برنامه توسعه سازمان ملل متحد و سازمان زندانهای کشور، مستندسازان را برای تهیه فیلم آموزشی مستند در زمینه بیماری ایدز، روش های پیشگیری و کاهش خطرات این بیماری به منظور افزایش آگاهی زندانیان و خانوادههای آنها فراخواند. اما در زمانه و کشوری که فیلمسازی در آن تابع محدودیت ها ونظارت متغییر، باید و نباید های ضوابط و گاه سلایق و بدتر از همه خود سانسوری است چگونه می شود درباره تابوهایی مانند ایدز یا سوژه های حساسیت برانگیز دیگر فیلم مستند روشنگرانه ساخت؟
نگاهی به فراخوان ساخت مستند درباره ایدز
سینمای مستند، اهمیت سندیت و صداقت
مرور یکی از جدیدترین خبرهای تولید فیلم مستند درایران با فراخوان برنامه توسعه سازمان ملل و سازمان زندان های کشور، تصویری جامع ومستدل ازسینمای مستند ما به دست می دهد. این دو سازمان به منظورافزایش آگاهی زندانیان وخانواده های آنها قصد دارند تهیه فیلم آموزشی مستند درزمینه بیماری ایدز، روش های پیشگیری وکاهش خطرات این بیماری را طی قراردادی به تهیه کننده واجد شرایط واگذارکنند.
نکته مهم و فراگیردرعرصه سینمای مستند ما، مربوط به شروط لازم برای حضوردراین مناقصه و کسب امتیاز بیشترتا برگزیده شدن جهت عقد قرارداد تولید یک مستند سی دقیقه ای است. طرح ارسالی باید به صورت غیرمستقیم به زندانیان و خانواده آنها درمورد ایدز، روش های پیشگیری وانتقال بیماری آموزش دهد وفرهنگ گروه مخاطب در ساخت فیلم مد نظرباشد.
حمایت دفتر برنامه توسعه سازمان ملل در تهران از فعالیتی فرهنگی درباره بیماری مخوف و فراگیرایدز، با سفارش ساخت فیلم مستند کاملأ طبیعی و موٍٍثراست. این که سازمان زندان های کشور، طراحی خاص و تعیین شرایط تولید این پروژه را برعهده دارد، نمونه ای آشنا و بیانگر وضعیت کلی سینمای مستند ماست. اولین مسئله، تابوی اسم بیماری ایدز در رسانه ها و محدودیت شدید برای پرداختن به آن به ویژه در سینما و تلویزیون است.
در چند سال اخیرتهیه هرگونه فیلم و گزارش درباره ایدز بسیارمحدود و محتاطانه بود. این شرایط برای مستندسازان که نیاز به تحقیق، پژوهش و دستیابی به آمار و اطلاعات معتبردارند، مشکل مضاعفی پدید آورد. در سال جاری که ناگهان توجه بیشتری نسبت به ایدز و امکان فعالیت های فرهنگی برای آگاهی عمومی و پیشگیری از بیماری صورت گرفته، همچنان نام ایدز و حساسیت ها و محدودیت های سازمانی، اجتماعی و…، معضل اصلی تولید فیلم مستند در این عرصه است.
تابوهایی مانند ایدز یا سوژه های حساسیت برانگیز دیرینه ای مثل مواد مخدر، فحشاء، فساداخلاقی، رانت خواری و سوء استفاده های مالی، خیانت در زناشویی، مسائل ارگان ها، شخصیت ها، امور سیاسی، مضرات گشت های ارشاد و اصولأ هر موشکافی و انتقاد تشریحی، معضل اصلی سینمای مستند ماست. البته این فقط مربوط به آثار سفارشی، تلویزیونی، همکاری با ارگان ها و داشتن تهیه کننده دولتی یا مواردی مانند فراخوان سازمان زندان ها نیست. دردسر خطوط قرمز و زرد و لبه تیغ مستند سازی، حتی اگربه تنهایی و با سرمایه و امکانات شخصی سراغ اصلی ترین و مهم ترین قدم تولید مستند یعنی تحقیق، تشریح موضوع و ثبت تصا ویر حقیقی بروید، باز گریبانگیر شما خواهد بود!
