داشت که باید از عبارت “امام” برای سیدعلی خامنه ای استفاده شود. او حتی مقاله ای نوشت و در آن دلایل خود را برای اینکه “چرا باید بگوییم امام خامنهای؟” منتشر کرد. او معتقد بود: “مشکلی که هست هم این است که همه میگویند «دیگران بگویند ما هم میگوییم!». اصولگراها میگویند صداوسیما شروع کند، ما هم میگوییم ! صداوسیما میگوید ما که از روحانیون نمیتوانیم جلو بیفتیم! روحانیون میگویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمیتوانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد میگویند وقتی جوانان انقلابی هم نمیگویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و… بعضی هم میگویند نگوییم چون قبلا کسی(حشمتالله طبرزدی) این کار را کرده و سابقهی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوبها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آنها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.” رامین اضافه کرده بود: “سید حسن نصرالله میفهمد در سختترین شرایطی که دارد، باید بگویدامام خامنهای! ما اینجا نشستهایم و نمیگوییم!؟”
اما گویا این طور نشد که فشار برای “امام”شدن خامنه ای ادامه یافت. در خرداد سال ۱۳۹۰، نشریه “صبح صادق” ارگان سیاسی سپاه پاسداران در مقاله ای صریحا از اینکه از لقب “امام” برای سیدعلی خامنه ای استفاده نشده است، انتقاد کرد و آن را اشتباه دانست. سرتیپ یدالله جوانی، رئیس اداره سیاسی سپاه پاسداران که این یادداشت را نوشته بود، تاکید داشت: “پس از فتنه سال ۸۸ یکی از مراجع عظام تقلید، یعنی حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی، با صراحت اعلام کرد که اشتباه کردیم و باید از همان اول از ایشان با عنوان «امام خامنه ای» یاد می کردیم. اکنون مدتی است که در جامعه، بین مردم، مسئولان و در برخی از رسانه ها، به این مهم توجه می شود و از رهبر انقلاب اسلامی و ولی فقیه حاکم با عنوان «امام خامنه ای» یاد می گردد. باید اهتمام ویژه ای داشت و اشتباهی را که در گذشته به هر دلیلی مرتکب شدیم، جبران نماییم.”
او اضافه کرده بود: “صدا و سیما باید در این مسیر به رسالت رسانه ای خود به عنوان رسانه ملی که نقش مهمی در فرهنگ سازی دارد، عمل نماید. ائمه جمعه سراسر کشور و دیگر صاحبان تریبون و قلم باید بسیج گردند. وظیفه خود بدانیم که اولاً از رهبر معظم انقلاب اسلامی برای ادای حق جایگاهش، با عنوان «امام خامنه ای» یاد کنیم و ثانیاً دلیل به کار بردن این عنوان را برای مردم تبیین نماییم. هر چند مردم ما به خوبی می فهمند که خامنه ای امام است، به همان دلایلی که خمینی امام بود، اما این فهم و اعتقاد مردم، ضرورت تبیین را مرتفع نمی سازد.”
چندی بعد مصباح یزدی با اشاره به اطلاق لفظ “امام” به خمینی و گاه به خامنه ای گفته بود: “اینکه برخی بکار بردن این لفظ را اشکال میکنند باید بدانند که در این روزها امام به معنای پیشوا است، یعنی کسی که متصدی هدایت و راهنمایی مردم است.”
او تاکید کرده بود: “در لفظ، عرف عام و اصطلاح، معانی زیادی برای امام در نظر گرفته شده است که از جمله در لغت به معنای پیشرو، و در عرف به معنای انسانهایی است که پیشاپیش انسانهای دیگر هستند و هدایت جامعه را عهده دارند.”
