مستندسازان ایرانی؛ از سکس تا رپ
علی امینی نجفی
جامعه ایران، به ویژه با توفان تازهای که در آن برپا شده، سرشار از مسائل بغرنج و جالب توجه است، و میدانی گسترده برای فیلمسازی مستند فراهم کرده است.
فیلم مستند درباره ایران به ویژه در خارج بازار گرمی دارد. جشنوارههای فیلم و کانالهای تلویزیونی فیلمهای ایرانی را روی دست میبرند. به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری و ناآرامیهای پس از آن فیلمهای مستند بیشماری درباره ایران از تلویزیونهای غربی به نمایش در آمد که کیفیت آنها بسیار متفاوت بود.
فیلمهایی که توسط فیلمسازان حرفهای، به ویژه با همکاری مستندسازان خارجی ساخته میشوند، از کیفیت بالاتری برخوردار هستند. عارضۀ جنبی این امر آن است که مضامین خاصی در مرکز توجه قرار میگیرد و گاه از یک مضمون “غربیپسند” چندین فیلم عرضه میشود که به هم شبیه هستند.
از طرف دیگر آن دسته از مضامین اجتماعی که “هیجان” کمتری دارند، مشکلاتی مانند فقر و بیکاری، کوچنشینی و مشکل مسکن و دهها مشکل دیگر توجه چندانی برنمیانگیزد.
در زمانهای که مدام از برخورد یا گفتگوی فرهنگها سخن میرود، مسائلی که به نوعی زادهی نظام دینسالار است، خریدار بیشتری دارد. جایگاه نابرابر زنان در جامعه به ویژه توجه فراوانی برانگیخته و در بسیاری از آثار مستند بازتاب یافته است.
فرار از ممنوعیت جنسی
فیلمی به نام “از یک ساعت تا ۹۹ سال” آخرین کار مشترک نگین کیانفر و دیزی موهر است. این دو فیلمساز پیش از این فیلم موفق “روز تولد” را دربارهی موضوع بحثانگیز تغییر جنسیت در ایران، ارائه کردهاند.
موضوع این مستند تازه رواج صیغه در جمهوری اسلامی است. در شرایطی که حکومت به هیچ رابطهای خارج از مدار ازدواج اجازه نمیدهد، عقد نکاح موقت (به نام فقهی متعه) راه چارهایست، که برخی از سردمداران نیز آن را توصیه کردهاند.
در مرکز فیلم مرد جوانی قرار دارد که طرفدار پروپا قرص صیغه است، و مادر مهربانش سخت با او مخالف است. مرد جوان که به خوبی به مسائل شرعی وارد است، در بحثی بسیار جالب با مادر از صیغه دفاع میکند. او معتقد است که این سنت شرعی تنها راه نجات جوانان از انحرافات اخلاقی است.
آشکار است که برای بیشتر جوانان امروزی “زن صیغهای”، نامی تازه برای معشوقه، نشمه، “نشانده” یا مترس است. آنها نه به دلایل شرعی، بلکه به خاطر فرار از محدودیتهای فراوان است که به صیغه روی میآورند.
مادر دیدگاه غالب بر فرهنگ ایرانی را بازتاب میدهد که صیغه را نوعی روپوش یا “کلاه شرعی” بر فحشا و زنبارگی میداند.
“فحشای قانونی”
طرفداران حقوق زنان، که صدای آنها در فیلم شنیده میشود، عقیده دارند که متعه تنها برای لذتجویی بیشتر مردان است. از متعه نه مردم عادی، بلکه بیشتر مردان متأهل و ثروتمند بهره میبرند. آنها میتوانند به هوسرانیهای خود جنبهی شرعی و قانونی بدهند، و در کنار همسر دایمی یک یا چند زن جوان را به عقد خود درآورند.
پس از انقضای مدت صیغه، که آن نیز به خواست مرد است، زن با سرنوشتی ناروشن رها میشود. نه تنها هیچ حق و حقوقی ندارد، بلکه چه بسا باید جور بدنامی و احتمالا بچه “نامشروع” را هم به دوش بکشد.
