از زمان شکل گیری جنبش اصلاحی به این سو، نهاد دانشگاه از جمله بزرگترین کانونهای انتقاد و اعتراض در برابر خودسری ها و خود کامگی های حکومت بوده و همواره به تعبیر سقراط حکیم چونان خرمگسی خواب آرام نیمروزی را بر ارباب قدرت حرام کرده است.
در این سالها شاید هیچ جا به مانند دانشگاه به طور مداوم محل جنب و جوش سیاسی نبوده است و می توان گفت که هیچ یک از ترفندهای گونه گون و رنگارنگ نیز که با پشتوانه های مادی و معنوی صاحبان قدرت صورت گرفته، نتوانسته ریشه این درخت را بخشکاند هر چند که آسیب ها بر آن وارد کرده است. در ایام تبلیغات انتخابات اخیر و حوادث پس از آن همگان یکبار دیگر شور و نشاط را در صحن دانشگاههای کشور نظاره گر شدند که به رغم تهدیدات آمرانه و تحدید ات مزورانه یادآور خاطرات سالهای دور شد؛ سالهایی که دوم خرداد را پدید آورد و جنبش اصلاحات را.
و حالا که فصل بازگشایی دانشگاههاست یکبار دیگر متصدیان امر به تکاپو افتاده اند تا سکوت قبرستانی و آرامش بخشنامه ای را بر فضای دانشگاه حاکم و روند رو به رشد اعتراضات را که هنوز شعله هایش به سردی نگراییده مهار کنند. چندی پیش زمزمه این بود که به بهانه امراض فراگیر محیط های آموزشی را تعطیل کنند و همین روزهای اخیر نیز یکی از مقامات اظهار فرمود که دانشگاه باید آرام باشد. تو گویی حاکم کردن آرامش بر جایی مثل دانشگاه به اندرز و توصیه یا فرمان و دلخواست میسر است. اگر اینگونه بود که پایه های سلطنت شاه به هر حرکت دانشجویی سست نمی شد و به لرزه نمی آمد.
سرکوب وحشیانه روزهای تابستان اما پائیز امسال را آبستن حوادث بسیار کرده است. عجیب نیست اگر آقای احمدی نژاد به خلاف سالهای پیش رغبتی به حضور در جمع های دانشجویی ندارد و عجب نیست اگر وزیر علوم دولت نامشروع در هر محیط دانشگاهی حضور می یابد با اعتراضات دانشجویی به پیشوازش می روند. به واقع هر چه در این سالها باد کاشته اند امسال باید منتظر درو کردن توفان باشند. اخراج اساتید، ستاره دار کردن دانشجو ها، ایجاد فضای رعب و وحشت پلیسی در دانشگاهها و بازداشت فعالان دانشجویی از ذهن و ضمیر دانشجویان و دانشگاهیان محو نشده است.
اما امسال فضای دانشگاه تنها تاثیر پذیرفته از ذهنیت صنفی محض نیست. دانشجویان و دانشگاهیان در ماجرای انتخابات اخیر با کلیت جامعه ایرانی پیوند خوردند و یک حرکت فراگیر ملی را شکل دادند. در خیابانهای تهران دوش به دوش دیگران از هر صنف و طبقه یک شعار را فریاد کشیدند و به یک بیداد اعتراض کردند.
همه از یک زاویه سرکوب وحشتناک اعتراضات آرام را دیدند و با یک نگاه جنازه های در خون غلتان را بدرقه کردند. امسال دانشگاه باخیابان ها و میادین و کوچه های شهر پیوند خورده و دانشجو و استاد همشانه و همراه کارمند و معلم و پیشه ور و خانه دار در پی پس گرفتن رایی است که خوانده نشد.
دانشگاههای کشور یکی پس از دیگری به کانون اعتراض تبدیل خواهند شد و رویای شیرین دولت باد آورده را به کابوس تلخ شکست و رسوایی بدل خواهند کرد، برای اثبات این پیش بینی هیچ استدلالی مورد نیاز نیست. کافی است همگان بنشینند و آرام روند پیشرفت حوادث را روزهای آینده پی بگیرند.