اما مشخص نبود که چرا “صدا و سیما”ی جمهوری اسلامی، آستین همت را بالا نمی زد. بعدها و در زمان انتخابات ریاست جمهوری در تابستان ۱۳۹۲، مقاله ای به نام سعید جلیلی در سایت ها منتشر شد که آنهم درباره ضرورت اطلاق لفظ امام به سیدعلی خامنه ای بود. اما نکته جالب آن بود که همین مقاله قبلا به نام محمدعلی رامین منتشر شده بود و مشخص نبود که برای نوشتن این “مقاله” کدام نویسنده از دیگری استفاده کرده است!
داستان “امام” شدن خامنه ای البته ادامه یافته است. قرار است که سپاه پاسداران “دانشگاه دریایی امام خامنهای” را در گیلان راه اندازی کند. رئیس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع نیز چند روز پیش خبر داد که به زودی “ دومین همایش تبیین اندیشههای دفاعی امام خامنهای” برگزار خواهد شد. او تاکید داشت: “به زودی کتابهای «مبانی نظری اندیشههای دفاعی امام خامنهای«، «اندیشههای دفاعی امام خامنهای در حوزه جنگ نرم«، «دیپلماسی دفاعی در اندیشههای دفاعی امام خامنهای«، «سرمایههای فکری و معنوی در اندیشههای دفاعی امام خامنهای» و «علم و فناوری دفاعی در اندیشههای دفاعی امام خامنهای» در سطح دانشگاهها و حتی در سطح ملی توزیع میشود تا این مراکز بتوانند در برنامهریزیهای راهبردی و متون آموزشی خود از آنها حداکثر استفاده را ببرند.”
اخیرا احمد امیرآبادی فراهانی، نماینده قم در مجلس طی سخنانی که خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران، آنرا منتشر کرد، گفت: “ بشار اسد در سخنان خود هنگامی که درباره مقام معظم رهبری سخن میگفت لفظ «امام» را به کار میبرد و میگفت که باید قدر ایشان را بدانیم.” او همچنین نقل کرده است: “مفتی اعظم سوریه میگفت اگر دولتها اجازه دهند ملتها تصمیمگیری کنند، همه رهبر شما را به عنوان امام خود بر میگزیدند.”
اوایل خرداد نیز یکی از قاریان مصری در گفتگو با خبرگزاری فارس، با اشاره به اینکه “رشد امور قرآنی ایران مدیون وجود امام خامنهای است”، از ایرانیان خواست که “قدر ایشان را بدانند چرا که اگر مصر هم رهبری همچون رهبری ایران داشت به طور حتم بیش از اینها در امور قرآنی رشد میکرد.”
دیروز اما اتفاقی جدید در عرصه فعالیتهای عاشقان سیدعلی خامنه ای بوقوع پیوست و روزنامه کیهان فصلی جدید از “عشق به حضرت آقا” را نمایان کرد. حسین شریعتمداری در یادداشتی با عنوان “گفتنیهای ناگفته!” تلاش کرد تا جای خالی آنچه را که خامنه ای در سخنرانی اخیر خود “به دلیل تواضع و فروتنی”نگفته است پر کند و به “نقش حیاتآفرین و سرنوشتساز رهبری خود ایشان طی ۲۵ سال گذشته” بپردازد. روزنامه کیهان به گوشه ای از “رهبری الهی حضرت آقا” اشاره کرده و پرسیده است: “اکنون، آیا شما نیز با ما همصدا نیستید که حضرت آقا در تشریح تاریخ ۳۵ ساله انقلاب اسلامی قطعه و فصل سرنوشتسازی از آن را ناگفته رها کردهاند؟”
به نظر میرسد که دیگر عبارت “آیت الله” و “مقام معظم” برای توصیف جایگاه سیدعلی خامنه ای و هم جایگاه کسی که از خامنه ای سخن میگوید، کافی نیست. “آیت الله” و “مقام معظم” دیگر توان کشش بار نزدیکی و عشق به سیدعلی خامنه ای را ندارد. “امام”، “حضرت آقا” و شاید به زودی “حضرت ماه” می تواند این مسئولیت خطیر را برعهده گیرد.