هرچند دستگاه قضایی، به طور رسمی، علت عدم اجرای حکم قصاص مجید موحدی را اعلام نکرده اما گزارش ها حاکی از آن است که نظریه پزشکی قانونی باعث دستور توقف حکم توسط رئیس قوه قضائیه شده است. نظر پزشکی قانونی این بوده که پاشیدن اسید با چکاندن آن در چشم فرد متفاوت است و ضایعات متفاوتی را ایجاد میکند و ممکن است برای فرد ضایعات مغزی ایجاد کند.
مینا جعفری، حقوقدان و کیل دادگستری در این زمینه به “روز” توضیح میدهد: بر اثر قانون، قصاص نباید باعث ضایعات دیگری شود و هر چند هنوز دادگستری رسما اعلام نکرده چرادستور توقف اجرای حکم را داده اما این بحث پزشکی قانونی که می گویید کاملا قابل تامل و توجه است. چون اسید ممکن است ضایعات دیگری از جمله ضایعات مغزی ایجاد کند و قانون تاکید دارد که در قصاص عضو بیش از آسیب وارده نباید وارد شود.
روز گذشته قرار بود دو چشم مجید موحدی، مردی که به دلیل پاسخ رد شنیدن از دختر مورد علاقه اش، بر صورت او اسید پاشید، پس از بی هوشی توسط اسید کور شود. این حکم، حکمی بود که با تقاضای آمنه بهرامی که اکنون علاوه بر زیبایی، چشم هایش را نیز از دست داده، و با پی گیری او صادر شده بود.
حکم اما اجرا نشد و مادر مجید موحدی در مصاحبه با “روز” اعلام کرد فرزندش خطاکار بوده و باید مجازات شود اما مجازات قصاص دو چشم، مجازات مجید نیست بلکه مجازات خانواده او است.
آمنه بهرامی اما از عدم اجرای حکم ناراضی است و به “روز” گفت که به او گفته اند سفرای سوئد و انگلیس و مجامع حقوق بشری از دولت ایران خواسته اند این حکم اجرا نشود.
خانم بهرامی خطاب به دولت های انگلیس، سوئد و مجامع حقوق بشری که به گفته او خواهان توقف اجرای حکم بوده اند گفت: اگر صادق هستید دو میلیون یورو به من بدهید تا درمانم را پیش بگیرم در این صورت از قصاص چشم های آن مرد می گذرم و درخواست میکنم حکم قصاص به حبس ابد تغییر یابد در غیر این صورت این شما هستید که مجید را با دست های آمنه قصاص میکنید نه آمنه.
نقص قانون
دیروز بیمارستان دادگستری مملو از خبرنگاران و عکاسانی بود که آمده بودند اولین اسید پاشی قانونی در ایران را گزارش کنند. حکمی که دیروز اجرا نشد و مشخص نیست چه زمانی به اجرا درآید و چه سرنوشتی پیدا کند اما سر و صدای زیادی به پا کرده و به بحث های بسیاری دامن زده است؛ برخی صدور این حکم را عادلانه میدانند و به زندگی و آرزوهای برباد رفته آمنه موحدی اشاره میکنند و برخی دیگر معتقدند این حکم تنها بر چرخه خشونت می افزاید و هیچ عاید آمنه نخواهد کرد. در این میان برخی نیز هستند که انگشت اتهام را به سوی قاضی پرونده گرفته اند و او را به دلیل صدور چنین حکمی بی رحم میخوانند و برخی دیگر می گویند این حکم باعث عبرت سایر کسانی می شود که ممکن است دست به چنین اعمال وحشتناکی بزنند. همچون خود آمنه که یکی از دلایلش بر اجرای حکم را متنبه شدن مجید موحدی و و عبرت گرفتن دیگران میداند.
ولی الله حسینی، قاضی کیفری در تهران نیز در مطلبی در روزنامه روزگار در پاسخ به کسانی که از قاضی صادر گننده این حکم انتقاد میکنند نوشته است: در پرونده های مربوط به اسیدپاشی از آنجا که امکان رعایت تساوی و مماثلت وجود ندارد، از این رو دادگاه ها از مجازات های دیه و… استفاده می کنند. اما در برخی پرونده ها با اصرار شاکی بر قصاص و همچنین با توجه به نظریه پزشکی قانونی مبنی بر اینکه امکان قصاص وجود دارد، قاضی دادگاه نمی تواند از قانون مجازات اسلامی عدول کند.
