اگر برخوردها از این سنگین تر می شد

نویسنده

fastfood.jpg

سها سیفی

1)

“رجا نیوز” در شروع یک خبر خود از حاشیه های تجمع سفارت انگلیس در سالگرد تولد ملکه الیزابت؛ جمله ی فوق العاده قشنگی داشت. خودتان بخوانید:

“ضرب و شتم سنگین تعدادی از دانشجویان تجمع کننده مقابل سفارت انگلیس از سوی نیروی انتظامی؛ در اثر برخی خودسری های ناشیانه صورت گرفته است”. (این تعبیر «خودسری ناشیانه» هم از آن تعبیر هاست!)

رجا نیوز معتقد است که ارتقاء شغلی “فرمانده سابق کلانتری 109” که سفارت انگلستان در حوزه ی استحفاظی او قرار داشته، به تدریج و در طی اجتماعات مختلفی که به مناسبت های مختلف در برابر این سفارتخانه تشکیل می شده، با چهره ی برخی از “چهره های شاخص تجمع کنندگان” آشنا شده بوده. اما فرمانده جدید این کلانتری؛ از آشنایی کافی با تجمع کنندگان برخوردار نبوده و به همین دلیل برخورد سنگینی با آنان انجام داده است!

رجا نیوز ادامه می دهد: “اگر این برخوردها کمی از این که هست سنگین تر می بود؛ هیچ بعید نبود که ماجرا به یک بحران بزرگ و غیر قابل کنترل مثل 18 تیر برسد”.

همین پایگاه، یک روز پیشتر و به نقل از «پایگاه مبارزین» چنین خبر داده بود: “فرماندهی یگان ویژه تهران بزرگ؛ شخصا با آجر به سر یکی از دانشجویان کوبیده و با مشت و لگد خانم‌های محجبه دانشجو که از سوی آقایان محافظت می شدند را مورد ضرب و شتم قرار داد”.

در همین زمینه “بازتاب” در همان روز چنین خبر داده بود: “فیلم برداشته‌شده از تجمع دانشجویان برخی تشکل‌های دانشجویی، از ضرب و شتم غیرمنتظره دانشجویان دختر به دست یک لباس ‌شخصی حکایت دارد. در این فیلم که مربوط به پنجشنبه گذشته است؛ پس از آن‌ که حدود سی دختر دانشجو، شعارهایی سر داده و پیشروی می‌کنند، به جای پلیس‌های زن شماری از سربازان نیروی انتظامی مجهز به سپر و کلاه ایمنی جلوی آنان را سد کرده و مانع شان می‌شوند. اما ناگهان یک چهره لباس‌شخصی که هویت او معلوم نیست، وارد معرکه شده و با حضور در میان دختران دانشجو، به ضرب و شتم چند تن از آنان می‌پردازد”.

2)

روابط عمومی بانک تجارت استان یزد؛ یک پارچه نوشته در برابر یکی از شعبه هایش نصب کرد که در آن به اطلاع عموم شهروندان رسیده بود که “این شعبه از این تاریخ به کد 20720 ارتقاع می یابد”! و به این ترتیب مضحکه دست چند سایت خبر رسانی شد که حدس می زدند “ارتقاء” درست باشد نه ارتقاع!

3)

به گزارش “انتخاب”؛ “علی لاریجانی” مذاکره کننده ارشد هسته ای در اجتماع برخی از فرماندهان سپاه گفت:

“ما یک دوره سینوسی داشتیم، با سیگنال هایی که عوامل شان در داخل داده بودند. سازگارا، حقیقت جو و… که به واشنگتن رفته بودند و غرب را به صدور قطعنامه ترغیب کرده بودند. آنها هم فکر می کردند با سیگنال های داخلی؛ اوضاع به نفع آنها در حال تغییر کردن است. البته جمهوری اسلامی خیلی قدرتمند تر از آن است که چهار تا بچه بتوانند خللی ایجاد کنند”.

)4

“شرق” از حضور “محسن قرائتی” در همایش “استفاده از مجازات زندان” خبر داد و به نقل از او اینگونه نوشت:

