محسن کوهکن، نائب رئیس جبهه خط امام و رهبری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران (ایسکا نیوز) گفت: “آقای ناطق نوری بدلیل ظلم و کم معرفتی اصولگرایان از ما دور شده است. اگر کسی بنام شیخ علی اکبر ناطق نوری نبود قطعا احمدی نژاد نه استاندار اردبیل می شد، نه شهردار تهران می شد و یقینا رئیس جمهور ایران هم نبود.” او همچنین فاش کرد: “البته اصولگرایان هم اینگونه نیست که با کسی عقد اخوت بسته باشند. اصولگرایان هم آقای ناطق را کنار گذاشتند اما امروز که آقای احمدی نژاد برای دلجویی به دیدن آقای ناطق می رود دیر شده است. آن روزها که به ایشان توصیه می شد آقای ناطق خیرخواه انقلاب است احمدی نژاد گوش نمی داد.”
پیش از این و در اردیبهشت ماه گذشته نیز محمدرضا باهنر به خبرگزاری تسنیم گفته بود: “ما نشست مستمر تعریفشده سیاسی با آقای ناطق نداریم، البته خب از خیلی وقتها پیش در گذشته با آقای ناطقنوری کار میکردم. اتفاقاتی که در این سه چهار سال افتاد بسیار متأثر شدم و یکجاهایی به آقای ناطق نوری ظلم شد و جناب آقای ناطق یک مقدار که نه، خیلی زیاد پایش را از فعالیتهای سیاسی کنار کشید. خیلی هم دنبال ایشان رفتیم و من هنوز هم معتقدم جناب آقای ناطق یک ظرفیتی برای نظام و انقلاب است.”
روزنامه شرق با انتشار اظهارات کوهکن، به تلاش احمدی نژاد برای ارتباط با نیروهای سیاسی مختلف اشاره کرده و نوشته: “چنانچه این خبر واقعیت داشته یا احمدینژاد چنین قصدی داشته باشد نشان از این دارد که رییس سابق دولت اگرچه سکوت سیاسی در پیش گرفته و نزدیکانش را در سیبل قرار داده اما در کنار همین سکوت بنا دارد تا از شخصیتهایی که در مناظره تاریخی خود آنها را مورد نوازش قرار داده بود، دلجویی کند.”
نویسنده شرق معتقد است: “ تا به اینجا احمدینژاد یکبار از ناطقنوری پیش از انتخابات نهم ریاستجمهوری قهر کرده و ناطقنوری هم با سکوتش بعد از آن مناظره، قهر خود را به رخ کشید، اما حالا این احمدینژاد است که گویا قصد دارد تا برای آنها که روزگاری سیبل بگمبگمهایش کرده بود طرحی نو دراندازد؛ طرحی که بهنظر میرسد در آن حساب هاشمیرفسنجانی از بقیه جداست و نزدیکان او همچنان درصدد زنده نگه داشتن دوقطبی هاشمی -ـ احمدینژاد هستند.”
تلاش احمدی نژاد برای دلجویی از ناطق نوری، در واقع تلاش او برای بازگشت به صحنه سیاسی نیز هست. او در ماه های اخیر با حسن خمینی هم دیدار کرد و اخباری از درخواست او برای دیدار با سیدمحمد خاتمی هم منتشر شد. با اینهمه دلجویی از ناطق نوری اهمیتی دیگر دارد. ناطق نوری همان کسی است که احمدی نژاد در مناظره های انتخاباتی، صریحا علیه او و فرزندانش سخن گفت.
او در آن مناظره مشهور گفته بود: “پسر آقای ناطقنوری چگونه میلیاردر شده و خود او چگونه زندگی میکند؟” بعدها محمود احمدی نژاد اعلام کرد که این رفتار او با هماهنگی سیدعلی خامنه ای بوده است.
او فاش کرد: “بعد از اینکه محضر رهبری عزیز رسیدم به ایشان گفتم آقا انشاءالله رای ما بیشتر است، انقلاب برنده است و ما پیروز انتخابات هستیم. آقا فرمودند: چطور این حرف را میزنید؟! گفتم چون در متن مردم هستم. گفتند: این حرف قابل قبول نیست، من هم در متن مردم هستم. گفتم مردم برای شما حریم قائل میشوند، شما مثل پدر هستید ولی من مثل برادر و داداش، مردم با ما رودرواسی ندارند مردم راحت به ما میگویند داش محمود! شما ناراحت نباشید تازه مناظرهها هم هست انتحاری میزنم به خط! آقا فرمودند: بسیار خوب ولی مواظب باشید تند نشوید. گفتم چشم. دیدید که دو سه تا کلمه بیشتر نگفتم این همه سر و صدا شد.”
به این ترتیب بود که ناطق نوری کنار رفت و ساکت شد و فاصله خود با متحدان سابق را هر روز بیشتر کرد. او حتی از جامعه روحانیت مبارز که از بنیانگذاران آن بود هم کناره گیری کرد.