این قاضی دادگستری افزوده است: بخشی از مجازات های قانون برگرفته از فقه است. در این نوع مجازات ها، مطرح کردن مجازات های جایگزین نیاز به بررسی مسائل متعدد فقهی و قانونی دارد و لزوم تصویب مجلس را می طلبد، چرا که قضات به خودی خود نمی توانند از مجازات های جایگزین استفاده کنند، البته در مجازات جایگزین در تعزیرات این امکان وجود دارد، اما در مورد قصاص و اسیدپاشی، این نوع مجازات ها بر اساس شرع مقدس اسلام است و رد آن به معنای تکفیر است.
مینا جعفری، حقوقدان و وکیل دادگستری نیز در این زمینه از فقدان قانون و نقض قانونی سخن گفته و به “روز” می گوید: لایجه قانونی مربوط به مجازات پاشیدن اسید مربوط به سال 1337 است هرچند ماده 35 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب سال 1378، اسیدپاشی را هم ردیف قتل دانسته و بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی می گوید که اگر اسید پاشی منجر به قتل شود حکم اعدام است و ماده 269 همین قانون می گوید که اگر منجر به نقص عضو و ضایعه شود موجب قصاص و حبس از سه ماه تا دو سال می شود. یعنی شما ببینید کسی که به او اسید می پاشند اگر زنده بماند و عضوی از او ناقص نشود هر چقدر هم درد و زجر بکشد و مثل آمنه زیبایی و صورتش را از دست بدهد، طرف مقابل تنها به سه ماه تا دو سال زندان محکوم می شود و این خیلی فاجعه است. باید فکری کرد و این نقص قانون را اصلاح کرد.
او می افزاید: قانون در مورد قصاص عضو، برابری میان زن و مرد را در نظر گرفته به این شرط که دیه عضو ناقص شده تا یک سوم دیه کامل باشد. اما چون دیه دو چشم مساوی با دیه کامل انسان هست و عملا بیشتر از یک سوم دیه کامل میشود پس باید بر اساس ماده 273 قانون مجازات اسلامی، آمنه مبلغی را به مجید بپردازد تا بتواند حکم را اجرا کند. من حکم را ندیده ام و نمی دانم آیا آمنه این مبلغ را پرداخت کرده یا نه.
خانم جعفری سپس با اشاره به اینکه زنان قربانیان اپیدمی اسیدپاشی در ایدان هستند می افزاید: اگر توجه داشته باشیم هدف اصلی کسانی که اسید می پاشند زنانی هستند که می خواهند خودشان برای زندگی شان تصمیم بگیرند و مردهایی که نمی توانند این مساله را بپذیرند دست به چنین اقدامی می زنند. آن هم در جامعه بسته ما که زن با صفت زیبایی تعریف میشود و به زعم این مردان باید مجازات درست و حسابی شود در برابر این
عدم تمکین و ان هم از دست دادن ویژگی اصلی زنان در جامعه بسته است یعنی زیبایی ظاهر. و در این میان ما خلا قانونی داریم اسید پاشی یک معیار خوب برای بررسی درجه افزایش و کاهش خشونت در جامعه هم می تواند باشد و افزایش گزارش ها حداقل در اخبار نشانگر بالارفتن خشونت در جامعه هست و این یعنی فاجعه.
آمنه کاری برابر میکند؟
شب گذشته و پس از آنکه اجرای حکم قصاص مجید موحدی به تعویق افتاد، “روز” با آمنه بهرامی و برادرش از یک سو و مادر مجید موحدی از سوی دیگر به گفتگو نشست و زوایای مختلف این قضیه را به بحث گذاشت.
برادر آمنه بهرامی در فاصله ای که آمنه مصاحبه خود را از یکی از شبکه های تلویزیونی می شنود، به سوالات “روز” پاسخ میدهد.
