سخنان رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با اساتید دانشگاه حاوی دو نکته مهم بود. یکی حمله شدید به “بازی روزنامه ها” با مسئله “بورسیه ها” و “یکی از غلط ترین کارهای چند ساله اخیر” خواندن “حاشیه سازی درباره بورسیه ها” و دیگری “فرمانده” و “افسر” جنگ نرم خواندن اساتید و دانشجویان.
آقای خامنه ای در مورد اول اظهار داشت: “تحقیقات اخیر نشان می دهد که مسئله بورسیه ها به آن شکلی که در روزنامه ها با آن بازی کردند، نبود؛ اما اگر هم بود، باید از راه های قانونی امتیازاتی که عده ای بر خلاف قانون گرفته بودند لغو می شد، نه اینکه سروصدا و جنجال درست شود”.
این جملات در ردیف همان فرامین “کش ندهید” در حوزه فسادهای مالی و اقتصادی است که معنای روشن و عملی آن پنهان نگه داشتن این سوءاستفاده ها (از جمله در مسئله بورسیه ها) از افکار عمومی است.
بحث درباره “فساد ساختاری” مدتی است که در حوزه عمومی ایران به کثرت و شدت در حال توجه و تأکید است. “یکی از” عوامل موثر در فساد ساختاری عدم آزادی مطبوعات در پیگیری فساد در حوزه های گوناگون است. فرمان کش ندهید و حالا اعتراض شدید به عمومی شدن مسئله بورسیه ها و حتی به کارگیری تعبیر به شدت سوال برانگیز و اغراق شده “یکی از غلط ترین کارهای چند ساله اخیر!” و تعبیر تحقیرآمیز “بازی روزنامه ها”؛ از عوامل بسیار مهم و بسترساز فساد ساختاری در ایران است.
نکته دوم و اساسی این سخنرانی استمرار نگاه دشمن محور و توطئه نگر در همه حوزه ها از جمله در حوزه آموزش عالی است.
آقای خامنه ای در این سخنرانی طبق معمول با به کارگیری واژگان “نظامی”، استادان دانشگاه را “فرماندهان جنگ نرم” برشمرد و جوانان دانشجو را “افسران جنگ نرم” که باید توسط آن فرماندهان در این “میدان”، “فرماندهی و هدایت” شوند. این در حالی است که مذاکرات هسته ای با هدف لغو تحریم ها و در بستر “نرمش قهرمانانه” در جریان است و مذاکرات مستقیم و چهره به چهره و علنی (و نه بر خلاف سابق پنهانی و پشت درهای بسته و در مکان های نامعلوم) با آمریکایی ها نیز صورت می گیرد و حتی گفته می شود اگر تجربه مثبتی از این گفت و گو به دست آید می تواند به حوزه های دیگر نیز گسترش یابد. البته آقای خامنه ای در همین حوزه نیز گاه از همان تعابیر نظامی و جنگی دشمن محور بهره می گیرد و مذاکره کنندگان را فرزندان در حال ماموریت (جنگی) نظام می خواند و جریان مذاکره را یک کشتی که باید پشت حریف را به خاک رساند.
اگر این رویکرد در مذاکرات هسته ای و تعابیر کم و بیش مشابه اش را با رویکرد آقای خامنه ای در حوزه فرهنگی در کنار هم قرار دهیم به این نتیجه می رسیم که وی به مذاکرات هسته ای عمدتا به عنوان بستر حل مشکلات اقتصادی می نگرد و هم چنان بر طبل نگاه دشمن محور و توطئه نگر می کوبد. بر این اساس او می خواهد پس از توافق هسته ای نیز عنصر “دشمن محوری” و منازعه (البته شاید خفیف تر از سابق) با دشمن (آمریکا) را در گفتار مشروعیت بخش حکومت حفظ کند.
دشمن محوری و مقاومت در برابر آن جزء معدود عناصر باقی مانده در گفتارهای هیجانی سیاسی برای تربیت نیروهای وفادار و میدانی توسط رهبر جمهوری اسلامی است تا در پادگان های سپاه و جلسات آموزشی بسیج برای بدنه میدانی هوادار آموزش داده شود. ظاهرا هم قرار نیست تغییری در این گفتار صورت گیرد.
در این سخنرانی شدیدا از توجه و تمرکز به مسئله بورسیه ها ابراز گله گی و اعتراض شد. این در حالی است که به ویژه در هشت سال حاکمیت کوته قدان و کوته بینان در دولت احمدی نژاد، به صورت شتابانی تلاش شد افراد وفادار به حکومت، بدون رعایت اصل شایسته سالاری و نیز مفاد قانونی؛ وارد هیات های علمی دانشگاه ها شوند تا نقش افسران جنگ نرم را بر عهده بگیرند. البته بگذریم که بسیاری از کسانی که حضرات تصور می کنند با ابراز وفاداری به ایشان وارد حوزه تدریس و حتی هیات های علمی دانشگاه می شوند، واقعا بدانها وفادارند؛ اما تجربه مکرر و مستقیم دانشجویان نشان می دهد که بسیاری از آنها اگر نگوییم فرصت طلبانی به دنبال منافع فردی هستند بلکه افرادی هستند که خود از ناراضیان حکومت اند و تنها برای عبور از سدها و موانع و برای رشد مدارج ترقی مدتی در کنار بسیج (و سپاه) قرار داشته اند.
