در چند روز اخیر حوادث گوناگونی در دانشگاه های کشور روی داد. نخست یک دانشجوی دانشگاه سبزوار به ضرب دشنه دانشجویی دیگر کشته شد. سپس دو دانشجوی دانشگاههای علامه و علم و صنعت به دلیل کوتاهی مسوولان در فضای دانشگاه جان خود را از دست دادند. از سویی دیگر پس از بازنشسته کردن اساتید دانشگاه تهران، چند استاد دانشگاه علم و صنعت نیز بازنشسته شدند. به تمامی این وقایع ناآرامی های دانشگاه های فردوسی مشهد، علامه و امیرکبیر و نیز دانشگاه لرستان را که بیفزایید درخواهید یافت فضای دانشگاه های کشور در آستانه برگزاری انتخابات ناآرام است.
آنچه در وقایع اخیر بیش از همه قابل توجه است تقابل فعالین دانشجویی با گروه های مورد حمایت دستگاه های رسمی از قبیل بسیج و نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه است. نکته این است که به نظر می رسد پس از اجرای پروژه دانشجویان ستاره دار و تصفیه اساتید که بسیاری آنرا انقلاب فرهنگی دوم نامیدند، اینک ۱۸ تیر دوم نیز در راه است. حضور نیروهای امنیتی و تقابل مستقیم آنها با دانشجویان فعال در برخی دانشگاه ها از یک سو و برهم زدن و ایجاد التهاب در فضای برخی دانشگاه های دیگر توسط عوامل وابسته به آنها، همگی دست به دست هم داده تا فضای عمومی دانشگاه ها در آستانه روز دانشجو فضایی ناآرام باشد. به نظر می رسد تحریکات گروهی که عزم خود را برای پیروزی در انتخابات پیش رو [ ولو به هر قیمتی] جزم کرده اند سرمنشا این حوادث باشد. اگر بخواهیم گریزی تاریخی به حادثه ۱۸ تیر بیندازیم درمی یابیم که در آن دوران نیز تحریکات گروه های فشار باعث برانگیخته شدن احساسات دانشجویان شد و آنان را به مقابله واداشت اما در نهایت امر، گروه هایی که توانست از آن جریان بهره برداری کنند گروه های فشار بودند که به بهانه دفاع از ارزش ها به مقابله و تصفیه دانشجویان فعال و دگر اندیش در فضای دانشگاه پرداختند؛ امری که تاکنون نیز تبعات آن بر فضای جنبش دانشجویی قابل احساس است. اکنون و پس از سپری شدن هفت سال از آن واقعه می توان گفت همان گروه ها دوباره برای تصفیه ای دیگر پای به عرصه دانشگاه نهاده اند با این تفاوت که جامه شان به رنگی دگر درآمده است. اما آنچه که هنوز در عملکرد آنان تغییر نکرده، تلاش برای تحریک احساسات دانشجویان و بهره برداری از آب گل آلود است.
از سوی دیگر نباید از این واقعیت غافل شدکه فشاری که بر فعالین دانشجویی در طی یکسال اخیر وارد آمده و آنان را به نوعی بغض فروخفته دچار ساخته، باعث شده هر زمان احتمال وقوع کاری غیرعادی از سوی آنان وجود داشته باشد؛ مساله ای که در صورت وقوع می تواند تبعات بسیار نامطلوبی بر روند دموکراسی خواهی کشور باقی گذارد.
بی شک در این میان نقش فعالین دانشجویی و دانشگاهی در کنترل فضا غیر قابل انکار است. در واقع آنان باید با درایت هم از وقوع حوادث ناگوار که به نوعی به ایجاد بهانه برای گروه های فشار در جهت تقابل با دانشجویان کمک می کند، جلوگیری کنند و هم در مقابل تلاش های این گروه ها برای به انحراف کشیدن جنبش دانشجویی، آن هم در آستانه ۱۶ آذر، ایستادگی نمایند. از یاد نبریم حرکت به سوی دموکراسی، روندی است که درایت، پی گیری و آگاهی فراوان می طلبد. درس گرفتن از تجربه گذشتگان می تواند از تکرار اشتباهات بسیاری پیشگیری کند.
دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد