سرژ میشل
انتخابات ریاست جمهوری ایران با اکبر هاشمی رفسنجانی سر سازگاری ندارد. او دو بار به شکلی تحقیرآمیز در انتخابات شکست خورد: یک بار در انتخابات مجلس در سال ۲۰۰۰ و بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۵. و امروز درحالی که برخی او را به عنوان رقیب اصلی انتخابات ۱۴ ژوئن می دیدند [به دلیل حمایت گسترده مردمی]، از حضور در انتخابات منع شده است.
بدین ترتیب رفسنجانی ۷۸ ساله به پشت صحنه سیاسی جمهوری اسلامی فرستاده شد. البته او علی رغم این رویدادها دارای سابقه درخشانی در جمهوری اسلامی است: شخصیت انقلابی غیرقابل سرزنش، دوستی نزدیک با آیت الله خمینی، رییس مجلس و سپس رییس جمهور بین سال های ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۷، قبل از اینکه ریاست مجلس خبرگان را برعهده گیرد.
درحقیقت، هیچ شخصیتی در جمهوری اسلامی چنین شبکه گسترده ای دراختیار نداشته: از محل تولدش در کرمان گرفته تا حوزه علمیه قم و محافل بازرگانی، در همه جا حضور داشته. او متمول است و سلطان صادرات پسته محسوب می شود. او همچنین مالک دومین خط هوایی کشور به نام ماهان ایر است و سهام کلانی در تولید اتومبیل دارد. او همچنین بنیانگزار دانشگاه آزاد اسلامی است که در تمامی شهرهای ایران شعبه دارد.
سوء قصدهای سیاسی
رقبایش به او لقب “اکبر شاه” داده اند. زیرا خانواده رفسنجانی خود به مثابه یک سلسله است. دو تن از دخترهایش و یکی از سه پسرش نقش مهمی در امور بازرگانی و سیاسی کشور ایفا کرده اند که البته درگیر مسایل قضایی نیز شده اند. در زمان اصلاح طلبان بین سال های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵، اکبر گنجی، روزنامه نگار که امروز در تبعید بسر می برد، به او لقب دیگری داد: “عالیجناب سرخپوش”. رفسنجانی نیز به مانند کاردینال ریشلیو متهم به انجام یک سری سوءقصدهای سیاسی است. اینها افشاگری هایی است در مورد یکی از منفورترین صاحب منصبان جمهوری اسلامی که به خوبی توضیح دهنده نتایج انتخاباتی مأیوس کننده اوست.
رفسنجانی به نشانه جبران گذشته تلاش کرد تا از آب گل آلودی که پس از “پیروزی” جنجال آفرین احمدی نژاد در سال ۲۰۰۹ به وجود آمد ماهی بگیرد. ولی حمایت پرابهام او از جنبش سبز باعث صف آرایی روحانیت محافظه کار و سپاه پاسداران در برابر او شد. آنها هر کاری کردند تا حضور او در خطبه های نماز جمعه تهران ممنوع شود و پس از آن، نامزدی وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴ ژوئن مورد تأیید قرار نگیرد.
او امتیازات خوبی برای انتخابات دراختیار داشت. خصوصیت تجارت گری او به مثابه یک نکته مثبت برای خارج کردن کشور از بحران اقتصادی ای که از تحریم ها و تدابیر پراشتباه محمود احمدی نژاد اشباع گشته، قلمداد گردید. طرفداری واقعی یا مفروض او از جنبش سبز می توانست او را به کاندیدای جوانان و طبقه متوسط شهرنشین تبدیل کند. عملگرایی او باعث این امیدواری شد که او بالاخره خواهد توانست رابطه میان ایران و ایالات متحده را بهبود بخشد؛ درست به مانند سال ۱۹۸۸ که آیت الله خمینی را به پایان دادن به جنگ با عراق متقاعد کرد.
ولی او اکنون تنها از یک چیز محروم مانده: حمایت رهبر علی خامنه ای که البته اشغال این سمت را مدیون رفسنجانی است. به نظر می رسد که بین این دو “یک دوستی ۵۰ ساله” وجود دارد؛ دوستی ای که امروز به فرو کردن خنجر از پشت بیشتر شباهت پیدا کرده. آیا رهبر و اطرافیانش هنوز باید مراقب یک رفسنجانی تحقیر شده و در حاشیه مانده که بخش بزرگی از اسرار جمهوری اسلامی را دل نهفته دارد، باشند؟ روز سه شنبه در سایت رسمی رهبر به نقل از یکی از سخنرانی های او در فوریه ۲۰۱۱ نوشته شد: “نامزدهای تأیید صلاحیت نشده، صلاحیت های دیگر بسیاری دارند.”
منبع: لوموند، ۲۴ مه