فیلم “از یک ساعت تا ۹۹ سال” با حمایت شرکتی هلندی تهیه شده و به تازگی در “جشنواره سینمای تبعید” در گوتبورگ (سوئد) به نمایش در آمد.
کالای سکس در بازار
فیلمی به اسم “در بازار جنسها” ساخته سودابه مرتضایی موضوع متعه یا صیغه موقت را با دقت و تفصیل بیشتری کاویده است. در طول فیلم یک مورد مشخص در رابطه با سه طرف ماجرا ردیابی میشود: مردی مجرد، زنی مطلقه و ملایی جوان که کار جوش دادن “صیغه” را به عهده گرفته است.
نمایی از فیلم خانه شیشه ای به کارگردانی حمید رحمانیان
فیلم به همه دیدگاهها فرصت بیان میدهد. زن و مردی که به دنبال صیغه هستند از نظر شرعی و قانونی هیچ مشکلی ندارند، اما به خوبی میدانند که انتخاب آنها از نظر عرف و آداب جامعه قابل قبول نیست. نگرش عمومی جامعه صیغه را امری نکوهیده میداند که به مردان لذت کامجویی میبخشد، اما برای زنان جز تیرهروزی و بدنامی حاصلی ندارد.
اما فهمیدن دیدگاه موافقان متعه نیز دشوار نیست: در جامعهای که در آن راه روابط سالم جنسی از هر سو بسته شده، شاید صیغه هم راه حلی باشد؛ برای مردی که از تنهایی رنج میبرد و در سن نسبتا بالا هنوز قادر به تشکیل خانواده نیست، یا زن جوانی که از همسر طلاق گرفته اما نتوانسته همسری تازه اختیار کند. آنها میتوانند بدون ترس و وحشت از “اداره منکرات” رابطه برقرار کنند.
فیلم “در بازار جنسها” که با حمایت بنیادی اتریشی تهیه شده، در جشنواره سینمایی وین به نمایش در آمد.
موسیقی، روزنه فرار
فیلم “خانۀ شیشهای” سرنوشت چهار دختر تهرانی را روایت میکند، که آموزشگاهی به نام “بنیاد امید مهر” آنها را زیر چتر حمایت گرفته است. دختران از شرایط سخت زندگی عذاب میکشند، و بنیاد یادشده تلاش میکند به آنها در پیریزی آیندهای بهتر کمک کند.
دخترها سرگذشتهای متفاوتی دارند، اما کمبود محبت خانوادگی و حمایت اجتماعی درد مشترک آنهاست.
یکی از دخترها به نام نازیلا تمام توان و استعداد خود را وقف موسیقی رپ کرده است. او با شوقی بیکران به دنبال آنست که به رغم تمام دشواریها راه خود را در موسیقی رپ باز کند.
با تب و تاب رپ
رپ ایرانی، مضمون محوری فیلم مستند “نه یک توهم” است به کارگردانی ترنگ عابدیان. این فیلم نیز در محافل گوناگون به نمایش در آمده است و آخرین بار در “جشنواره سینمای تبعید” در سوئد.
رگههایی از فیلم “خانۀ شیشهای” در این فیلم جریان دارد. فیلم “نه یک توهم” جوانانی را نشان میدهد که در شرایطی سخت دشوار با شور و شوقی وصفناپذیر به موسیقی میپردازند. موسیقی رپ برای آنها تنها حرفه و خلاقیت نیست، بلکه سراسر زندگی است. خود فیلم نیز با تلاش و جسارتی به سزا سرگذشت قهرمانان واقعی خود را دنبال میکند و در سرنوشت آنها سهیم میشود.
در سالهای اخیر در ایران گروههای موزیک غیررسمی یا “زیرزمینی” بیشماری شکل گرفته، که تولیدات آنها به ندرت بازتاب گسترده پیدا میکند. بهمن قبادی سینماگر ایرانی آخرین فیلم خود به نام “کسی از گربههای ایرانی خبر نداره” را یکسره به همین مضمون اختصاص داده است.