عزت الله سحابی پرورش یافته در دامان نهضت ملی ایران بود و به مانند دیگر مبارزان از زمان مشروطه به این سو
آرمانهایش در راستای آزادی و استقلال کشور بود. برای نسلی از مبارزان که سحابی نیز از آنها بود دغدغه آزادی
و استقلال بسیار مهم بود. در سالهای پیش از انقلاب آسیب هایی که ناشی از مداخالت مخرب دولت های خارجی
در ایران بود موجب از میان رفتن وحدت ملی شد و تمامیت ارضی کشور را در خطر قرار داد. بنابراین مقابله با این پدیده جزء دغدغه های این نسل از مبارزان بود، همان طور که دکتر مصدق تمام تالش خود را برای استقلال ملی کشور انجام داد.
استقلال ملی از دو ناحیه مداخالت مخرب نیروهای استعماری و استبداد داخلی مورد هجوم واقع شد و نهضت ملی نیز هدف خود را مقابله با این موضوعات قرار داده بود.
در این فضا مهندس سحابی نیز رشد یافت و دغدغه هایش را تا پایان عمر حفظ کرد. آزادی جامعه، استقلال و دموکراسی در کشور با موانع سختی روبه رو شد اما مهندس سحابی 60 سال بر سر آرمان هایش مبارزه کرد. این آرمانها به بخشی از هویت فردی و اجتماعی ایشان و تعریفی که از یک انسان ایرانی داشت تبدیل شد. سحابی میگفت نگران سرنوشت ایران هستم. او سیاست های خالف حق حاکمیت مردم و نقض کننده میثاق ملی را نمی پسندید. او معتقد به استقلال درونزا بود که با برخی سیاست های اشتباه در عمل تضعیف شده بود. سحابی بر این نظر بود که تا استقلال ملی حاصل نشود آزادی نیز مفهوم ندارد و مابقی آرمان های ما دست نایافتنی خواهد بود.
او به چشم میدید که منابع طبیعی و فرهنگی کشور دچار زیان میشد. سحابی معتقد بود زنده بودن ملت به حفظ میراث
تاریخیاش است؛ میراثی که با اخالق و مداراگرایی همراه بود. اما این مولفه تا حد زیادی آسیب دید و مناسبات انسانی و
سرمایه ملی که ناشی از اعتماد متقابل بود خدشه دار شد.
اخالقیات و ارزشهای فرهنگی و صمیمیت نسبت به همنوعان و مدارا با دیگران از جمله مواردی بود که همیشه مورد توجه سحابی قرار میگرفت. عزت الله سحابی مومن به ارزشهای اخلاقی بود. آنچه میاندیشید بیان میکرد. این شخصیت سالم مثل کوه درباره هر نوع سازش که او را از تعهدات و ارزش هایش دور کند ایستادگی کرد. عقاید و راه و رسم فکری سحابی به گونه ای بود که موافق و مخالف نمیتوانند شخصیت ارزشمدار او را انکار کنند. این امر نشان میدهد که شخصیت با ضرب و زور و تبلیغات نه به وجود می آید و نه با تبلیغات منفی از بین میرود. سحابی بیهوده زندگی نکرد و ردپایی از شیوه زیستن اخلاقی در سیاست از خود به جا گذاشت.
منبع: روزگار، یازدهم خرداد