آقای بهرامی، آیا خانواده شما موافق قصاص چشم در مقابل چشم است؟ و آیا اجرای چنین حکمی از نظر شما به آمنه کمک میکند؟
برادر آمنه بهرامی: وضعیت خوشحال کننده ای نیست اصلا هیچ کسی از این وضعیت راضی نیست و آمنه خود باید تصمیم بگیرد شما نمی توانید بفهمید نمی توانید درک کنید که او چی کشیده خودتان را بگذارید جای آمنه و به من بگویید اگر برای شما چنین اتفاقی می افتاد چه می کردید؟ ما نه آری می گوییم و نه به آمنه “نه” می گوییم اما هر تصمیمی در نهایت بگیرد از او حمایت میکنیم. میدانیم که کور شدن یک ادم هیچ کمکی به ما نمیکند اما آمنه اگر چشم های آن فرد را قصاص کند، فقط کاری برابر آن هم فقط در مورد چشم هایش انجام میدهد نه چیزی بیشتر.
اما من با خانواده مجید موحدی که صحبت میکردم می گفتند این حکم مجازات خانواده آنها است. سوال من هم این است که به این اندیشیده اید تاکنون؟
برادر آمنه بهرامی: ما هم زندگی عادی خود را از دست دادیم ما هم دوست داشتیم مثل همه جوان های دیگر زندگی کنیم اما واقعا آسیب جدی به ما وارد شد. حالا هم جامعه طرز فکر دیگری دارد مدام می گویند گذشت کنید و… خب بیایید کمک کنید حداقل هزینه های درمان آمنه را تامین کنید چرا فقط حرف میزنید پای عمل نیستید؟ یک دختر بیگناه آسیب وحشتناکی دید و خانواده اش هم به شدت آسیب دیدند. آمنه هر لحظه جلوی چشم های ماست و هر لحظه برای ما مثل همان روزهای اول است.
یعنی اگر مخارج درمان آمنه تامین شود آمنه امکان دارد از قصاص صرف نظر کند یا شما از او بخواهید که گذشت کند؟
برادر آمنه بهرامی: آمنه دلش خیلی بزرگ است و هیچ وقت هیچ کسی از او بدی ندیده. خدا هر چه بخواهد همان می شود. من به حکمت خدا اعتقاد دارم و خدا می گوید از تو حرکت، از خدا برکت. آمنه هم چیز زیادی که نمیخواهد خیلی رک می گوید که نیاز به درمان دارد خب این همه می گویند که گذشت کن و… بیایند دست آمنه را بگیرند کمک کنند درمان شود. باور کنید آن فرد تنها به آمنه ضربه نزده که به خانواده ما ضربه زده به خانواده خودش آسیب رسانده و به جامعه آسیب رسانده باید متنبه شود. الان هم آمنه آمد و گوشی را میدهم با خود او صحبت کنید.
خطاب آمنه به سفرای انگلیس، سوئد و مجامع حقوق بشری
آمنه بهرامی اما می گوید که اگر سفرای انگلیس، سوئد و مجامع حقوق بشری خواهان عدم اجرای حکم قصاص هستند به او دو میلیون بپردازند تا درمان خود را پیش بگیرد و آینده اش تامین شود. او می گوید که تنها در این صورت از قصاص گذشت خواهد کرد و تقاضای تبدیل قصاص به حبس ابد را خواهد داد.
خانم بهرامی امروز حکم اجرا نشد. برادرتان می گوید شما خواستار تامین مخارج درمانتان هستید. اگر این مخارج تامین شود آیا شما از قصاص صرف نظر خواهید کرد؟
آمنه بهرامی: من اگر دو میلیون یورو بدهند گذشت میکنم این همه فعالان حقوق بشر این روزها علیه من حرف میزنند و مخالف حکم هستند خب به جای اینکه مدام شعار دهند و فقط حرف بزنند یکبار عمل کنند. این پول را برای درمان من بدهند تا از قصاص گذشت کنم؟
گفتید دو میلیون یورو؟
آمنه بهرامی: بله این اصلا پولی نیست برای سفیر سوئد و انگلیس و مجامع حقوق بشری.
چرا سفیر سوئد و انگلیس؟
آمنه بهرامی: چون به من گفته اند که آنها از دولت ایران خواسته اند حکم اجرا نشود. اول گفتند دکتر نداشته اند اما بعد از خبرها شنیدم که سفیر انگلیس و سفیر سوئد و مجامع حقوق بشری از ایران خواسته اند اجرا نشود. خب می خواهند اجرا نشود دو میلیون یورو بدهند هزینه های درمان من تامین شود زندگی من تامین شود. تا از قصاص چشم های آن فرد گذشت کنم اما درخواست خواهم کرد به او حبس ابد بدهند و از 200 میلیون تومان دیه دست و صورتم هم نخواهم گذشت. برود حبس ابد بکشد و کار کند تا آخر عمرش و 200 میلیون تومان مرا بدهد.