برای مثال، ورود دوربین های دیجیتال این امکان را تقریبأ برای هرکسی پدید آورد که لااقل توانایی خود را بسنجد و این به طورکلی اتفاق مثبتی است که در ضمن موجب حذف و غربال فیلم و فیلمساز بد و ضعیف می شود. اندکی تعامل و تعدیل مقررات و حساسیت های متداول و بعضأ فراتر از حد و اثرگذاری انبوه فیلم های اینچنینی، می توانست چرخه ارضاء حسی و عملی بسیاری از فیلمسازان نوپا را کامل و متحرک کند! منظوراین است که حذف سخت گیری، طبقه بندی، صدورمجوز، بازبینی، اصلاح و محدودیت ها درعرصه فیلم کوتاه، در شرایط امروزی که امکانات فنی و تولید دست یافتنی تر شد، می توانست فیلمسازان و آثارضعیف را درسطح بیشتر، کم هزینه و کم عارضه تر حذ ف کند و سینما گرمستعد را زود تر و فعال تر جذ ب نماید!
موضوع این نیست که فیلم های کوتاه یا مستند ما فقط با مشکل محدودیت ها و سخت گیری های تولید و پرداخت سوژه مواجه هستند. نکته این است که حضور بیشمار فیلم های ایرانی در سطح بین المللی طی دو دهه اخیر، در حال حاضر بیشتر به فیلم های کوتاه و مستند محدود شده و اگربه همان روند تولید فیلم های بلند پیش برویم، این درخشش نیز کمرنگ می شود! بدیهی است که جشنواره ها و مخاطبان خارجی نیز بنا بر دلایل مختلف اجتماعی و سیاسی، اشتیا ق و حتی کنجکاوی ویژه ای برای ارایه تصا ویری از ایران در قا لب فیلم مستند را دارند. عدم پیشرفت تکنیکی و خلاقیت های هنری، به سرعت این پشتوانه را تضعیف می کند. به ویژه وقتی که صحبت از دنیای جذاب، پویا و ایجازگونه فیلم کوتاه و روشنگری، صداقت، صراحت و سند یت اشتیاق آور و کنجکاوی برانگیز آثار مستند است.
البته فکر نکنید که این تاکید و حساسیت فقط به این دلیل است که فیلم های کوتاه و مستند ما جایگاه بین المللی خوبی یافته اند. فیلم کوتاه اصولأ شرایط ویژه و مستقلی در دنیای امروز یافته و هویت رسانه ای و کاربردی آن به خاطرموجز و موثربودن، بسیار تقویت شده است. در ابعاد هنری نیز صرفأ نگاهی به اخبارجشنواره های معتبر سینمایی، موقعیت جدید و قدرتمند فیلم کوتاه را آشکار می کند. گسترش و تقویت بخش فیلم های کوتاه جشنواره های معتبر سینمایی از کن تا ونیز یا اسکار و حتی جشنواره فیلم فجر خودمان، در کنار حضور بزرگان سینمای جهان درپروژه های مشترک و مناسبتی سا خت فیلم کوتاه، از آن جمله هستند.
برای مثال، موفقیت چشمگیرمجموعه فیلم های کوتاه “ من پاریس را دوست دارم ” با کارگردانان معتبری مانند برادران کوین، گاس ون سنت، وس کریون و آلفونسو کوارون، یا مجموعه ای از فیلم های کوتاه سه دقیقه ای به مناسبت شصتمین سالگرد برگزاری جشنواره فیلم کن، توسط 35 سینماگربرگزیده دنیا که عباس کیارستمی هم یکی از آنها بود. استقلال واهمیت بخش ویژه فیلم کوتاه در جشنواره های ونیز، برلین یا روتردام که تقریبأ تشریفات و برنامه نمایش و رقابت برابر برای فیلم های بلند وکوتاه دارد، از نشانه های جدید و مستند ادعای ما درباره فیلم کوتاه هستند.
