وسوسه می شوم بروم برای تماشا، بدم نمی آید همشهریانی که تصور میکنم از جنس من نیستند را بیشتر درک کنم. احمدی نژآد قرار است ساعت 10 میدان نقش جهان باشد. جایی که بارها و بارها شاهد چنین تجمعاتی بوده که گاه جای سوزن انداختن نداشته.ساعت 9 و 30 دقیقه میرسم. جمعیتی آن جلو تجمع کرده اند و باقی در رفت و آمدند . وسط میدان را دو نیمه کرده اند ، برای ورو د به نیمه جلویی باید از گیت بازرسی رد شوم.
قسمت مردان و زنان با میله هایی مرتفع کاملا از هم جداست . مجری دارد شعارها را با مردم تمرین میکند. همان شعارهای معمول همیشگی ، یاور رهبر و حامی ملت و قهرمان …. گاه گاه هم سرودی که می گوید دانش آموزان اصفهان برای ورود احمدی نژآد ساخته اند پخش می شود . چیزی که برایم عجیب است تلاش شدیدی است که در راستای کیش شخصیت احمدی نژآد صورت میگیرد. قهرمان خواندن احمدی نژآد. یار رهبر، مدافع حق انرژی هسته ای و منادی عدل علی…
مجری خطاب به مردم می گوید شما اینجا نه برای استقبال از رییس جمهور که برای بیعت با رهبری و تجلیل از خادم رهبر جمع شده اید .بعد هم دعا میکند که خدا به واسطه این قدر شناسی ملت باران رحمت خود را بر آنها ارزانی کند .و اینکه این حضور در ذخائر عبادات حاضران ثبت شود..
در این بین مجری از جمعیت حاضر تقاضا میکند که پلاکارد های خود را پایین بیاورند و جز پرچم وتصاویر احمدی نژاد چیزی در دست نداشته باشند . می گوید میخواهیم اوج جمعیت در رسانه ها بیشتر منعکس شود . برایم سوال پیش می آید که مثلا چه چیز این پلاکاردها ممکن است مانع به تصویر کشیدن اوج جمعیت به گفته مجری باشد !
فقط برای کمک
،دقت که میکنم میبینم بر روی این پلاکاردها یا درخواستهای مردم از رییس جمهور مانند رسیدگی به وضعیت کم آبی استان نوشته شده یا این که حاوی خوش آمد گویی مثلا کارکنان فلان نهاد یا دانش آموزان فلان مدرسه یا مردم فلان بخش از یک شهرستان یا روستاست …که شاید تصویر مردمی بودن استقبال را کمی مخدوش می کند . مجری مدام تکرار میکند که رییس جمهور در راه است وعلت تاخیر هجوم گسترده مردم برای استقبال در طول مسیر است. تنها جلو جایگاه جمعیتی فشرده تجمع کرده اند . مردم در سایر قسمتها در حال رفت و امدند. ساعت 11 است اما هنوز خبری از ورود احمدی نژآد نیست .
حدس می زنم علت تاخیر میتواند یک چیز باشد آن هم اینکه هنوز جمعیت به آن میزان مورد انتظار نرسیده در حالی که خبرنگارانی که قاعدتا باید همراه رییس جمهور باشند در پشت و جلو جایگاه دیده می شوند یا در حال عکس گرفتن وفیلم برداری اند . عده زیادی این طرف و آن طرف مشغول نوشتن نامه وعریضه به احمدی نژادند. در طول مسیر در خیابانهای منتهی به میدان هم بعضی افراد یا مغازه ها فرصت را مناسب دیده و کاغذ و پاکت و قلم می فروشند . گوشه میدان ، خیابان و روی سکو ها نشسته اند و می نویسند .
در این میان خیلی ها از من کاغد می خواهند .سه زن هم که هر سه بی سوادند از من می خواهند از جانب آنها برای احمدی نژآد عریضه بنویسم. چهره های هر سه تکیده به نظر می رسد از ظاهرشان معلوم است که وضع اقتصادی چندان مناسبی ندارند . حدسم درست است هر سه تقاضای کمک و رسیدگی دارند . وام ، شغل . یکی سر پرست 5 کودک است و تحت پوشش کمیته امداد . دیگری شوهرش از کار افتاده است و می خواهد با گرفتن 20 میلیون وام برای پسر 29 ساله اش شغلی دست و پا کند .
