اسمشو نبر رفت، روحانی آمد

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

بالاخره اسمشو نبر رفت و مراسم تنفیذ روحانی برگزار شد. هاشمی که در مراسم تنفیذ احمدی نژاد شرکت نکرده بود در حالی که دهانش از خوشحالی داشت جر می خورد در مراسم حضور داشت و خاتمی که خودش رئیس جمهور تعیین کرده بود و توی دهن خیلی ها زده بود، در مراسم حضور نداشت. ده تفاوت مهم این مراسم تنفیذ با مراسم تنفیذ در هشت سال گذشته به شرح زیر است:

یک: رئیس جمهور جدید دستبوسی نکرد و خیلی تمیز رفتار کرد.

دو: مردم در هنگام تماشای برنامه فحش خواهر و مادر نمی دادند.

سه: مثل دو دوره قبل کسی مجبور نبود در مراسم شرکت کند.

چهار: کسانی که در دوره قبل مجبورشان می کردند در مراسم شرکت کنند، ممنوع الورود بودند.

پنج: هیچ کس از رفتن اسمشو نبر ناراحت نبود، حتی کسانی که از آمدن روحانی خوشحال نبودند.

شش: خوشبختانه مجبور نشدیم صدای نحس رئیس جمهور سابق را بشنویم و متن تنفیذ را یکی از اعضای بیت دوم رهبر( مصرع سوم) خواند.

هفت و هشت و نه و ده: وقتی یک آدم طبیعی رئیس جمهور شود، ده نکته آدم از کجا می تواند بیاورد؟ مکافات طنزنویسی سیاسی از حالا دارد شروع می شود.

 

فتنه گران حق ندارند، کلا حق ندارند

من نمی توانم بفهمم منظور از فتنه گران چه کسانی هستند؟ یعنی وقتی آقایان احمد جنتی و غلامحسین محسنی اژه ای می گویند “فتنه گران حق ندارند مناصب اجرایی بگیرند” منظورشان دقیقا چه کسانی است؟ اگر منظورشان سران فتنه مثل موسوی و رهنورد و کروبی است، که آنها فعلا حق خروج از خانه را هم ندارند، اگر منظورشان زندانی های فتنه یعنی همان زندانیان سبز مثل تاج زاده و بهزاد نبوی است، که آنها هم وقتی زندانی باشند نمی توانند کار اجرایی بکنند، اگر منظورشان فتنه گرانی است که در خارج از کشور زندگی می کنند، که آنها هم اگر برگردند به قول محسنی اژه ای می روند زندان و اصولا از داخل زندان خیلی مدیریت کردن سخت است. اگر هم منظور آن هجده میلیون نفری است که به روحانی رای دادند، پس یعنی چی؟ اگر بدون حضور این فتنه گران که خودشان رئیس جمهور تعیین کردند، حکومت می توانست کشور را اداره کند که این بدبختی ها را نداشت.

 

زنان خیابانی شناسنامه دار می شوند

برادر من! عزیز من! این حرف را که توی دهانت نگه داشتی اول دو سه دور بجو بعد زرتی صادر کن بیرون. حرف معنی دارد. یعنی چه که برادر زاهدیان رئیس پلیس امنیت اخلاقی فرموده که “برای زنان خیابانی که دستگیر می شوند شناسنامه صادر می کنیم.” خوب؟ بعدش چی کار می کنید؟ در همه جای دنیا بعد از اینکه برای زنان خیابانی شناسنامه صادر کردند، آنها با استفاده از شناسنامه شان کار می کنند. یعنی از فردا قرار است زنان خیابانی شناسنامه بگیرند که از آن استفاده کنند؟ یا قرار است برایشان شناسنامه صادر شود که بعد شناسنامه را باطل کنند؟ به هر حال صادر کنند خیلی بهتر است. بقول همشهری ما، هر کاری می کنی درست بکن، فرض کن خواهر و مادر خودته، یه کاری بکن که درست باشه.

 