گفتید درخواست حبس ابد برای آقای موحدی خواهید کرد آیا در حکم صادره، برای ایشان حبسی در نظر گرفته نشده؟
آمنه بهرامی: یک حکم عمومی داشت ام اما به من گفتند که 200 میلیون دیه را بدهد و چشم هایش قصاص شود از زندان آزاد می شود این به این معنی است که حکم حبس ندارد.
خانم بهرامی بحثی که این روزها مطرح است این است که کور شدن مجید موحدی چه کمکی به شما می کند؟ پیش از این گفته بودید حکم را برای عبرت دیگران و اینکه برای کس دیگری اتفاق تیفتد اجرا میکنید آیا اگر تضمین شود که مجید مجازاتی مناسب جرم اش خواهد دید شما از قصاص صرف نظر نخواهید کرد؟
آمنه بهرامی: مساله من مجید موحدی نیست مساله ریشه این مسائل است. مجید برای من ارزشی ندارد که حتی فکر کنم. مساله این است که باید به امثال من کمک شود این همه درمان نیاز داریم 6 سال است عین گداها دستم را دراز کرده ام و برای درمان کمک میخواهم. خب این 6 سال همین حقوق بشری ها کجا بودند؟ کجا بودند وقتی می گفتم نیاز به پول برای درمان دارم نیاز به همراه دارم. مگر از حقوق من نباید دفاعی می شد؟ چه کسی به فکر حقوق من بود؟ چه کسی کمک کرد؟ الان هم که وایساده اند جلوی من و جوی علیه من ساخته اند که انگار من گناهکار هستم. خب بیایید دو میلیون یورو بدهید تا بگذرم از چشم های او. حرف زدن دیگر بس است خسته شده ایم واقعا بیایید عمل کنید و همین جا می گویم که اگر 2 میلیون یورو را ندهید معلوم می شود که فقط اهل شعار هستید فقط حرف میزنید فقط ژست می گیرید خود را مطرح کنید وگرنه مگر من حقوقی ندارم؟ مگر من نباید مساله باشم برای حقوق بشری ها و دنبال حقوق من هم نباید باشند؟ میدانم که این مبلغ زیاد نیست اما همین مبلغ را اعلام کردم که ببینم این افرادیکه مرا می کوبند پای عمل که می رسد چه میکنند؟ الان از شما میخواهم بپرسید و به این افراد بگویید من چقدر باید بدهم چشم های شما را بخرم؟ میدانید یعنی چی؟
امروز که با مادر آقای موحدی صحبت میکردم می گفت این حکم مجازات خانواده آنها است. آیا به این فکر کرده اید که…
آمنه بهرامی: دقیقا همین طور باید باشد. من با خانواده ام سوختم تنها نسوختم که…. خانواده من همه بیمار شده اند همه قرص اعصاب میخورند. پدر و مادر او هم و پدر و مادرهایی که بچه شان را بد تربیت می کنند و به جامعه میدهند باید بدانند که چه در انتظار است. همانطور که می گویند بچه از دامان مادر به بهشت میرود باور کنید به جهنم هم میرود. درس بگیرند پدر و مادرها. اجتماع درست است که تاثیر دارد اما خانواده خیلی مهم است. اگر این خانواده مودب بودند و برایشان مهم بود می آمدند از من عذرخواهی میکردند حداقل امروز در دادگستری می آمدند و عذرخواهی میکردند.
اما مادر مجید می گوید به دلیل عصبانیت شما از عدم اجرای حکم، قاضی از آنها خواسته که با شما مواجه نشوند و…
آمنه بهرامی: یکبار اینطور بوده یکبار قاضی خواسته، 6 سال تمام است چرا عذرخواهی نکردند؟ اصلا مهم نیست خانواده من سوختند آنها هم بسوزند. این 2 میلیون یورو را هم به خاطر مادر مجید نگفته ام همه گفتند حکم خشن است گفتم آینده مرا تامین کنید هزینه درمانم را بدهید حکم تبدیل به حبس ابد شود و من بروم سراغ زندگی ام.
