نامه ۵۵ زندانی سیاسی ایران خطاب به باراک اوباما و سپس نامه حمایت ۴۶۵ تن از فعالان مدنی و سیاسی داخل و خارج کشور از نامه آنان٬ در هفتههای گذشته باعث ایجاد بحث و گفتوگوهایی در فضای سیاسی ایران شده است. مدتی پس از نامهی این زندانیان٬ ۵۵ نفر از زندانیان سابق سیاسی نیز نامهای به اوباما نوشتند و خواستار افزایش فشارها بر جمهوریاسلامی شدند.
در همین زمینه به گفتوگو با یک منتقد و یک موافق این نامه پرداختهایم.
جمشید اسدی٬ فعال سیاسی و استاد دانشگاه در پاریس از افرادی است که منتقد چنین نامهنگاریهایی است. او درباره ایننامهها به “روز” میگوید: “پیش از آغاز بحث٬ مایلام مقدمهای را عرض کنم. گفتوگو باید مبنای خردبنیاد داشته باشد. این بدان معناست که اگر من بگویم آب در صد درجه به جوش میآید٬ کسی در پاسخ بگوید شرایط فردی که در ایران است را درک کنید و اگر او بگوید آب در ده درجه هم به جوش میآید٬ قبول کن! طبیعتا این شیوهی بحث خردبنیاد نیست. چنین بحثهایی باید بر مبنای استدلال عقلانی باشد و نه تابع مسایل دیگر.اگر بر مبنای بخش خردمندانه با این نامهها برخورد کنیم٬ به نظر من٬ این نامهها کاستیهایی دارند. اول آنکه نویسندگان فراموش کردهاند تحریمها از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد وضع شده و جنبه قانونی گرفته است و نه آمریکا یا باراک اوباما. نکتهی بعدی آنکه امروز جامعهی جهانی از ایران خواستهایی دارد٬ آیا باید به این خواستها پاسخ داد یا خیر؟ نامهها در این زمینه سکوت کردهاند. بالاخره جمهوریاسلامی در این زمینه مسوولیتی دارد و خطایی مرتکب شده است یا خیر؟ اگر خطایی مرتکب شده٬ در نتیجه باید اشارههایی به سران سرسخت جمهوریاسلامی هم کرد که از سرسختی و تنشافروزی و خطا و اشتباه پا پس بکشد. اگر چنین نامههایی به سران جمهوریاسلامی ننوشتهاند چون جمهوریاسلامی را خاطی نمیدانند و همین موضع کنونی جمهوریاسلامی را به حق میدانند٬ بحثی نیست.”
او می افزاید:“پس به این ترتیب چیزی نسبت به دوران آقای احمدینژاد یا قبل از آن در این مورد تغییر نمیکند. اگر این نامهها به سران جمهوریاسلامی نوشته نمیشود که مصالحه بزرگ بکنند٬ جام زهر که نه٬ جام شهد را نوش کنند٬ و خواست جامعه جهانی را قبول کنند و موضع گذشته جمهوریاسلامی را بر حق میدانند٬ این مساله بسیار نگرانکننده است.اینها بخشی از مواردی است که درباره این نامهها وجود دارد و هر بار که با موضع انتقادی - البته انتقاد خردبنیاد - با آن برخورد میشود٬ خیلی سریع پاسخی میدهند که ارتباطی به بحث ندارد: در ایران وضعیت دشواری حاکم است٬ دوستان در زندان هستند٬ مردم رنج میکشند و شما نمیفهمید.مسلم است که همه می فهمند٬ مسلم است که همه ایرانیان از درد مردم ایران رنج میکشند٬ مسلم است که ایرانیان نمیتوانند نسبت به فشار و تحریمی که بر هموطنان می رود٬ بیتفاوت باشند. من در هیچ موردی آرزوی فشار بر هیچکسی٬ به ویژه مردم میهنام٬ ندارم. اما آرزو داشتن که کافی نیست. باید دید مشکل از کجا بر میخیزد و آن را درمان کرد. امروز رسم شده است که بخشی از اپوزیسیون هموند نظام و اپوزیسیون حکومتی٬ اشک ریختن برای مردم را به عنوان یک مبارزه و کنش سیاسی در نظر میگیرند. چنین چیزی نادرست است.”
- به او می گویم: موافقان نامه معتقدند که به هر حال نویسندگان این دو نامه یا زندانی سیاسی هستند و یا بخشی از فعالان سیاسی و مدنی که به دلیل مبارزه با جمهوریاسلامی مجبور به خروج از کشور شدهاند. یعنی موضع آنها پیرامون سیاستهای جمهوریاسلامی روشن است.