در هر حال سخنرانی آقای خامنه ای تایید مکرری بود بر همان سیاست ویرانگر و ضدعلمی دولت احمدی نژاد و در حقیقت دکترین های طراحی شده توسط نهادهای نظامی – امنیتی حول بیت رهبری برای تحت کنترل قرار دادن دانشگاه ها و تلاش (البته بی حاصل) برای تربیت دانشجویان طبق سلایق رسمی نیروهایی که دست بالا را در قدرت دارند. بورسیه ها نمونه ای از این رویکرد با رانت دهی به طیف مطیع و هوادار بدون رعایت اصل شایسته سالاری و مقید و متعهد بودن به قوانین مربوطه برای تسخیر تدریجی دانشگاه ها و هیات های علمی بوده و هست. حساسیت ویژه مجلس استصوابی روی وزرای علوم و تکرار مکرر شدن سوال و استیضاح و برکناری و… در این باره حکایت از همین پشت صحنه ای دارد که امروزه توسط رهبر جمهوری اسلامی عیان شد. و آشکار گردید که آن تلاطمات مجلس ریشه در کدام پشت صحنه داشت و از کجا هدایت می گردید. این امر هم چنین نشان می دهد که چرا دولت روحانی در این مورد دست به عقب نشینی و به قول علی مطهری “معامله” زد و کمیته مربوط به بررسی بورسیه ها را اساسا به خود جناح معترض در مجلس سپرد! در حالی که برخلاف خلاف گویی آشکار رهبر جمهوری اسلامی، تحقیقات دقیق نشان داده بود که صدها نفر نورچشمی آشکارا به صورت غیرقانونی بورسیه شده بودند و حجم زیادی از اموال بیت المال برای آنها هدر رفته بود تا به فرماندهی جنگ نرم و هدایت افسران این جنگ بپردازند!
نکته پایانی این که این سخنرانی از سیاست ها و رویکرد پس از توافق هسته ای رهبر جمهوری اسلامی نیز پرده برداری کرد. ظاهرا قرار نیست تنش زدایی در مسئله هسته ای به تنش زدایی از روابط بین الملل حکومت ایران تسری و توسعه داده شود. ظاهرا قرار نیست تنش زدایی در حوزه هسته ای در حوزه مسائل داخلی در عرصه سیاست و فرهنگ نیز گسترش یابد. در همین روزها هم شاهد بودیم که رهبر جمهوری اسلامی “سیاست های کلی برنامه ششم توسعه” که به صورت پرطمطراقی نیز تهیه شده بود را بدون هیچ سرفصلی در رابطه با سیاست های داخلی و مسئله توسعه سیاسی و اجتماعی در نامه ای به رئیس جمهور ابلاغ کرد.
اما این رویکرد و سیاست در پرهیز از تنش زدایی بین المللی و منطقه ای و حفظ منازعه خفیف(تر) با آمریکا و غرب، سیاست های نظامی گرا در منطقه و سیاست بسته نگه داشتن فضای سیاسی و فرهنگی در داخل و حفظ وضعیت منقبض کنونی و غلبه فضای امنیتی بر آن و…؛ “اراده و برنامه” رهبر جمهوری اسلامی و جریان نظامی ـ امنیتی پیرامون ایشان است. اما عرصه “عملی” سیاست، عرصه تحقق همه این منویات نیست و عوامل ساختاری و ارادی و غیرارادی دیگری نیز وارد تعامل و تاثیر متقابل با این اراده حاکم می شود و در جاهایی آن را تعدیل و در مواردی آن را تغییر می دهد. اگر راس هرم سیاسی به صورت ارادی و مستقیم، پایان (نسبی) تنش هسته ای را به تغییر رفتار در دیگر حوزه ها تسری نمی دهد، اما این پایان به صورت غیرمستقیم و غیرارادی کارکرد و تحمیلات خاص خود را بر ساخت قدرت در ایران خواهد گذاشت. فضای رسانه ای و فضای آموزش عالی نیز به طور خاص و فضای سیاسی و مسئله حقوق بشر به طور عام؛ نمی تواند از این تأثیر و تأثر متقابل عوامل گوناگون مصون و بیرون بماند. و این خود بحث دیگری است که حائز اهمیتی جدی و استراتژیک است.