ژان دانیل
موضوع مهم این است که برآورد کنیم آیا مداخله نظامی می تواند به کشتارهایی که توسط حکومت بشاراسد انجام می شود پایان دهد؟ از روز سه شنبه بدون اینکه کسی به واقع متوجه شود، در یک شرایط جدید قرار گرفته ایم: امکان درگیری نظامی در دو جبهه سوریه و ایران.
پس از اظهارات اخیر فرانسوا اولاند، رییس جمهور فرانسه، هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند که یک مداخله نظامی چه پیامدهایی در صحنه بین المللی خواهد داشت و همچنین چه بر سر جامعه و مردم سوریه خواهد آمد. درحقیقت، دیگر نمی توان به شیوه ای عمل کرد که انگار هیچ اتفاقی از زمان انقلاب های عرب نیفتاده یا اینکه مداخله نظامی در مکان دیگری، یعنی ایران، برنامه ریزی نشده است. اکنون علی رغم تأکید جنگ طلبانه فرانسوا اولاند، تنها باید تأمل کرد و به گردآوری موضوعات و عناصر منطقی اندیشید.
باید اذعان کنم که اولین مقاله ای که زنگ خطر را برای من به صدا درآورد، مقاله برنارد آنری لوی بود. این اولین باری است که او به تبادل نظر و نه مبارزه تأکید می کند. البته او به سؤالاتی که ما در اینجا مطرح می کنیم، به شکلی متقاعدکننده پاسخ نمی دهد.
مشکلات کدام اند؟ هیچ گاه رییس جمهور سوریه تا این حد لایق این لقب که فرانسه به او داده نبوده: قاتل مردم سوریه. تمامی کسانی که اخیراً با او دیدار کرده اند اذعان داشته اند که او به هیچ وجه قصد ندارد اقدامات خود را متوقف کند. او در مقابل اطرافیانش به شیوه ای عمل کند که گویی رییس جمهور منتخب یک ملت بی گناه است که ازسوی عوامل تروریست خارجی درحال قلع و قمع شدن اند. هر کلمه ای که در این ساختار بیان می شود نشان دهنده نیت و استراتژی اوست. نیت او، زیرا او ادعا می کند که افراط گرایان سنی ازسوی عربستان سعودی مسلح شده اند و می خواهند این سلسله علوی را که به شدت در اقلیت قرار دارد، ازمیان بردارند. استراتژی او؟ او به شکلی ماهرانه درتلاش است تا با کمک حزب الله و ایران و همچنین حمایت روسیه و چین، مبارزه علیه ایالات متحده و اسراییل را احیا کند. درحقیقت او متقاعد شده که مداخله نظامی در سوریه هیچ گاه اتفاق نخواهد افتاد، زیرا روسیه در شورای امنیت با هرگونه قطعنامه ای به مخالفت برخواهد خاست.
ولی ما تاکنون بیشتر نگران روان پریشی یک دیکتاتور بوده ایم تا دلایل خودمان برای سرنگون کردن او. چطور؟ درخصوص آنچه به شورای امنیت مربوط می شود، رییس جمهور ما که شکل و شمایل لویی شانزدهم و استعداد لافایت را دارد، تلاش بسیار کرده تا بتواند از این مانع عبور کند. او از مخالفان سوریه خواسته یک دولت به نمایندگی خود تشکیل دهند تا او بلافاصله آن را به رسمیت بشناسد. بدین ترتیب این دیگر شورشیان نخواهند بود که مورد کمک قرار گرفته اند، بلکه یک دولت است که مورد حمایت قرار گرفته. این استراتژی توسط مشاوران و همکاران سارکوزی در زمان لیبی اتخاذ شد. ولی در آن زمان می بایست جنگی را که آغاز شده بود توجیه کرد، درحالی که در مورد سوریه، باید یک پروژه مداخله نظامی را در پاسخ به خواسته خود سوری ها توجیه نمود.
طراحان فرانسوا اولاند به وجد آمده اند: شاید این موضوع قانونی نباشد، ولی مشروع است. اکنون دیگر نیازی به اعزام پیاده نظام به مانند عراق و افغانستان نیست، بلکه صرفاً باید پرواز را در برخی مناطق و برخی شهرها ممنوع کرد تا نیروی هوایی سوریه دیگر نتواند مردم خود را بمباران کند. به نظر می رسد که این مسایل مورد مطالعه قرار گرفته اند. با توجه به این مسأله، فرانسوا اولاند با مطرح کردن پیشنهاد تشکیل دولت به مخالفان بسیار هوشمندانه عمل کرده. بسیار هوشمندانه، زیرا اکنون توپ در زمین مخالفان است. آنها باید ثابت کنند که می توانند به اختلافات خود فائق آیند و یک دولت تشکیل دهند یا حداقل در همه جا در مورد آینده کشورشان، حتی اگر از دستان قاتل رهایی یافته باشد، نگرانی ایجاد کنند.
انحراف میت رامنی
در این زمان، شرایط در جاهای دیگر به چه صورت است؟ یک رویداد قابل توجه: تدارکات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا. در تاریخ ایالات متحده به ندرت پیش آمده که روحیه راست افراطی تا این حد با اظهارات زشت و کینه توزانه همراه بوده باشد: اظهارات میت رامنی و به ویژه پل رایان. این حزب در عرصه بین المللی به عنوان حامی بی شائبه حزب راست اسراییل و به ویژه بنیامین نتانیاهو، رییس دولت یهود که مدام از حمله به تأسیسات اتمی ایران سخن می گوید، شناخته می شود. به نظر می رسد که طراحان و مشاوران سیاسی اورشلیم میانه روتر از سران سیاسی این کشور عمل می کنند، ولی با این حال آنها نیز معتقدند که مداخله نظامی در سوریه فرصت خوبی را برای حمله به ایران ایجاد می کند. در آن زمان می توان دید که مسایل چگونه متحول می شوند. آیا می توان قتل عام در سوریه را متوقف کرد و بشاراسد را سرنگون نمود؟ پیامدهای چنین رویدادی چه خواهد بود؟ موضوعاتی که در این تحلیل به آنها اشاره کردم، ما را مجبور می کند که نسبت به این مسایل بیشتر بیندیشیم.
به هرحال فعلاً ازیک طرف فرانسه و قطر به شورشیان سوری کمک می کنند و عملاً به بشاراسد اعلام جنگ کرده اند و ازطرف دیگر، مشکل بتوان تجسم کرد که اسراییل از حمله به ایران چشم پوشی کند. به واقع باید توجه خاصی به وقوع این دو جنگ مبذول داریم و مطمئن شویم که هر دو در مرکز نگرانی ها و دلمشغولی های سران مملکتی مان قرار دارند.
منبع: نوول ابزرواتور، ۱ سپتامبر