نگاه دیگر

نویسنده

نگاهی به فیلم بی خود وبی جهت

کاهانی؛ پژواک تلخ حقیقت!

نویسنده، کارگردان : عبدالرضا کاهانی، تهیه کننده : عبدالرضا کاهانی، تدوین : شیما منفرد، صدابردار: ناصرانتظاری، مجری طرح : سعید خانی، مدیرتولید : مهران احمدی، طراح چهره پردازی : نوید فرح مرزی، طراح صحنه ولباس : فرحنازنادری، مدیرتدارکات : سعید عطائیان، دستیاراول وبرنامه ریز: سهیل بیرقی، منشی صحنه : امید جزینی.

بازیگران : رضا عطاران، پانته آ بهرام، نگارجواهریان، احمد مهران فر، علی استادی، محمد کارت، امیرعلی خانی، افسانه تهرانجی، بهنام شرفی.

چکیده داستان : فرهاد والهام که به تازگی به عقد یکدیگردرآمده اند قصد اسباب کشی به خانه جدید را دارند. همین امرباعث بروزچالش هایی میان آنها با صاحبان قبلی خانه می شود.

 بی خود وبی جهت پس ازفیلمهای هیچ، بیست، آدم، اسب حیوان نجیبی ست پنجمین فیلم عبدالرضا کاهانی درمقام کارگردان است. کاهانی با ساخت اولین فیلم خود هیچ به همگان نشان داد که به دنبال رسیدن به زبانی متفاوت درسینمای ایران است. این تلاش با ساخت فیلمهای دوم وسوم وی سروشکلی تازه به خود گرفت وبا فیلم اسب حیوان نجیبی ست تکمیل گردید. تأکید برجزییات رفتاری وکلامی، تکراربیهوده رفتارهای انسانی درموقعیت های مختلف اجتماعی، خلق فضاهای ابزورد پوچ گرایانه و… ازاصلی ترین تم هایی است که کاهانی درآثارخود به آنها می پردازد. کاهانی با ساخت فیلم آخرخود حمله تندی برساختاراداری وبوروکراسی نهادهای نظارتی وامنیتی حکومت کرد. این رویکرد باعث گردیدتا فیلم اسب حیوان نجیبی ست با سانسورشدید حکومت مواجه گردد. کاهانی برای ساخت جدیدترین اثرش بازهم به سراغ چنین مضمونی درساختارجامعه ایران رفته است. بی خود وبی جهت درام اجتماعی – انتقادی منسجمی ست که هوشمندانه با دستمایه قراردادن وچیدمان شخصیت هایش دریک موقعیت، انسان هایی را به تصویرمی کشد که درزنجیره مذهب، محدودیت های حکومت و معضلات اقتصادی گرفتارآمده اند. کاهانی درمقام نویسنده با طراحی چنین موقعیتی تصویری واقع گرایانه وملموس ازطبقه متوسط شهری ارائه می دهد طبقه ای که طی سالهای گذشته به دلیل معضلات فراوان وروزافزونش مورد توجه فیلمسازان بیشماری ازسینمای ایران قرارگرفته است. موقعیت دراماتیک اثرازتلاقی کاراکترها درساختمان قصه شکل می گیرد. کاهانی با طراحی سه ضلع الهه – فرهاد و اثاثیه منزل موقعیتی را خلق می کند که باعث بوجود آمدن کنش های گوناگونی درکاراکترها می شود. هرچه به پایان اثرنزدیک می شویم این کنش ها سروشکل جزیی تری به خود می گیرد. توجه فرهاد به دوختن جوراب اش وپرداختن زمان طولانی ازروزبه چنین موضوعی باعث شکل گیری موتیف تکرارشونده ای درشخصیت فرهاد می شود که نتیجه آن عملی بیهوده درزمان داستانی وزمان واقعی درام است. این خصلت دردیگر شخصیت های درام هم شکل می گیرد. محسن که خانه خود را به فرهاد والهه سپرده است وقصد ترک خانه خود را به همراه همسرش مژگان دارد، به اعمالی می پردازد که آنها به مرورزمان وبا پیشروی قصه تبدیل به تکرارتسلسل واربیهوده ای می شود که اورا به هدفش نزدیک نمی کند. ضربه زدن به شکم وخاراندن سرواستفاده ازشوخی های کلامی درشخصیت محسن تبدیل به همان موتیفی می شود که فرهاد دچارآن است. کاهانی این طراحی را برای شخصیت های الهه ومژگان انجام می دهد. عمل تکرارشونده ی شست وشو درمژگان وپرخاش وتضاد گفتاری درالهه ازویژگی های بارزی ست که دراین دو شخصیت روی می دهد. نکته دیگراستفاده کاهانی ازمکان قصه است. اوبا پی ریزی ساختمان داستان اش درمکانی محصورفضایی را خلق می کند که کاراکترها ناگزیربه رویارویی و تقابل با یکدیگرهستند. عنصردیگر، استفاده اززمان واقعی قصه درشکل گیری موقعیت داستان است. فصل آغازین اثرازصبح شروع می شود وبه فصل پایانی که شب است، پیوند می خورد. درواقع کاهانی با مشخص نمودن چنین زمانی درساختارقصه، عنصرزمان را به طرزی هوشمندانه وارد دنیای خصوصی شخصیت هایش می کند. این اتفاق باعث عکس العمل های متفاوتی درکاراکترها می شود. درحوزه کارگردانی، کاهانی دکوپاژش را متناسب با محتوای قصه اش طراحی کرده است. استفاده ازترکیب بندی نامتقارن، طراحی نامنظم درلباس، صحنه ونورازویژگیهای درون قاب کاهانی است. اودرمقام کارگردان این مجال را به شخصیت ها، قصه، فضا ومخاطب می دهد که درقاب های گوناگون با یکدیگرهمراه گردند تا هرکدام به تفسیرخود ازموقعیت دست یابند. همین امرباعث بوجود آمدن کمترین برش درسکانس ها می شود. درواقع کاهانی با کارگردانی مینی مالیستی خود این امکان را به مخاطب می دهد تا برای کشف معناهای ضمنی اثرتلاش کند. درحوزه بازی عطاران بالاترو برترازدیگران بازیگران می ایستد. عطاران با انتخاب ژست ها نگاه افتاده، کلام عصبی وجویده جویده تکراریک رفتارفیزیکی، وارد نمودن عنصرطنزدرکلام باعث شکل گرفتن شخصیتی می شود که درزمانهایی که درقاب حضورندارد، مخاطب با اوهمراه است. به نظرمی رسد بی خود وبی جهت درکارنامه کاری کاهانی گامی روبه جلوست واورا درمقام فیلمسازانی قرارمی دهد که دغدغه اصلی آثارشان پرداختن به استبداد حکومت وجدال با افرادی ست که باعث شکل گیری چنین معضلاتی درجامعه امروزه ایران شده اند.