پاسخ این استاد دانشگاه این است:“بسیاری از ایرانیانی که خارج از کشور هستند٬ به چه دلیل مجبور به ترک وطن خود شدهاند؟ چون خود من شامل این تعریف میشدم٬ سعی کردم به آن نپردازم. اما این نکته را باید به یاد داشت که دوستان بسیاری در زندان هستند و روزگار سختی دارند و دوستان دیگر٬ آزادیخواهان و مبارزان دموکراسی هستند که مجبور به سکونت در خارج از کشور شدهاند و این هم نوعی در سختی و فشار زندگی کردن است. باید فرصت را غنیمت بشمارم و بگویم که تا چه میزان بحث خارج -ـ داخل٬ غیرعقلانی است و نباید مسایلی چون در داخل یا خارج بودن یا در زندان بودن را٬ نشانهی حجت بودن نظرات دانست.مساله تحریمها٬ مساله پرونده هستهای است. اگر جمهوریاسلامی درباره روند غنیسازی اورانیوم و روند افزایش غنی شدن اورانیوم پافشاری بکند٬ این مساله کماکان کشور ما را در تحریمها و تقابل با جامعه جهانی قرار میدهد. با نامه نوشتن به اوباما یا دیگر روسای جمهور٬ این مساله عوض نمیشود. این کشورها٬ کشورهای دموکراتیک هستند؛ مدتی بعد دوران ریاستجمهوری اوباما تمام میشود٬ بعد دوستان میخواهند به رییسجمهور بعدی هم نامه بدهند؟ باید دید مشکل اصلی از کجاست و آن را باید حل کرد. اگر مشکل اصلی حل شود٬ هرکسی رییسجمهور آمریکا باشد٬ دیگر تحریم بر سر ایران وجود ندارد.”
- از او می پرسم به این ترتیب شما معتقدید این نامهها منشا اثر چندانی هم نخواهند بود؟می گوید:
“مسالهی عمدهی من این است که نامهها چون درد را نشانه نرفتهاند٬ نمیتوانند مشکل را حل کنند. این نامهها مشکل اصلی را پیدا نمیکنند با آن برخورد نمیکنند٬ اما مرتب از مردم اشک میگیرند که شرایط مردم چقدر دشوار است. من میخواهم به طور روشن این را عرض کنم که شرایط سخت مردم ایران گوارای وجود هیچکسی نیست. همهی ما از صمیم قلب میخواهیم که این مشکلات از زندگی مردم ایران٬ کنار بروند. اما ذکر مصیبت که حل مشکل نیست٬ باید دید مشکل از کجا آمده و با آن برخورد کرد. مشکل از آنجا آمده که پرونده هستهای ایران بسیار بسیار غیرشفاف بوده و درباره غنیسازی٬ جامعهی بینالمللی راضی به غنیسازی در جمهوریاسلامی نیست. درست در همین زمان که این مشکل برای جمهوریاسلامی وجود دارد٬ ترکیه - کشور همسایه ما - چهار راکتور اتمی از فرانسه خریده است با بهترین و جدیدترین فناوریها و حدود پنج شرکت بزرگ در رقابت بودند تا این تکنولوژی را به ترکیه بفروشند. این چه حکایتی است که آنها بهترین انتخاب را با کمترین قیمت و بالاترین فناوری میکنند و جمهوریاسلامی نمیتواند بعد از گذشت سالیان زیاد٬فناوری هستهای را به کشور بیاورد و مجبور شدهایم برای فناوری کهنه و قدیمی این همه هزینه دیپلماتیک و سیاسی و اقتصادی بدهیم؟”
- - به نوشته های افرادی مانند عباس عبدی اشاره می کنم که- معتقدند «بخشی از مخالفت ها با رفع تحریمها و یا مخالفت با نامههایی که نوشته شده٬ ناشی از آن است که برخی با شرایط بسته سیاسی در ایران٬ کاسبی میکنند.» پاسخ جمشید اسدی چنین است:“به نظر من اقای عبدی یک پوزش بزرگ و رسمی٬ به مبارزان و آزادیخواهان خارج از کشور بدهکار است. از آقای عبدی انتظار بیشتری میرفت که با خرد و با تحلیل نسبت به این مساله برخورد کنند. این چنین صحبت کردن درباره کسانی که برای ازادیخواهی و ایراندوستی مجبور به ترک کشور شدهاند٬ نشانه بزرگی و بزرگمنشی ایشان نتواند بود.
بحث بر سر پلمیک و جدل بیجهت نیست. اگر بود٬ به ایشان میشد پاسخ داد کسانی هستند که چشم بر حقوق اجتماعی و آزادی مردم میبندند٬برای اینکه بتوانند امتیاز یک نشریه یا شرکت سنجش افکار داشته باشند”.