حال که به آمار واخباراستناد کردیم و این نوشتار هم با اشاره به خبریک فراخوان جدید تولید فیلم مستند آغاز شد، بهتراست درد اصلی و زیر بنایی مستند سازی در ایران و اصولأ معضل هرگونه پژوهش حرفه ای و موشکافی وحقیقت یابی وطنی را تشریح کنیم!
اولین دردسر سا خت مستند، پس از تصویب طرح و بازخوانی و بازنویسی فیلمنامه و تایید آن، گرفتن انواع مجوز از کلیه سازمان ها، ارگان ها، مراکز، اماکن و حتی اشخاصی است که به هر عنوان مورد تحقیق، مصاحبه یا سوژه فیلم شما هستند. در واقع غیراز مسئولین، شخصیت ها و اماکن حساس امنیتی، تقریبأ هر اداره دولتی، کلانتری، شهرداری، بیمارستان ها، مدارس، موزه، اغلب نقا ط پارک ها، میادین اصلی شهر، پاساژها، دانشگاه، کتابخانه (ممنوعیت شامل نمای خارجی ومحل ورودی این اماکن هم می شود)، ایستگاه مترو و دیگر معابرعمومی و…، برای هر گونه فیلم برداری وعکاسی نیاز به مجوز رسمی دارند. بی اغراق اگردرمراسم عروسی و انجام سنت بوق زنان گرد شهرهم کسی غیر ازفیلم بردار رسمی مجاز، با دوربین از پنجره اتومبیل به هنرنمایی بپردازد مرتکب خلاف شده است.
درچند سال اخیرکه جنجال مستند سازی مایکل مور با بولینگ برای کلمباین و فارنهایت 11⁄9 در ایران هم هواداران و منتقدان دو آتشه ای یافت و سپس از جشنواره فیلم فجرهم جایزه گرفت، سوالی برای خیلی ها مطرح شد. این که جدأ و بدون تایید یا تکذیب مایکل مور، آیا کسی می تواند نمونه ای مشابه فیلم های او در ایران بسازد واز جشنواره فجر جایزه هم بگیرد؟! آیا می تواند مانند مور که در مراسم اسکاربه جرج بوش فحش داد و او را احمق خواند، نه به مسئولی در آن سطح بلکه به مدیر ساده یک اداره اعتراض کند؟!
در کنار این مسائل باید به کلیشه ای که طی سال ها محدودیت ونظارت متغییر، باید و نباید ها ی ضوابط و گاه سلایق درعرصه سینما پدید آمد نیزاشاره کرد. این که عادت به سازگاری، دوباره کاری، دوندگی اجباری و خود سانسوری موجب شده که هرگاه کسی زیادی اعتراض و موشکافی کند، می گوییم که چی؟ هر چی هست برا همه هست، چطور فلانی رفت جایزه کن و برلین را گرفت، اون یکی رفت اسکار، این یکی فیلم ساخت یک مییارد فروش کرد و…! پس تکلیف استعداد جی می شه؟ ممنوعیت و امکانات که همه چیز نیست، تو از یک موضوع دیگه یا یک جور دیگه و اصلأ با همین شرایط فراخوان سازمان زندان ها فیلم بساز!
متقاضیان تا یکشنبه 15 دی فرصت دارند تا طرح های خود را برای تولید یک مستند سی دقیقه ای ارسال کنند که باید به صورت غیرمستقیم به زندانیان و خانواده آنها در مورد ایدز، روش های پیشگیری وانتقال بیماری آموزش دهد وفرهنگ گروه مخاطب درساخت فیلم مد نظر باشد.
از شرایط حداقلی مستند سازان برای شرکت در این مناقصه داشتن تجربه کافی در ساخت فیلم مستند آموزشی در محیط زندان و آشنایی و دانش در زمینه بهداشت در جامعه و زندان است!
با داشتن چنین توانایی و تحصیلات و تجربه تخصصی می توانید سوابق، طرح، زمان بندی تولید و برآورد مالی خود را برای سفارش دهنده ارسال و دعا کنید برنده شوید.
