هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا به عنوان اولین نشانه تغییر سیاست دولت اوباما، دیپلمات های ایران را به شرکت در کنفرانس بین المللی افغانستان در 11 فروردین فراخوانده است. آمریکا ظرف سال های گذشته به جز چند گفتگوی مختصر بر سر موضوع عراق، هیچ تماس رسمی با ایران نداشته است.
اوباما خواستار گفتگو با ایران بر سر طیف وسیعی از مسائل، از جمله برنامه هسته ای و حمایت تهران از حزب الله و حماس، شده است.
مشکل اینجاست که دنیس راس- مخالف شناخته شدۀ ایران که تا همین اواخر به عنوان مقام ارشد در مؤسسه سیاست های خاورنزدیک واشنگتن به خدمت مشغول بود- اکنون به عنوان یک مقام کلیدی وارد صحنه شده است. مؤسسه یاد شده بخشی از لابی طرفدار اسرائیل در واشنگتن است و راس به عنوان نماینده سابق آمریکا در روند صلح خاورمیانه، به چشم طرفدار پر و پا قرص اسرائیل نگریسته می شود.
روز چهارشنبه، راس یک گزارش هشدار دهنده از سوی مؤسسه واشنگتن دربارۀ برنامه هسته ای ایران را امضأ کرد که در آن نسبت به محدود بودن قابلیت انعطاف آمریکا در پرداختن به موضوع برنامه هسته ای به دلیل احتمال تصمیم اسرائیل برای حمله یکجانبه به ایران در آینده ای بسیار نزدیک هشدار داده شده است. در این گزارش آمده است: “زمان کوتاه است.“
طبق این گزارش: “اگر نشانه ای از قابلیت جامعه جهانی در مهار توسعه هسته ای ایران مشاهده نشود، ممکن است اسرائیل تصمیم به انجام عمل یکجانبه بگیرد. آمریکائی ها هرچه که می خواهند فکر کنند؛ اما به نظر می رسد رهبران اسرائیل متقاعد شده اند حداقل در شرایط فعلی گزینه نظامی را پیش روی خود دارند. در هرحال، اسرائیلی ها این گزینه را ظرف یک تا دو سال آینده کمرنگ تر می بینند، نه فقط به دلیل میزان پیشرفت برنامه هسته ای ایران، بلکه به دلیل ارتقای سیستم دفاع هوائی آن کشور. اسرائیل تحویل سیستم موشکی زمین به هوای اس- 300 از سوی روسیه به ایران را به عنوان عامل محدود کننده گزینه نظامی درنظر می گیرد. بنابراین ممکن است اسرائیل خود را مجبور به استفاده از فرصت قبل از از دست رفتن آن ببیند.“
انتصاب راس بحث انگیز بوده است. در ابتدا اینطور به نظر می آمد که همانطور که جرج میچل و ریچارد هولبروک به عنوان نماینده های ویژه در خاورمیانه و افغانستان و پاکستان انتخاب شدند، آقای راس هم به عنوان نماینده ویژه انتخاب شود. اما راس پس از یک وقفه طولانی، تنها به عنوان “مشاور ویژه” کلینتون در امور خلیج فارس و آسیای جنوب غربی معرفی شد. علیرغم اینکه این سمت رتبه پائینتری به حساب می آید، اما انتظار می رود راس نفوذ چشمگیری بر سیاست آمریکا در قبال ایران داشته باشد.
تصور اینکه شخص نامناسب تر از این برای این سمت انتخاب می شد، مشکل است. تمام تجربۀ دیپلماتیک راس عملاً به مناقشه اسرائیل- فلسطین گره خورده است و او تجربه اندکی در پرداختن به موضوع ایران دارد. بدتر اینکه راس در اواخر سال گذشته به مؤسسان گروه تندروئی به نام اتحاد در برابر ایران هسته ای پیوست که ایران را “خطری برای صلح جهانی” خوانده است و مأموریت خود را هشدار دادن به آمریکائی ها دربارۀ چنین خطری معرفی کرده است.
شاید انتصاب راس از سوی کلینتون برای بدست آوردن دل اسرائیل در واشنگتن بوده است، زیرا اسرائیل نگران گفتگوی ایران و آمریکا است. اما به نظر نمی رسد این اقدام با استقبال تهران مواجه شده باشد، زیرا واکنش آن کشور چیزی بین تردید و خشم بود.
این موضوع حقیقت دارد که با روی کار آمدن یک دولت تندرو در اسرائیل تحت رهبری بنیامین نتانیاهو که آویگدور لیبرمن از جناح راست افراطی را نیز در خود جا داده، احتمال حمله اسرائیل به ایران بار دیگر وارد معادلات شده است. چنین حمله ای، عواقب وحشتناکی را به دنبال دارد و باعث به راه افتادن خشونت های بیشتر در مناطق تحت نفوذ ایران از جمله عراق، افغانستان، لبنان و فلسطین خواهد شد. حتی ممکن است جنگی میان ایران و آمریکا دربگیرد.
رویکرد مناسب آمریکا به این مسأله باید این گونه باشد که حمله اسرائیل به ایران غیرقابل قبول است و باید به اسرائیل هشدار داد در صورت دست زدن به چنین اقدامی، با مخالفت آمریکا روبرو می شود و باید عواقب آن از جمله قطع حمایت های نظامی و اقتصادی آمریکا را متحمل شود. این اقدام به هیچ کاری نمی آید، همانطور که استفاده راس از حربه حمله اسرائیل به عنوان ضرب العجل موجود برای موفق شدن در گفتگوی آمریکا با ایران نیز هیچ فایده ندارد.
برخلاف آنچه در گزارش مؤسسه واشنگتن ادعا شده، زمان گفتگو با ایران کوتاه نیست. ایران هیچ اورانیومی در حد خلوص بمب دراختیار ندارد. حتی ممکن است هنوز دانش ساخت بمب را نیز نداشته باشد. حداقل اینکه ایران فعلاً ابزار حمل یک بمب هسته ای را ندارد.
هیلاری کلینتون هم با به کار بردن عباراتی که در دیدار با یک دیپلمات عربی داشت، کمکی به ماجرا نمی کند. او گفته بود دربارۀ اینکه ایران به پیشنهاد آمریکا برای مذاکره جواب مثبت بدهد، ”تردید وجود دارد.” ایران علیرغم سخنان پرالتهاب و سخت رهبرانش، به ارسال علائم مثبت دال بر علاقمندی به گفتگو مشغول بوده است. کسانی که از هر دو سو برای گفتگو پیشقدم می شوند باید این موضوع را درک کنند که گفتگو ممکن است ماه ها طول بکشد. اما آنها باید موفق شوند. سخنان هشدار آمیز راس و سایرین برای تحمیل ضرب العجل های مصنوعی و فوری، تنها به تقویت احتمال ناموفق بودن گفتگوها منجر خواهد شد.
رابرت دریفوس نویسنده کتاب «بازی شیاطین: نحوه کمک آمریکا به مهار اسلام بنیادگرا».
منبع: میدل ایست آنلاین- 7 مارس