آن یکی می گوید خانه ام خرابه ای بیش نیست و هیچ امکانات زندگی ندارم . می گوید ما فقیریم.پسر 14 ساله اش را به یک سال حکم تعزیری محکوم کرده اند و او میخواهد احمدی نژآد کمکش کند تا پسرش را عفو کنند . میگویم بعید است چون حیطه وظایف وفعالیت قوه مجریه وقضاییه در کشور ما جداست . زن که انگار خیلی متوجه معنای حرفم نشده می گوید : یعنی احمدی نژآد نمیتواند کاری بکند ؟ بعد با حالتی حق به جانب اضافه میکند اما اگر به آنها بگوید که نمیتوانند به حرفش گوش ندهند …دلش برای پسرش می سوزد که کلاس دوم هنرستان است وگفته اگر بروم زندان خود کشی میکنم چون نمی خواهم جامعه انگ مجرم بر من بزند .
تفاضاهای یکدست
یکی از زنها با بچه ای به بغل و لهجه ای که تشخیص نمیدهم کجایی است کارتی از کیفش در می آورد و به من نشان میدهد فکر میکند اگر من کارت عضویتش در کانون بسیج را ببینم و این را در نامه اش قید کنم حتما تاثیر ویژه ای در رسیدگی به درخواستش دارد که شاید بتوان از آنها شماره تلفن و نشانیشان را میپرسم تا زیر نامه هایشان بنویسم . هر سه ساکن حاشیه شهر و یا روستاهای اطرافند که قطعا خود را به سختی به اینجا رسانده اند . ده نو ، دولت آباد .قهجاورستان و… جوان حدود بیست و چند ساله در حال نوشتن نامه است میگویم فکر میکنی جوابی هم بگیری؟ پاسخ میدهد که سال قبل دو تن از دوستانش به رییس جمهور نامه نوشته اند که یکی از انها تقاضای 20 میلیون وام داشته است . باز میپرسم خب چه شد؟ وام را دادند؟ می گوید نه. نوشتند که پرداخت چنین رقمی امکان پذیر نیست اما خب خیلی هم بی فایده نبود . در عوض به او 100 هزار تومان دادند به یکی دیگر از دوستانم هم 50 هزار تومان دادند….
چشم می گردانم مشابه این زنان و مردان زیاد میبینم. جزآنها اما چهره های آشنای بسیجی هم به فور به چشم می خورد . مجری باز هم تکرار میکند که رییس جمهور در راه است . ساعت 12 احمدی نژاد با دو ساعت تاخیر وارد میدان میشود .مجری سعی در تهییج مردم با شعارهای خود دارد . اول امام جمعه و استاندار اصفهان حرف میزنند ، همان حرفهای همیشگی که همیشه میزنند و در نهایت نوبت به احمدی نژآد می رسد .خیلی حوصله گوش دادن ندارم.هیچ چیز جدیدی نیست . اما برایم جالب است که در استانه انتخابات او گریزی به لایحه هدفمند کردن یارانه ها میزند و در حالی که مجلس به آن رای منفی داده است می گوید نمایندگان مردم اصفهان در مجلس پی گیر اجرای آن هستند …!
بعد هم با آوردن یک سری آمار و ارقام میزان پولی که با اجرای این طرح در سال قرار است به یک خانواده برسد را اعلام می کند . ساعت نزدیک یک بعد از ظهر است من عزم بازگشت میکنم هوا گرم شده و مردم گرسنه اند.احمدی نژاد همچنان دارد حرف میزند که جمعیت کم کم در حال پراکنده شدن هستند. میزان جمعیتی که از میدان به سمت خیابانهای اطراف خارج می شوند بیش ازآنهاییست که وارد می شوند. صدای احمدی نژآد در خیابانهای اطراف و از بلند گوها همچنان پخش میشود .دارد پاسخ تبریک نوروزی اوباما را میدهد. همان حرفهای همیشگی که ما باید در عمل تغییر شاهد تغییر رفتار آمریکا باشیم …
مردم همچنان در گوشه و کنار خیابان در حال عریضه نوشتن اند … دیگر میتوانم حدس بزنم که محتوای بیشتر آنها چیست ….خیابانهای اطراف میدان را بسته اند برای همین در مسیرهای مجاور ترافیک سنگینی ایجاد شده . ترافیک در خیابان فردوسی تقریبا قفل شده . پلیس گیج وعصبانی میان خودروها ایستاده و مردم عصبانی تر و خسته تر …