تاکنون برای ساخت فیلمی مستند یا یک گزارش آماتوری چند دقیقه ای و حتی تحقیقی دانشجویی سراغ مقام مسئول و مدیرارشد رفته اید؟ تجربه پرسش درباره تابوها یی مانند ایدز چطور؟
آیا در مرکزی بهداشتی و با پزشکی متخصص گفتگو کردید؟ اصلأ چه تصویری از مصاحبه و تحقیق دارید؟ اگر ضبط صوت ببرید یا دوربینی همراه تان باشد و بگویید در حال ساخت فیلم، آن هم مستند هستید، چند درصد فرصت ادامه کار را پیدا می کنید، چه رسد به پرسش و موشکافی در موارد ممنوعه ای مانند ایدز؟!
اصلأ فیلم برداری به کنار، برای تحقیق فیلمنامه تان در کدام کتابخانه و آرشیو و بانک اطلاعاتی، یک آمارمعقول و یکدست پیدا می کنید؟ اینجاست که عوارض درازمدت محدودیت ها، حساسیت، ممنوعیت، طبقه بندی، تعارف، ترس وهرچه عامل پنهان کاری و تابوسازی است، آشکارمی شود.
مفهوم واقعی و رمزاثرکذاری فیلم مستند در ارائه اطلاعات کامل ودقیق، مقایسه، نتیجه گیری و آشکارسازی حقیقت است، درحالی که پنهانکاری، حفظ ظاهر، ترس از افشا شدن و نیزافشا کردن، مانند یک اپیدمی خاموش و مخوف در تمام سطوح گسترش می یابد.
متاسفانه مراکزدولتی که قصد حمایت ازسینمای مستند را دارند نیزبه همین شکل برخورد می کنند وسوژه و نوع نگاه به موضوع را سفارش می دهند. مثلأ مرکز مستند سازی سیما (تلویزیون) که در این زمینه فعال است، در چند سال اخیربه عنوان نمونه درعرصه اعتیاد یک طرفه به قاضی رفته و ریشه یابی نکرده است. این که جمعیت عظیم وروزافزون جوانان و حتی قشرتحصیل کرده و محصل و دانشجو چرا به اعتیاد رو آورده، و اعلام تعداد چند میلیونی معتادان به نوعی تابوشده، چون با موشکافی و ریشه یابی این معضل خیلی چیزها روشن و حقایقی آشکار می شود که نباید!
فکرمی کنید سازمان زندان های کشور برای چه انواع بزه کاری و معضلات اجتماعی وعوامل جرم زا و دیگر آسیب های مربوط به زندان و زندانی را ول کرده و سفارش ساخت مستند آموزشی با چنین حساسیت و کنترلی را می دهد، آن هم ویژه آگاهی وآموزش روش های پیشگیری و درمان به زندانیا ن وخانواده آنها؟!
این هم یکی از معضلات جنجالی چند سال اخیر و از موضوعات ممنوعه بوده که زندان های ما از مراکز اصلی ابتلاء وانتقال ایدزاست! عدم سلامت وکنترل فضای زندان ها بنا بردلایل متنوع ورواج مواد مخدرتزریقی و استفاده اجباری ازسرنگ مشترک و سرنگ های دست ساز آمارابتلاء به ایدز وانتقال گسترده آن به خانواده زندانیان را افزایش داده است. در کنار آن رکورد بیشترین تعداد زندانیان در چرخه بازداشت و بازگشت به میان خانواده و جامعه همچنان مربوط به معتادان است.
سینمای مستند همیشه جذابیت های خاصی به دلیل سندیت وقایع و اصا لت سوژه ها داشته است و درایران هم فیلمسازان خوبی در این عرصه فعالیت دارند، اما این شاید درد دل بسیاری از همین عزیزان مستند ساز هم با شد که امکان معقول ومناسب ساخت و نما یش هر فیلمی را ندارند که اگر داشتند، سینمای مستند ما اکنون ده ها پله بالاتر از آن بود که الان هست.