خانم بهرامی یعنی اگر به شما دو میلیون یورو پرداخت شود و دستگاه قضایی به مجید موحدی حبس ابد بدهد شما از قصاص صرف نظر خواهید کرد؟
آمنه بهرامی: نمیدانم قصاص چه روزی اجرا خواهد شد اما اگر دو میلیون یورو، روی میز باشد قصاص نخواهم کرد اگر نباشد قطعا قصاص خواهم کرد. و آن موقع دیگر گناه آمنه نیست گناه همین حقوق بشری هاست و آنها دارند قصاص میکنند. آمنه قصاص نمیکند حقوق بشری ها و مردمی که مخالف اجرای این حکم هستند با دستان آمنه قصاص میکنند. باشد تا بفهمند که من هم حقوقی دارم و بشر هستم.
مادر آقای موحدی می گوید که بهتر است شما با پسرش ازدواج کنید تا او هر روز شما را ببیند و رنج ببرد از اینکه چه به روز عشق خود آورده و همزمان برای تامین مخارج درمان شما هم تلاش کند و…
آمنه بهرامی: یک فکر یک آدم احمق است. این مادر فکر میکند چون من جواب رد به پسرش داده ام حق داشته پسرش با من چنین کند؟ چه کسی حاضر است با این آدم وحشی ازدواج کند؟ من که هیچ تعهدی نسبت به او نداشتم نه دوست دخترش بودم نه نامزدش و نه هیچ چیز دیگر و تنها تلفنی از من خواستگاری کرده بود با من چنین کرد. من درست است که دو چشم را از دست داده ام اما انسان هستم و از هر لحاظ بالاتر از آن وحشی.
مجازات خانواده مجید موحدی
اما معصومه موحدی، مادر مجید موحدی در مصاحبه با “روز” از مصائب خود و خانواده اش می گوید و از خانه مسکونی اش به عنوان تنها دارایی خانواده اش سخن می گوید که حاضر است به آمنه ببخشد.
خانم موحدی حکم اجرا نشد حال میخواهید چه بکنید؟
مادر مجید موحدی: نمیدانید با چه مکافاتی دیشب را تا صبح سر کردیم. صبح سند خانه ام را برداشتم ببرم بگذارم روی میز قاضی وبگویم که این تنها چیزی است که در دنیا داریم بدهید به آمنه و باور کنید بیش از این نمی توانیم حسارت بدهیم. رفتیم گفتند اجرا نمی شود. ایستادیم تا آمنه و خانواده اش بیایند و با انها صحبت کنم و به دست و پای آمنه بیفتم اما قاضی گفت که دستور توقف حکم داده اند و آمنه عصبانی است و با او مواجه نشوید. بروید من سعی میکنم تا دو سه روز دیگر جلسه ای بگذارم و از او و شما دعوت کنم. ببینیم چی می شود.
آمنه می گوید که در این 6 سال سراغ او نرفته اید و از او عذرخواهی نکرده اید و…
مادر مجید موحدی: اصلا قبولمان ندارند هیچ وقت جواب ما را ندادند. هر چه زنگ زدم گریه کردم التماس کردم مادر آمنه حرف هایم را می شنید اما آمنه حتی حاضر نبود بشنود به درب خانه شان هم رفتم زنگ زدم آقای موجدی جواب داد و اما تا گفتم مادر مجید هستم دیگر آیفون را گذاشت و جوابی ندادند. االان هم ما فقط امیدوار هستیم و دستمان به درگاه خدا است بلکه معجزه ای شود.
خانم موحدی، جرمی که فرزند شما مرتکب شده عملی بسیار وحشتناکی بوده الان شما چه می خواهید و انتظار چه نوع معجزه ای را دارید؟
مادر مجید موحدی: من نمیخواهم مجید را آزاد کنند. اما این حکم مجازات مجید نیست مجازات خانواده ما است. من نه میخواهم و نه می توانم عمل مجید را توجیه کنم خودم او را بردم و به دست قانون سپردم و گفتم من نتوانستم تربیت اش کنم شما بکنید. باید مجازات شود و من نمیخواهم بدون مجازات بماند اما کور کردن او چه مشکلی را حل میکند؟ الان خسارت میلیاردی از من خواسته اند خب من از کجا بیاورم؟ یکخانه در جنوب شهر دارم با 4 دختر جوان. حداقل به خانواده من رحم کنند. این خانه را میدهم به آمنه اما باور کنید اجرای این حکم هیچ مشکلی را حل نمیکند. فقط یک معلول را دست من میگذارد.