“مملکت ما دو گیر بیشتر ندارد، آخوندهاش نواب صفوی نیستند، کت و شلواری هاش شهید رجایی…. تمام گیر و گرفتاری ما از این است که نماز و انس با قرآن را رها کرده ایم و به جیفه دنیا دل بسته ایم….در دادگستری مشهد آنقدر هوار کشیدم و دری وری گفتم تا اینکه الان می گویند قدری بهتر شده و مثلاً 40 نفری سر نماز جماعت حاضر می شوند ….زمان ریاست آقای یزدی به او گفتم چرا در قوه قضائیه نماز جماعت اقامه نمی شود؟ گفت اگر بگویم قاضی ها بیایند برای نماز از آن طرف جیم می شوند! گفتم از قدیم گفته اند هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک….چون مردم نمی توانند بخندند می روند عیاشی می کنند بعد قوه قضائیه آنها را می اندازد زندان. خوب از اول یک کاری کنید که مردم بتوانند بخندند…. ما آخوندها که همیشه مثل گاز اشک آور عمل می کنیم. فقط بلدیم گریه مردم را درآوریم. …..حکایت قوه قضائیه حکایت کسی است که به مریضی که اسهال گرفته قرص نمی دهد تا اسهالش بند بیاید. بعد می رود با نخ و سوزن پشت طرف را می دوزد، اینکه رسمش نشد…. خدا کند بعد از این سخنرانی مرا به زندان نیندازند!”.

5)

“علی سعیدی زنجانی” با نوشته ای در پایگاه “ایران امروز” و خطاب به کسانی که آنها را “بچه های ایران” می نامید، چنین راهکاری پیشنهاد داد: “یکنفرشان ( از رهبران تان ) را جلو بیندازید و بهانه کنید و یا ده تاشان را و یا سد تا شان را و به راه بیفتید و به خیابان بیایید و مردم را برای همبستگی به میدان ها فرا بخوانید و به اطراف دانشگاهها و به بیرون کارخانه ها و به کلاس های درس و به مزرعه ها و پشت دیوار پادگانها. و اینجوری آغاز مرحله ی تازه ایی را در جنبش تان اعلام بکنید و پیشدرآمد مرحله ی بعدی که قرارهای سراسری باشد و مرحله ی نهایی که مذاکره با جمهوری اسلامی ها. پرچمداری و پرچمدارسازی همین است. نماینده گی و “سرکرده گی” انتخاب است. قرار است. قرارداد است. محتواست. چیزی است که شما می سازیدش. چیزی ست که شما خلقش می کنید. سرکرده صفحه ی کامپیوترهایتان است. سرکرده “ایمیل” هایتان است. اینترنت است. تلفن همراه تان است. پچپچه هایتان است. پرچم سازان شمایید. پرچمداران شمایید. پرچمداران همین واژه هایند. پرچمداری همین است که شما به کوچه بیایید…..پنجره هایتان را باز کنید بچه ها و راههای ارتباطی تان را. و امید را به پیاده روها ببرید و شادی را و پیروزی را و مهر را و زیبایی را. و به مجلس “موسسان” هم که رسیدید نام هنرمندها را بر دیوارهایش بنویسید و نام شاعرها و موسیقی دان ها و پیکرتراش ها و نقاش ها و کسانی را که استقلال شخصیتی دارند”.

6)

سایت “صداهای جهانی” خبر داد که در واکنش به یک فتوا در مورد شیر دادن زنان به مردان همکار خود به منظور محرمیت در محیط کار توسط یک مفتی عرب؛ یک بلاگر عرب در وبلاگ خود نوشته است: “عقب ماندگی؛ ما را به گله های گوسفندی در دستان دیکتاتورها و رییس جمهورها تبدیل کرده است. بیچارگی ما فقط به فساد جوامع ما و ورشکستگی فکری و تمدن ما ختم نمی شود. دین بزرگ ما دلیل دیگر عقب افتادگی ما است. فکرهای ما اماده پذیرش فتواهایی است که از سوی افراد مختلف صلدر می شود. اسلام ما امروزه مبدل به کشو خالی است که هر روز از آن چیز جدیدی در می آید. ما مردمی هستیم که نمی خوانیم و نمی فهمیم. ما ملتی هستیم که به تنبلی فکری مبتلا شدیم. به همین دلیل به روحانیون وابسته می شویم که به ما بگویند چگونه باید زندگی کنیم.

ما به آنها کاغذ امضا شده ای به نام خدا دادیم که به ما بگویند چه حلال است و چه حرام. چه طرز فکری می تواند فتوایی برای شیر دادن به همکاران مرد را به پذیرد. کدام دین یا قانون اجازه می دهد که کارمند زن به همکاران مرد خود از سینه شیر دهد تا زن همکار مانند مادر کارمند مرد باشد؟!“.

7)

“بازتاب” خبر داد که یکی از علل واقعی و پنهان گرانی مسکن این است که نزدیک به “ده هزار میلیارد تومان” تسهیلاتی که به طرح های “زوده بازده و اشتغال زا” اختصاص داده شده؛ به دلیل صوری بودن اغلب این طرح ها و شدت فساد در این بخش، تسهیلات مربوطه سر از بخش مسکن در آورده که بیش از حد انتظار زودبازده است!