نیمی از جوانان ما نماز نمی خوانند

بعد از ۳۵ سال که حاج محسن خان قرائتی هفته ای یک روز درس هایی از قرآن می گوید، و اگر در همین مدت قرآن به او وحی شده بود، الآن جلد بیست و سوم اش هم درآمده بود، تازه استاد فرموده نصف جوانان ما نماز نمی خوانند. بعدش هم فرموده “مسائل جوانان ما دو چیز است، اول غفلت، دوم شهوت، دوای غفلت نماز و دوای شهوت ازدواج است.” نتیجه می گیریم که مشکل جوانان حل بشو نیست، چون ازدواج که فعلا مالیده، نه امکان مالی دارد نه زمینه اجتماعی، غفلت هم که از سرتاپای کشور می ریزد. همین امروز اعلام شده هر ایرانی بطور متوسط روزی دو ساعت بازی رایانه ای می کنند. کی بازی رایانه ای را ول می کند می رود زن می گیرد؟ البته آقای قرائتی یک راه حل قدیمی را برای دوازده هزار و هفتصد و شصت و نهمین بار پیشنهاد کرده که “باید در مورد نماز و ازدواج کار فرهنگی صورت بگیرد.” و یک جوری هم حرف زده که به قول آیت الله خمینی که قبل از انقلاب گفته بود “شما فقط یک ساعت تلویزیون را دست ما بدهید ما مملکت را درست می کنیم.” قرائتی هم انگار نه انگار که ده شبکه تلویزیونی و صد شبکه رادیویی روزی ۲۴ ساعت دارند تبلیغ نماز را می کنند، نتیجه اش این شده که پسر اولیور استون و خواهر زن تونی بلر مسلمان شدند، در عوض پسرهای نصف علمای تلویزیون و دخترهای شان دین را ول کردند و بی دین شدند. هفته ای ده مسیحی در اروپا مسلمان می شوند، در عوض هفته ای صد مسلمان در ایران بی دین می شوند. به قول عبید زاکانی “ترسایی مسلمان شده بود، صبح او را می گرداندند و به مردم نشانش می دادند. مسلمانی به او گفت: مسلمان کم بود، تو هم مسلمان شدی؟”

 

ایذه شده فلسطین، مردم چرا وایستادم که وایستادم

نه ضد انقلاب است، نه فتنه گر است، نه کاری به سیاست دارد، اصلا ربطی به این چیزها ندارد. مشکل اصلا کاهش قدرت خرید نیست، سیاست خارجی هم نیست، دزدی و توزیع ثروت هم نیست، اصلا بعد از دولت دهم مشکلات ما دارد به عصر نئاندرتال برمی گردد. مردم در حاشیه کارون تشنه اند و آب برای خوردن و آب کشاورزی ندارند. ایران، در سال ۲۰۱۳ در یک منطقه وسیع بحران آب نوشیدنی و کشاورزی دارد. بخاطر مدیریت غلط جهانی نه، مدیریت غلط سدهای منطقه خوزستان میزان شوری آب کارون به حدی رسیده که مردم منطقه از تشنگی و گرما در حال مرگ هستند. کسی هم کاری برایشان نمی کند. مردم هم اعتراض می کنند، اعتراض هم فایده ندارد. کمال موسوی امام جمعه ایذه گفته: “اسرائیل هم این گونه غزه را مورد محاصره قرار نداده بود که برخی مسوولین وزارت نیرو و استانداری خوزستان مردم را در محاصره قرار داده اند.” فعلا وضعیت آب کارون صد برابر وضع خطرناک است. حکومت هم محسنی اژه ای را مامور تحقیق درباره حادثه کارون کرده است. حالا ببین چند نفر را گاز بگیرد تا تشنگی مردم رفع شود.

 

موگابه برای هفتمین بار رئیس جمهور شد

لامروت دو سال هم صبر نمی کند شاید مشکل تورم ۲۹۰ میلیون درصدی زیمبابوه حل شود، بعد دوباره برگردد. واقعا استقلال هم چیز خوبی است. ما ایرانی ها خوب می فهمیم استقلال چقدر مهم است. از همان سال ۱۳۵۷ خودمان که می شود سال ۱۹۷۹ ارمنی، یک سال بعدش یعنی در سال ۱۹۸۰ زیمبابوه تحت مبارزات داهیانه رابرت موگابه تبدیل به یک کشور مستقل شد و مردم در یک انتخابات پرشور رابرت موگابه ۵۹ ساله را انتخاب کردند. او هم کشور را به سوی استقلال برد و به همین دلیل از همان سال تا حالا هفت بار هی انتخابات پرشور برگزار شده و هی رابرت موگابه رئیس جمهور شده و دائما صفر تولید کرده. او موفق شده حقوق کارمندان دولت را از ۵۰۰ دلار در ماه به ۵۰۰ هزار میلیارد دلار برساند و هی رئیس جمهور شود. بالاخره پنج سال قبل موگابه مجبور شد که قدرت را با بقیه شریک شود. البته منظور از بقیه افراد مخالفش نیست، او کمی قدرت به نخست وزیر خودش مورگان چانگیرای داد که در این پنج سال تورم یک میلیون درصدی به تورم ۱۰۰ هزار درصدی رسید و کمی وضع اقتصادی کشور بهتر شد. به همین دلیل دوباره انتخابات برگزار شد و موگابه که گفته است وظیفه آسمانی برای اداره زیمبابوه دارد دوباره از امروز رئیس جمهور شد. یعنی واقعا آدم حظ می کند از دیدن کشورهای مستقل شده آفریقا. ماه! مامان! ناز! گفتم مامان یاد همسر موگابه افتادم. آقای رابرت موگابه تا سال ۱۹۹۲ یک زن داشت که زنش سرطان گرفت و مرحوم شد. یک منشی هم داشت به اسم گریس ماروفو که طبیعتا از موگابه بچه دار شد، یعنی هم منشی مذکور شوهر داشت و هم موگابه زن داشت، ولی تاریخ نشان می دهد که بچه دار شدن آنها به این چرندیات ربطی ندارد. خانم گریس ماروفو که ۴۱ سال از موگابه کوچکتر است، زمانی که موگابه با او ازدواج کرد ۳۱ سال داشت و در زیمبابوه بخاطر خریدهای خارجی اش به گوچی گریس معروف است. یکی از خصوصیات موگابه این است که همیشه تورم کشورش دارد بالا می رود ولی همیشه در حال خنده است. خیلی جالب است. موگابه دیروز با ۶۱ درصد بر نخست وزیر خودش پیروز شد و با وجود اینکه ۹۱ سال دارد قصد دارد به سیاستهای مارکسیستی خودش ادامه دهد. زیمبابوه قبل از اینکه به استقلال برسد، سالانه هشت میلیارد دلار تولید ناخالص ملی، رشد اقتصادی ۱۴ درصدی و تورم ۷ درصدی داشت. در حال حاضر زیمبابوه دو میلیارد دلار تولید ناخالص ملی دارد، رشد اقتصادی آن منفی ۳۶ درصد است، نرخ تورم ۲۳۱ میلیون درصد و نرخ بیکاری در آن ۹۴ درصد است. در چنین کشوری آدم اگر رئیس جمهور نباشد سرپیری چطور می تواند خرج زن و بچه اش را دربیاورد و ضمنا به مارکسیسم هم وفادار باشد؟