چند روز پیش حجت الاسلام جعفر شجونی ، درباره حضور احتمالی ناطق نوری در جمع اصولگرایان گفت: “از وی برای شرکت در جلسات جامعه روحانیت دعوت کردیم اما بنا به دلایلی که داشت نیامد. البته باید خودش پاسخگو باشد.”
ناطق نوری سالهاست که از حضور در جلسات جامعه روحانیت خود داری می کند. او در آذرماه ۱۳۹۰ صریحا گفته بود: “تمایلی به همکاری با جامعه روحانیت مبارز ندارم و فعالیتهایم در این راستا مسکوت است.”
او تاکید کرده بود: “علیرغم شایعات منتشر شده در برخی از رسانهها در خصوص حضور من در جلسات جامعه روحانیت مبارز، چنین خبری صحت نداشته و بنده در این جلسات شرکت نخواهم کرد.”
پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، تلاش اصولگرایان برای بازگرداندن ناطق نوری به جمع خود شدت گرفت. پائیز سال گذشته اخباری منتشر شد که بر اساس آن اعضای شورای مرکزی “جبهه پیروان خط امام و رهبری” پیشنهاد ریاست این جبهه را به ناطق نوری داده بودند. او اما این پیشنهاد را نپذیرفته بود. بعدها محمدرضا باهنر اعلام کرد: “بحث حضور وی مدتها پیش مطرح بود؛ ما با وی مذاکره کرده بودیم، اما اکنون احساس کردهایم که ناطق نوری فعلا آمادگی حضور در این صحنهها را ندارد. هر زمان که وی آمادگی حضور و همکاری داشته باشد، در خدمتشان هستیم.”
ناطق نوری حاضر به همراهی دوباره با اصولگرایان نبود اما بر خلاف شایعات منتشر شده، او به اصلاح طلبان نیز نزدیک نشد. ناطق در حالی که فاصله خود را با اصولگرایان حفظ کرده بود، انتقاداتی هم به اصلاح طلبان وارد می کرد اما همزمان فاصله خود را با هاشمی رفسنجانی کمتر می نمود. او از جمله در گفتگویی که اواخر تیرماه منتشر شد، با اشاره به بحث مولوی و ارشادی بودن سخنان ولی فقیه در زمان آیت الله خمینی، تاکید کرد: “یک عده از دوستان که الان اصلاح طلب تلقی می شوند، سرسختانه قائل بودند آنچه به ذهن امام خطور می کند واجب الامر و مولوی است؛ و اصلا هر کس این تقسیم بندی ها را انجام می دهد، ضد ولایت فقیه هست. درست مانند گروه هایی که در این سالهای اخیر، با همین حربه دیگران را متهم به ضدیت با ولی فقیه کردند و می کنند.”
او اضافه کرده بود: “اگر یادتان باشد مرحوم امام درآستانه انتخابات مجلس سوم فرمودند: مردم به اسلام آمریکایی رای ندهند؛ آقایان چپ آن روزگار، این حرف را مصادره به مطلوب کردند و گفتند مراد امام از اسلام آمریکایی همین ها هستند (اشاره به دوستان ما). یادم هست همان ایام هر جا برای سخنرانی دعوت می شدیم، یک عده ای حضور پیدا می کردند و نمی گذاشتند سخنرانی برگزار شود.”
او در عین حال، در همین گفتگو از اینکه رسانه های اصولگرا، با استناد به سخنان سابق او به رفسنجانی تاخته بودند، انتقاد کرده و آن را “شیطنت آمیز” دانسته بود. ناطق نوری گفته بود: “عده ای از همان قماش و با نیت ناپاک؛ با همان هدف، دست به خبر سازی هدفمند می زنند و مثلا با تحریف متن کتاب خاطرات بنده سعی کرده اند یک موضوعی را وارونه القا کنند تا فرصتی برای تفرقه بین امثال ما به وجود آورند.”
او همچنین با اشاره به خاطره ای درباره استیضاحش در زمانی که وزیر کشور بود، و دفاع هاشمی رفسنجانی از او، اضافه کرد: “ایشان در آن استیضاح دفاع مفصلی از بنده داشت و لطف شایانی به من کرد که بنده هنوز هم از ایشان به خاطر آن محبت سپاسگزارم.”
تحرک ناطق نوری و نزدیک شدن او به هاشمی رفسنجانی به معنی تشکیل جناحی جدید در جریانهای سیاسی داخل حکومت خواهد بود. به نظر می رسد که جناحی از نیروهای سیاسی در ایران خواستار جدا شدن از هر دو جریان راست و چپ سیاسی و برساختن جریانی جدید هستند. این آرزو در سالهای گذشته نیز بارها تکرار شده است. یکبار محمد محمدی ری شهری و باری دیگر محسن رضایی به دنبال ساختن جریان سوم بودند. احمد توکلی هم این آرزو را داشته است. حتی محمود احمدی نژاد هم بخت خود را در این زمینه امتحان کرد. میرحسین موسوی هم در انتخابات سال ۱۳۸۸ خود را اصلاح طلب اصولگرا می نامید که از همه جناح ها فراتر است. باید منتظر بود و دید که اینبار سرنوشت جناح سوم چه خواهد شد.