مهرداد شیبانی
هفته داغی که در پایان آن معلوم نشد رئیس دولت نهم جمهوری اسلامی “مرد صلح” است یا “دیکتاتور کوچک بی رحم”، در تهران تکلیف بسیاری از امور روشن بود.
درست در همان لحظاتی که احمدی نژاد “به زبان عربی و با دعا برای ظهور هرچه سریعتر امام دوازدهم” سخنرانی خود را در مجمع عمومی سازمان ملل شروع کرد، و منوچهر متکی تنها کسی بود که با “اشتیاق زیاد برای وی کف زد” در تهران، اکبر اعلمی، نماینده مردم تبریز در مجلس با طرح این سئوال که “مبنای ابلاغیه فرماندار تبریز به سازمان بازرگانی استان آذربایجان شرقی مبنی بر ممنوعیت استفاده از واژگان و عبارات ترکی در تابلوی فروشگاهها و برچسب کالاها چیست؟” خواستار پاسخگویی وزیر کشور می شد.
رئیس جمهوری اسلامی داشت می گفت “امروز متاسفانه حقوق بشر به طور وسیع توسط برخی قدرت ها به ویژه از ناحیه مدعیان انحصاری آن مورد تعرض قرار می گیرد” که معلوم شد “در آستانه سال تحصیلی جدید، گزارش ها از ادامه برخورد دولت محمود احمدی نژاد با فعالان حقوق معلمان و تشکل های صنفی آنان حکایت دارد”.
هم “احضار فعالان حقوق معلمان” ادامه دارد وهم برخورهای اداری و قضایی با آنان: “به نوشته سایت اینترنتی کانون صنفی معلمان، روسای ادارات نواحی آموزش وپرورش شهرستان همدان برای نزدیک به ۷۰۰نفرازمعلمانی که درگردهمایی ها واعتراضات صنفی اردیبهشت ماه شرکت داشته اند، تحت نام غیبت از ۱۰ هزار تا ۲۰۰ هزار تومان حقوق کم کرده و بسیاری ازمدیران ومعاونان مدارس این شهرستان رابرکنار کرده اند.”
احمدی نژاد در ادامه سخنان خود به اینجا رسیده بود که “یکی از چالش های عمده جهان نادیده گرفتن ارزش های متعالی و ترویج فریب و دروغ” است و آن را به “برخی قدرت ها” نسبت می داد، که معلوم شد “دولت نهم روزی 17 وعده ” به مردم داده، و الان کشور باید “40 میلیارد دلار ذخیره ارزی” داشته باشد، که “ظاهراً شش و نیم میلیارد دلار است” و “آقایان می گویند 96 میلیارد دلار مصرف کرده اند” و معلوم نیست “بقیه این پول کجا است. بنابراین یا مساله سوء استفاده پیش می آید یا گزارش غلط به مردم.”
همچنین در این هفته در جهانی که برخی در آن به کار “ترویج و فریب و دروغ” مشغولند، معلوم شد “اقتصاد ما زمین گیر شده است” و “کسری بودجه ایران تا سال 1390 حدود سه برابر می شود”، اما البته این نکته نیز روشن شد که “بیش از حد نفت بر سر سفره مردم آورده شده است”.[ مسوول واحد سیاسی جامعه اسلامی مهندسین]
و این همه داده های این هفته نبود. در هفته ای که آقای احمدی نژاد در سومین سفر به آمریکا، در گفت و گو با خبرنگاران خارجی “محدودیت آزادی های سیاسی و اجتماعی را در ایران تکذیب کرد” محمد حسین موسی پور، معاون حقوقی و امور مجلس وزیر کشوردولت نهم گفت: “این وزارتخانه درحال بررسی محدود کردن فعالیت احزاب بدون پروانه است.”
همان موقع سایت بازتاب “در راستای تصمیم کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ سایت های اینترنتی پلمپ شد” وهادی قابل، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، در تلفن کوتاهی به منزل، و از زندانی که محل آن مشخص نبود، خبر از “خوب بودن حال” خود داد؛ و برای تبدیل قرار سهیل آصفی، روزنامه نگار بیست و چند ساله، سیصد میلیون تومان وثیقه تعیین شد.
و وقتی رییس جمهوری اسلامی در برابر پرسش خبرنگارانی که “با ذکر اسامی اساتید دانشگاه، درباره اخراج آنها از دانشگاه و فشارها می پرسیدند” می گفت: “در ایران بیش از ۵۵هزار استاد داریم و خود بنده نیز یک استاد دانشگاه هستم، آزادی در ایران اگر بی نظیر نباشد، کم نظیر است، اظهار نظر در مورد همه چیز آزاد است” اعضای انجمن اسلامی منتخب دانشجویان پلی تکنیک تهران “علی رغم در اختیار نداشتن میکروفن و بلندگو که از طرف مسئولین به دانشجویان داده نشده بود” به دعای توسل برای “آزادی 3 دانشجوی دربند که قریب به 5 ماه در زندان اوین زندانی هستند” نشسته بودند و از حال و روز استادان اجبارا بازنشسته خود می پرسیدند. اما آیت الله عمید زنجانی، رییس منصوب دولت نهم بر دانشگاه تهران “با تهدید غیر مستقیم دانشجویان” از آنان می خواست “از وقایع دانشگاه امیرکبیر درس بگیرند”. او به سرنوشت همان دانشجویانی اشاره داشت که دیگر “توسل” هم برایشان کار ساز نیست، چرا که “این موضوع نباید دوباره تکرار شود”.
و البته که این رئیس این دانشگاه باید همراه با روسای دانشگاه های شهیدبهشتی، صنعتی شریف، صنعتی امیرکبیر و علم و صنعت و دو مرکز پژوهشی دیگر به لی بالینجر، رئیس دانشگاه کلمبیا اعتراض کند که چرا “شان دانشگاه” را حفظ نکرده است. به هر حال در شرایطی که باید “خداپرستی، عدالت و عشق به انسان ها باید بر همه ارکان سازمان ملل حاکم شود” درست این است که “وقتی جاهلان شما را مخاطب میگیرند به آنها سلام کنید”.[احمد توکلی]
هر چند پاسخ این سلام، چنین باشد که “مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت قاطع رأی به تروریستی قلمداد شدن سپاه پاسداران” بدهد، رئیس جمهور فرانسه هشدار بدهد که “ایران دارای سلاح اتمی، خطر غیر قابل قبولی برای ثبات جهان خواهد بود”، جرج بوش “ایران را در کنار کشورهای سوریه، کره شمالی، زیمبابوه، کوبا و سودان از کشورهایی توصیف کند که «رژیمی سرکوبگر» آنها را اداره می کند” و “اعضای دائم شورای امنیت و آلمان سرگرم بحث درباره افزایش تحریم ها بر ایران به خاطر خودداری از تعلیق غنی سازی اورانیوم” باشند. بی توجه به آنکه آقای احمدی نژاد “رسما” می گوید: “از نظر ما موضوع هسته ای ایران خاتمه یافته و به یک امر عادی در آژانس بدل شده است.”
اما این امر عادی که البته ناشی از “فروپاشی دیپلماسی چندین ده ساله دشمنان”[داوود احمدی نژاد] است، شاید “اکنون این آخرین تک دشمن بر ما باشد و ما داریم آخرین آزمون را پس میدهیم و رسیدن به این موضوع خیلی ساده است، فقط باید دقت کنیم. باید مواظب باشیم که دشمنان در صفوفمان خدشه وارد نکنند؛ چراکه دشمنان چندین بار در صفوفمان خدشه وارد کردند و حتی شاید تا مرز شکست نیز رفته باشیم، ولی پاسخ خود را با مقاومت ما گرفتند ولی هماکنون نیز دشمنان دستبردار نیست.”
لابد به همین دلیل است که با وجود سخنان علاء الدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی مبنی بر اینکه “امریکا خواستار جمع آوری موشک های ایران بعد از جمع آوری انرژی هسته یی است” و در حالی که “یک بازرگان یا فرمانده سپاه” در کردستان عراق توسط آمریکایی ها بازداشت شده و در حال پس دادن بازجویی در مورد “نقش ایران در التهابات عراق و افغانستان است” و قضیه آن اندازه جدی است که ایران مرزهای شمالی خود را با اقلیم کردستان بسته، ما نگران اینده نیستیم؛ چرا که: “در یکی از بهترین شرایط هستیم. ایران در حال حاضر در عرصه منطقه یی و بین المللی اتحاد ملی و ثبات در وضعیت خوبی است.”[مرتضی نبوی] و “جواب تکنولوژی را هم با تاکتیک میدهیم.”[ فرمانده کل سپاه] حتی اگر “پس از گذشت 28 سال از شروع مذاکرات خط لوله صلح میان سه کشور ایران، پاکستان و هند، وزارت نفت هند با ارسال نامهای به حجتالله غنیمیفرد، نماینده ویژه وزیر نفت ایران در مذاکرات خط لوله صلح و فرخ قیوم، نماینده دولت پاکستان، انصراف خود را از حضور در مذاکرات خط لوله صلح” اعلام کرده باشد؛ و بانک های فرانسوی هم از معاملات اقتصادی با ایران منع شده باشند.
بله، در شرایطی که “دولتمردان آمریکا ظرفیت شنیدن حرفهای درست را ندارند” و رابطه شان با هند و فرانسه و…. موجب، اینگونه اخلال هامی شود، مسئله اساسی این نیست که چه کسانی “شلنگ 8 اینچ به بیتالمال وصل کردهاند”، یا اینکه چگونه از “از واردات سیمخاردار به اینجا رسیدیم” بلکه همه بحث این است که: “من اگر لباس سوپوری بپوشم و شهر گرمسار را جارو بزنم صدها برابر برایم عزیزتر است تا اینکه سکوت کنم.”[احمدی نژاد]
به هر حال وقتی “آدم وقتی به خانه خود میآید احساس برگشت یک ماهی به آب یا اقیانوس دارد که قابل وصف نیست.” همان حسی که رئیس دولت نهم بعد ازبازگشت شکوهمند از اجلاس سازمان ملل به ایران خواهد داشت؛ به ویژه درکنار کسانی که فکر می کنند: “زمین بازی عوض شده”، “شوک بر غرب” حاکم و “منطق ایران درخشیده” و “صدای کف زدن حضار، لبخند رضایتبخشی بر چهره رئیس جمهور ایران نشانده است”.
پس فراموش کنیم که فرمانده عالی رتبه ارتش آمریکا گفته است: “در صورت ادامه نقش ایران در التهابات منطقه، آمریکا اقدام قاطعی از خود نشان خواهد داد” و گنجاندن نام سپاه پاسداران در فهرست سازمان های تروریستی رادر بهترین حالت می توان “تلاشی عمدی برای منحرف کردن توجهات از یک سیاست دیپلماتیک شکستخورده” تلقی کرد و “در بدترین حالت به عنوان روشی مخفیانه برای دستیابی به مجوز کنگره در حمله به ایران.”