آموزش مذاکره و سازش

بهمن کشاورز
بهمن کشاورز

در برخورد موجودات زنده غیر از انسان، معمولا ۲ حالت پیش می‌آید. یکی زد و خورد و چیرگی یک طرف و کشته شدن طرف دیگر و دوم قرار گرفتن یک طرف در موضع برتر و فرار طرف دیگر. البته موجودات زنده غیر از انسان صرفا در صورت گرسنگی و به منظور رفع آن با یکدیگر درگیر می‌شوند و وقتی سیر شدند تا زمانی‌که دیگر بار گرسنه نشده‌اند، به یکدیگر کاری ندارند. درگیری‌های جانداران در زمان جفتگیری، از نظر زمانی محدود و استثنایی است و معمولا به قتل منجر نمی‌شود. واضح است که برخوردها و رویارویی‌های انسان‌ها عوامل و اجزای بسیار پیچیده‌تری دارند. انسان‌ها به دلیل مسائل گاه بسیار مضحک با یکدیگر درگیر می‌شوند یا تا آستانه درگیری پیش می‌روند. تفاوتی که این رویارویی‌ها با رویارویی سایر جانداران دارد، این است که ممکن است به نتیجه سومی یعنی مذاکره و صلح منتهی شود که چنین راه‌حل و مرحله‌ای در رویارویی جانوران دیگر نیست. رسیدن به این مرحله و اجرای آن ریشه در تاریخ دارد و گاهی اقوام و دولی که به لحاظ توحش و کم‌عقلی یا بی‌عقلی تصور مذاکره و صلح در مورد آنها نمی‌شد کرد، با یکدیگر به توافق و تفاهم رسیده‌اند، تفاهم ناشی از این تراضی را سال‌های دراز محترم شمرده‌اند. خلقیات و عکس‌العمل‌های انسان‌ها گاه در برخوردهای فردی، زمانی در رویارویی‌های گروه‌ها، قبایل و احزاب و در مواقعی در مقابله کشورها ظاهر می‌شود؛ ذات آن یکسان اما ابعادش متفاوت است.

بنابراین چنانچه ضوابط قانونی و معیارهای حقوق شهروندی چنان باشد که مردم را به مسالمت و حل دعاوی و مناقشات از طریق مذاکره و سازش فراخواند، این روحیه و رویه در سطح ملی نیز حاکم خواهد شد و زمامداران و سیاست‌گذاران جوامعی با این ویژگی‌ها به دنبال حل مسائل از طریق جنگ و زد و خورد نخواهند بود. به عبارت دیگر اعتقاد به مذاکره و مدارا گاه در رفتار ۲ رقیب سیاسی یا تجاری ظاهر می‌شود و گاه در رویارویی ۲ کشور.
وقتی گفته می‌شود در لس‌آنجلس ۴۰ گروه مسلح و تبهکار وجود دارد که مشکلاتشان را از طریق سلاح حل می‌کنند و همواره درحال جنگ با یکدیگر هستند و آمارها تعداد کشتگان کشور آمریکا را که به ضرب گلوله شهروندان دیگر به قتل رسیده‌اند؛ در مدت محدودی بیشتر از جمع کشته‌شدگان جنگ‌های ویتنام، عراق و افغانستان اعلام می‌کنند، شگفت‌انگیز نخواهد بود اگر در سطح بین‌المللی نیز این کشور برای حل مسائلش از طریق بکارگیری اسلحه اولویت قایل شود. خلاصه این‌که صلح و صلح‌طلبی و حل مشکلات از طریق مذاکره و سازش چیزی است که باید از کودکی به افراد آموزش داد. بدیهی است وجود این روحیه و این اعتقاد در افراد به هیچ وجه با وجود شجاعت و شهامت در آنها - که در زمانی که اقدامات تهاجمی لازم است، بروز می‌کند- مغایرتی ندارد. بسیارند کسانی که اصولا افرادی منطقی و صلح‌طلب و قانون‌گرا بودند اما آن‌جا که همان اصول و همان قانون، اقدام دفاعی را در قالب تهاجم متقابل ایجاب کرده است، از تمام جنگ‌طلبان و مدعیان گردن‌کلفتی و زورمندی، بهتر عمل می‌کنند. 

منبع: شهروند، ۲۱ اردیبهشت