 

سوسیس و کالباس در قم معدوم شد

نه بابا! به آن دلیل که شما فکر می کنید نبود. چه ذهن های فاسدی هم دارید. البته وقتی می گویند که یازده تن سوسیس و کالباس در شهر قم دستگیر و معدوم شد، آدم ذهنش به جاهای باریک و تاریک می کشد، ولی لطفا از آن راهها بیایید بیرون. حتی اگر همین فردا علمای مصر و عربستان و مصباح یزدی حکم حرمت سوسیس و کالباس را در جامعه اسلامی بدهند، باز هم در قم با همان سوابق تاریخی که می دانیم و می دانید، ممکن است قایمش کنند، ولی معدومش نمی کنند. البته گفته شده این موجودات معدوم شده فاسد بوده و تاریخ مصرف شان تمام شده بود. نمی فهمم اگر تاریخ مصرف شان تمام شده بود که دیگر اصلا معدوم شان نمی کردند، ولی اگر فاسد شده بودند، واقعا حق داشتند. به هر حال این ضایعه را تبریک و تسلیت می گوئیم.

 

اقتصاد دانان به فکر فقرا نیستند

احمد توکلی گفت: “بعضی از اقتصاد دانان به فکر فقرا نیستند” البته راست می گوید، خیلی از اقتصاد دانان اصلا به فکر فقرا نیستند، ولی ضرر اقتصاد دانانی که فقط به فکر فقرا هستند و به همین خاطر بیشترین فقیر را با سیاست های شان تولید کرده اند از اقتصاددانانی که به فکر فقرا نیستند، ولی زندگی آنها را بهتر می کنند به نظرم کمتر است.

 

چرا موسوی و کروبی عذرخواهی نمی کنند

برادر من! رفیق من! آقای عسگراولادی، آقای رهبر جمهوری اسلامی! هی غر می زنید که چرا موسوی و کروبی عذرخواهی نمی کنند؟ همین امروز آقای عسگراولادی گفته “موسوی و کروبی به من پاسخ ندادند.” و گفته: “آنها هنوز بر سر مواضع خویش ایستاده اند.” من نمی دانم چرا آقای عسگراولادی و آقای خامنه ای که در چهار سال گذشته با وجود این که این همه اشتباه کرده بودند، بر سر حرف شان ایستادند، ولی انتظار دارند این سه بزرگوار( دفعه قبل خانم رهنورد را یادم رفت) سر حرف درست شان نایستند؟ اگر عذرخواهی کنند چکارشان می کنید؟ در خانه شان را باز می کنید و می گوئید بفرما برو بیرون ساندویچ بخور؟ اصلا آدمی مثل موسوی و کروبی که اگر قرار بود به همین سادگی عذرخواهی بکنند، نمی رفتند آن تو. الآن هم که دولت دست دوستان خودشان است. هر روز صبح تا شب باید به آنها سرویس بدهید و زندگی شان را اداره کنید. چشم تان کور! دنده تان نرم! این موسوی که گفته بود من بیست سال اضافه عمر کردم، همشهری ماست، سید است، با همسر لرش، با آن کروبی که او هم لر و یک دنده است، به جان خودتان اگر یک میلی متر جابزنند. فعلا زمان به ضرر خودتان است. بیخودی حرفش را نزنید و ول شان کنید. شتر مرد، حاجی خلاص!