خشتک‌های استراتژیک

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

یک زمانی رئیس آکادمی علوم شوروی، نظریه نسبیت انشتین را توطئه امپریالیسم علیه کارگران شوروی قلمداد کرده بود. بیچاره انشتین! اصلا در مغزش از این چیزها خبر نداشت. در ایران هم گاهی بعضی فرماندهان سپاه چنان درباره نقش استراتژیک خشتک شلوار حرف می زنند که آدم فکر می کند وقتی زیپ شلوارش را بالا می کشد، در حال پائین کشیدن حکومت است. بابا! چرا آدم را می ترسانید؟ مثلا سردار بابایی فرمانده سپاه مازندران گفته است: “دشمن دنبال اجرای راهبرد حجاب گریزی است.” دیروز سردار بابایی به دخترش گفت: “سمیه جان! الآن یک ماهه هر وقت می خواهی بروی به پایگاههای نفوذی استکبار در بابل، راهبرد حجاب گریزی را انتخاب می کنی، یه چیز دیگه بپوش.”

دختر سردار: “پدر! من فقط کمی ساختار شکنی در حجاب برتر کردم، اصلا قصدم راهبرد حجاب گریزی نبود.”

سردار: “من نمی خوام در کارت دخالت کنم، ولی برخورد ساختارشکنانه نکن.”

دختر سردار: “اگر مقنعه بپوشم، راهبرد های حجاب گریزی من مشکل نداره؟”

سردار: “نه، ولی معلوم بودن چونه ات، باعث می شه به دکترین شیطان پرستی نزدیک بشی.”

دختر سردار: “پدر! من ساختارهای هویتی رو از طریق کاهش تبرج رعایت کردم، اینقدر گیرهای راهبردی نده.”

سردار: “من با تبرج مشکل ندارم، چون تو ارزشها رو رعایت می کنی، ولی حواست به ارتباط با نهادهای شیطان پرستی نیست.”

دختر سردار: “خونه عمه صدیقه که نهادهای شیطان پرستی نفوذ ندارن، فقط یک کمی بحران ارزشها وجود داره که اون دفعه اجازه دادین تا مرزهایی که ساختار شکنی نشه می تونم برم.”

سردار: “دخترم! من به تو اعتماد دارم، تو ساختار شکنی نکن و از خط قرمز ها عبور نکن، من با تبرج در محدوده ارزشهای بنیادین مشکل ندارم. ضمنا شب قبل از ساعت یازده برگرد که مرزهای عفاف رو رعایت کرده باشی.”

دختر سردار: “چشم، من درست سر مرزهای عفاف خونه هستم.”

 

تسامح و انحراف

این بچه شان حالش خراب است، از بس از دو سالگی هیچ وقت تربیتش نکردند، تا می رسد به خانه مردم از دیوار راست بالا می رود، میز شام را به هم می ریزد، شیشه ها را می شکند و با سر می رود وسط دیوار. بعد هم که مهمانی تمام شد و بچه ده دست لیوان و ظرف چینی و کریستال مردم را می زند می شکند، و برمی گردند خانه، دو تا چوب برمی دارند دست شان و دو ساعت کتکش می زنند. خوب! بچه را درست تربیت کن که مجبور نباشی هی کتکش بزنی. بچه است دیگر!

شده قضیه احمدی نژاد، حاج آقا طائب، رئیس قرارگاه عمار که کل پروژه تقلب انتخابات ۸۸ را سازماندهی کرد و این نکبت را چهارسال اضافه تپان به ملت کرد، گفته است: “روحانیت با انحرافات اطرافیان احمدی نژاد تسامح نداشت.” انگار نه انگار که احمدی نژاد و اطرافیانش از لای لنگ همین روحانیت و رهبری بیرون آمدند و برای ماندن تک تک آنها حکومت حاضر شد هزینه بپردازد، انگار نه انگار که بارها همه قوانین کشور زیرپا گذاشته شد و آقایان علما در منتسب کردن احمدی نژاد و همراهانش مسابقه مقدس نمایی آنان را برگزار کردند. اصلا انگار اطرافیان احمدی نژاد مقصر همه چیز بودند.

بخاطر این تحفه چهار سال بهترین بچه های این مملکت زندان رفتند، هر وقت هم چهار تا آدم توی مجلس خواستند آنها را استیضاح کنند، اکثریت اصولگرایان و آقای رهبر با توپ و تانک و مسلسل دیگر اثر ندارد، از او حمایت کردند. اینکه از کره اورانوس نیامد، از همین ارادان آمد، از بیت هم رد شد و آمد، در همان قرارگاهها هم گذشت و آمد. حالا چنان از اطرافیان حرف می زنند، انگار در این چهار سال تمام علمای اسلام عینک شان گم شده بود و این اطرافیان را نمی دیدند.

و اصلا اطرافیان یعنی چه؟ وقتی کسی خودش از اطرافیانش برای انجام دادن جرم حمایت می کند، اطرافیان مقصر نیستند، خودش مقصر است. اطرافیان هم مورد حمایت مجلس بودند، قوه قضائیه هم از این اطرافیان حمایت کرد. حالا طرف را بعد از اینکه اموال ریاست جمهوری را زده به بدن، ۸۷ میلیارد دلار را به غیبت کبری دچار کرده، هنوز هم با پررویی از همان اطرافیان مجرم دفاع می کند، باز هم چنان رفتار می کنند که کی بود کی بود من نبودم.

اصلا اطرافیانش از کجا آمدند، سعید مرتضوی که از اطرافیان بود، از همان روز ازل، یار غار رهبری بود، ده بار پرونده خلاف هایش را آقای رهبر گذاشت توی صندوق و بی خیال رسیدگی اش شد. مشائی و بقایی و کلهر و زریبافان و الهام از آسمان که هولوپی پرت نشدند روی زمین. رحیمی که سالها سابقه داشت. دسته سیسیلی ها نبود که از جزیره ای در جنوب ایتالیا آمده باشد، همین جا بودند.

 

پوزیسیون و اپوزیسیون، قدم به قدم

حالا من که قبول ندارم این حرفهایی که خیلی ها از غیظ نسبت به جمهوری اسلامی راجع به کل اسلام و همه مسلمانان می گویند که اگر مسائل جنسی و مسائل پی پی و جیش و مسائل مربوط به نجاست و طهارت را اگر از اسلام حذف کنی، کلا همه قواعد دینی در یک ورقه آ چهار خلاصه می شود، این زیادی اغراق است، حداقل یک دفتر چهل برگ می شود. اما به آن طرفش هم نگاه کنیم.

اگر در نظرات اپوزیسیون برانداز خارج از کشور، و نظراتی که این طرف و آن طرف پرتاب می کنند، فحش ها و اتهامات و کلمات سکسی سیاسی و خواهر و مادر و تهدید به آویزان کردن روحانیون از درخت را بدون فحش و اتهام و رکاکت اگر بخواهی منتشر کنی، کلا همه حرف های اپوزیسیون هم در یک صفحه آ چهار نه، ولی در یک دفترچه چهل برگ خلاصه می شود. تره به تخمش می رود و حسنی به باباش.