قرارداد علما با خداوند

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

خداوند با علما قرارداد امضا کرده است. جعفر شجونی

 

متن قرارداد

این قرارداد فیمابین قادر متعال( که در این قرارداد اختصارا خداوند نامیده می شود) و روحانیون( که در این قرارداد سهوا علما نامیده می شوند) درباره کسانی که روی کره زمین و در ایران زندگی می کنند، در این قرار داد بطور خلاصه “ مردم” نامیده می شود، امضا می شود.

ماده اول: خداوند برای برقراری رابطه با مردم( اعم از ساکنین ایران و جهان) موظف است کلیه کارهایش را از طریق علما انجام دهد. و علما در مقابل متعهد می شوند که هر چه دوست دارند به عنوان سخنان خداوند به مردم بگویند.

ماده دوم: خداوند موظف است تصمیمات خود را در مورد مردم صرفا از طریق علما به مردم اعلام کرده و آنها متعهد می شوند، هر بخشی از این تصمیمات را دوست داشتند، در هر زمانی که دوست دارند، به مردم بگویند یا نگویند یا چیزی را که گفته اند پس بگیرند، یا یک دفعه یادشان بیاید که چیزی را یادشان رفته و بگویند و خداوند حق ندارد در رابطه علما و مردم دخالت کند.

ماده سوم: علما حق دارند به عنوان حق العمل، یا دستمزد، یک پنجم(خمس) درآمد مردم را بطور جداگانه و یک دهم(زکات) را به طور جداگانه یا هر مالیات دیگری را از مردم گرفته و آن را به عنوان حق خداوند محسوب کنند. خداوند به علما اختیار می دهد که آن مبالغ را بشکلی که دوست دارند، برای کارهای مردم هر جایی که دوست دارند، خرج کنند یا خرج نکنند و خداوند حق ندارد در این موارد از آنان سووال کند.

ماده چهارم: منظور از مردم کسانی است که بخشی از آنان در ایران، و اکثر آنان در لبنان و فلسطین زندگی می کنند و یا هر کسی که علما تشخیص بدهند( مثلا بخشی از جمعیت آمریکا که در وال استریت یا فرانسه یا انگلیس به دولت اعتراض می کنند مردم محسوب می شوند و بخشی از کسانی که در ایران و لبنان و فلسطین زندگی می کنند ممکن است جزو مردم محسوب نشوند.) تعیین جزئیات در مورد مردم به عهده علماست.

ماده پنجم: خداوند موظف است کلیه دستوراتی را که در قرآن( توافقنامه اولیه) ذکر شده است، مورد نظر قرار دهد، اما جز علما کسی حق ندارد نظر خداوند را به مردم اعلام کند. خود خداوند هم برای مطلع شدن از نظراتش در قرآن باید تفسیر آن را از علما( روابط عمومی بیت رهبری- واحد شورای نگهبان) سووال کند. خداوند موظف است، کلیه افرادی که بطور شخصی، گروهی، در دستجات غیرشیعی، در قالب دراویش و سایر مفسدین، نظر خداوند را از قرآن برداشت می کنند، یادداشت کرده و از ورود آنان به بهشت جلوگیری نموده و برای تعقیب این افراد با قوه قضائیه همکاری کند.

ماده ششم: خداوند برای کلیه اعمال خود در مورد مسائل سیاسی ایران، مسائل منطقه، وضعیت بین المللی، حیاط خلوت آمریکا و آفریقا طبق نظر علما رفتار نماید، روسیه و چین تا اطلاع ثانوی جزو این قرارداد نخواهند بود، در مقابل علما تعهد می کنند که رسانه های خود را در اختیار خودشان قرارداده و از هر چیزی که علیه خداوند و کلیه اعوان و انصار وی، گفته شود و از نظر علما نادرست باشد، جلوگیری نمایند.

ماده هفتم: ورود به بهشت و یا جهنم، حق خداوند است، اما با توجه به نظریات کارشناسی علما، وی می بایست نظر علما را برای هر نوع ورود و خروج به بهشت و جهنم رعایت نماید. در مقابل روحانیون متعهد می شوند که از طریق نیروی انتظامی، مدارس، صدا و سیما، نهادها و اشخاصی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، به انبوه سازی مومنان و تقلیل کفار و منافقین بپردازند. مساله جبر جغرافیایی و اینکه فردی تنها به این دلیل که اطلاعات کافی نداشته و به همین دلیل به جهنم رفته است، در این قرارداد الزامی نیست و خداوند قبل از تصمیم نهایی در مورد رفتن افراد به بهشت یا جهنم باید با نمایندگان ولی فقیه هماهنگی کامل به عمل آورد.

ماده هشتم: با توجه به اعمال شخص موسوم به شیطان که در قالب گروههای موسوم به شیطان پرستان، هنرمندان، روشنفکران، فتنه گران، بی بصیرت ها، منحرفین، سکولارها، زنان، جوانان، کارکنان بخش خصوصی، روشنفکران باصطلاح دینی، خارجی ها( بجز موارد ذکر شده در ماده چهارم)، خداوند متعال موظف است پس از مرگ، آنان را به عذاب دچار نموده و در زمان حیات از گفتگو با آنان، شنیدن دعای آنها، رابطه شخصی با این افراد بپرهیزد و در صورتی که بخواهد هر کمکی به آنها بکند، قبلا با مبادی ذیربط هماهنگی کافی انجام دهد.

تبصره ماده شش: بطور خاص خداوند حق ندارد دعای اشخاص را بدون هماهنگی با مسوولان ذیربط مستجاب کرده و مستقلا عمل نماید.

ماده نهم: با توجه به اینکه برخی از علمای سابق، توسط شیطان یا افراد مرتبط با وی فریب خورده و در قالب روحانی، فقیه، مرجع تقلید، شیخ، روشنفکر دینی، کشیش، موبد، برهمن، خاخام و قدیس سعی در ارتباطات خصوصی با خداوند داشته و بیرون این قرارداد ممکن است عمل کنند، لذا خداوند موظف است کلیه برکات، مواهب، رحمت، لطف، یا هر نوع خدمات نقدی یا جنسی خود را از طریق علما توزیع نماید. هماهنگی کلی با علما باید از طریق ولی فقیه( روابط عمومی بیت رهبری) صورت بگیرد. علما حق دارند، در صورت هر نوع تخلف از سوی خداوند، اعم از کمک های مادی و معنوی به اشخاص نامبرده موارد را پیگیری و در یک دادگاه مرضی الطرفین رضایت علما را جلب یا خسارت را بپردازند وگرنه “ سو” خواهد شد.

ماده دهم: ارسال هر نوع پیامبر، رسول، نبی، امام، بشیر، نذیر، منجی از سوی خداوند باید حداقل از دو سال قبل به علما اطلاع داده شده و در مورد شخص مذکور و اهداف وی و حوزه ماموریت و مدت ماموریت وی با علما هماهنگی صورت گرفته و از هر نوع دوباره کاری و دودره بازی پرهیز شود. این مورد عطف به ماسبق می شود و پیروان اشخاص نامبرده حق ندارند حقوق خود را قبل از زمان عقد این قرارداد مطالبه نمایند.

ماده یازدهم: این قرارداد از زمان امضای طرفین به مدت هفت هزار سال زمینی، در دو نسخه به امضای طرفین رسیده و معتبر بوده و علاوه بر کره زمین شامل کرات، ثوابت و سیارات و کهکشانهای دیگر نیز می گردد.

 

الاحقر: قادر متعادل              جعفر شجونی: نماینده ولی فقیه در امور قراردادها