گفتید نمیخواهید مجید بدون مجازات بماند. شما خود نیز دختران جوانی دارید می توانم بپرسم مناسب ترین مجازات برای مجید از نظر شما چیست؟
مادر مجید موحدی: من خودم یک زن هستم بله 4 دختر جوان دارم میدانم که زیبایی برای یک دختر چه اهمیتی دارد. بهترین مجازات برای مجید این است که این خانم با او ازدواج کند و هر روز جلوی چشم مجید باشد تا او ببیند هر لحظه که چه به روز کسی که عاشقش بوده آورده. و مجید باید تمام مخارج این خانم و هزینه های درمانش را کار کند و تامین کند.
ولی آمنه تنها زیبایی اش را از دست نداده، چشم هایش را از دست داده و حکم قصاص برای همین صادر شده.
ماد ر مجید موحدی: بله اما ما چه باید بکنیم اصلا چه می توانیم بکنیم؟ یک نابینا در خانه خانم بهرامی باشد و یکی در خانه من، چه مشکلی حل می شود؟ به مادر آمنه خانم زنگ زدم گفتم تو خودت مادر هستی به من رحم کن نگذار من مثل خودت شوم و…
می توانم بپرسم برخورد مردم و جامعه با خانواده شما چگونه است؟ کسانی که میدانند مجید فرزند شما است و…
مادر مجید موحدی: خود خانواده ام با من قطع رابطه کرده اند. برادرم با من قهر است چه برسد مردم. زیر نگاههای سنگین مردم مدام خورد می شویم. همه میدانند ما خانواده مجید موحدی هستیم و زندگی واقعا وحشتناک است.
خانم موحدی اکنون با این اوصافی که وجود دارد شما چه میخواهید بکنید؟ آیا به این فکر کرده اید که از آمنه و خانواده اش عذرخواهی کنید. این چیزی است که آمنه بارها در مصاحبه هایش بر عدم انجام آن از سوی شما تاکید کرده؟
مادر مجید موحدی: باور کنید بارها تلاش کردیم می گوید که دلجویی نکرده ایم اما من خودم پیش قدم شدم التماس کردم اما خانواده اش گفتند نیایید زنگ نزنید چون آمنه حساسیت دارد و به او استرس وارد می شود اگر شما بیایید. توصیه دکتر آمنه بود که به خاطر اینکه به او استرس وارد نشود سراغ او نروید. حتی جلسه صلح و سازش هم برای ما نگذاشتند. من حق میدهم به امنه و خانواده اش. دختر خودم بود واقعا چه میکردم؟ بچه من خطاکاره و در زندان است. امروز که قاضی گفت اینجا با آمنه مواجه نشوید به مادر آمنه زنگ زدم گفتم مگر شما نگفتید زنگ نزنید شورهم ناراحت می شود و عصبی می شود و آمنه استرس وارد می شود و… مگر نگفتید نیایید و.. گفت بله اما از خود امنه عذرخواهی نکردید. گفتم آخر چگونه باید آمنه را می دیدیم یا با او حرف میزدیم که عذرخواهی کنیم؟ شما هر بار گفتید به او استرس وارد می شود نیایید نکنید و… گفت ما با شما کاری نداریم میدانیم شما گناهی ندارید پسرتان مقصر است. گفتم پسرم توی زندان است و مجازات می شود اما من که جز التماس و عذرخواهی کاری از دستم بر نمی آید. حتی وکیلمان به آمنه زنگ زده بود آمنه گفته بود دوست ندارم صدای شما را بشنوم و دیگر زنگ نزنید. باور کنید من تمام تلاشم را میکنم می گوید که اینها تا کنون یک ریال هم نپرداخته اند من در حد توانم پرداخت کرده ام چند بار بیمارتسان لبافی نژاد بود من تسویه کردم از همان اول هم گفتم که این خانه من و شما برای درمان بردارید. اما گفتند ما نیازی به پول مشا نداریم. الان هم نمی گویم مجید مجازات نشود او باید مجازات شود اما چرا خواهران مجید را با او مجازات می کنند؟ چرا ما را با او مجازات میکنند؟