احسان منصوری:
احسان منصوری٬ فعال دانشجویی ساکن ترکیه و از امضاکنندگان نامهی ۴۶۵ نفره٬ اما نظر دیگری در این زمینه دارد. او در گفتوگوی کوتاهی با “روز” در مورد هدف اصلی از نوشتن این نامه چنین پاسخ داده است:
“بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، امکان جدیدی برای حل مناقشه هسته ای ایران به وجود آمده است. سابقه حسن روحانی در مذاکرات سال های 82 تا 84 و وعده های انتخاباتی او مبنی بر رفع مشکلات بر سر پرونده هسته ای این امید را بوجود آورده است تا روند افزایش تحریم ها متوقف شود.از طرف دیگر، در سوی مذاکره کنندگان غربی، و به ویژه در دولت آمریکا اختلافاتی در مورد این پرونده و نحوه مواجهه با حسن روحانی وجود دارد. برخی نمایندگان کنگره آمریکا از جمله 130 نماینده در نامه ای به رییس جمهور این کشور خواهان انجام مذاکراتی جدی شدند. همچنین بخش بزرگتری از نمایندگان کنگره خواهان افزایش تحریم ها هستند. جامعه مدنی ایران می تواند از مواضع دولت جدید ایران حمایت کند، و از طرف دیگر موضع سیاستمدارانی که خواهان تنش زدایی با ایران هستن را تقویت نماید.ما معتقدیم دولت آمریکا به مشروعیت اقدامات خود در بین مردم ایران اهمیت می دهد. از این رو نوشتن نامه و اعلام اینکه مردم ایران خواهان حل و فصل مشکلات و رفع تحریم ها هستند می تواند در ذهنیت سیاستمداران آمریکایی اثر گذار باشد.برخی از مخالفان این گونه فعالیت ها معتقدند سیاست های دولت های غربی بر مبنای منافع ملی آن هاست. ما معتقدیم یکی از منافع این دولت ها برقراری ارتباط مناسب با نیروهای دموکراسی خواه و جامعه مدنی کشور ماست و ذهنیت منفی مردم می تواند منجر به اتفاقاتی شود که در زمان انقلاب اسلامی ایران فصلی از خصومت میان دو کشور را رقم زد. بر مبنای همین حساسیت است که دولت آمریکا در تلاش است با مردم ایران ارتباط نزدیک تری برقرار کند و با تعیین سخنگوی فارسی زبان و تاسیس سفارت خانه مجازی سعی در جلب توجه افکار عمومی ایرانیان دارد. بنابراین مخالفت افکار عمومی ایران با تحریم ها اگر نتواند موازنه قوا را کاملا تغییر دهد، می تواند به یک سوی این موازنه در داخل خود آمریکا، یعنی هواداران تنش زدایی با ایران کمک برساند.”
- می پرسم:نویسندگان و امضاکنندگان این نامه٬ آن را حرکتی سمبلیک در حمایت از نامه زندانیان سیاسی ارزیابی میکنند یا معتقدند که میتواند منشا اثر هم باشد؟
در جواب می گوید:“در صورتی که این دست اقدامات و فعالیت های جامعه مدنی با اقدامات مناسبی از سوی دولت ایران، از جمله تغییر ادبیات دیپلماتیک، افزایش ارتباطات با دنیا و خصوصا تعلیق غنی سازی همراه شود، به گمان ما می تواند منشا اثر باشد.در زمان دولت احمدی نژاد، بیش از تلاش های دولت آمریکا، لابی های اسرائیلی و لابی های طرفدار تحریم ایران، این اظهارات محمود احمدی نژاد بود که راه تحریم ها را هموار کرد. بدون وجود احمدی نژاد که نعمتی برای دشمنان ایران بود ایجاد اجماع جهانی و جلب حمایت همه کشور ها بر سر تحریم ها غیر ممکن می نمود.دولت جدید ایران برای شکستن این فضا و رفع تحریم ها نیاز به مشروعیت دارد. جامعه مدنی ایران می تواند نشان دهد از اقدامات تنش زای دولت حمایت می کند و با تحریم ها مخالف است. تغییر افکار عمومی و خصوصا ذهنیت سیاستمداران غربی می تواند شکسته شدن این فضا و رفع تحریم ها را تسهیل کند. اگر چه بدون اقدامات معنی دار از سوی دولت ایران نتیجه کامل حاصل نخواهد شد.اما حتی به فرض عدم موفقیت دولت، در برخی موارد استثنایی افکار عمومی می تواند اثر گذار باشد. در مثال مشخص مربوط به دارو ها، فشار افکار عمومی باعث شده است در چندین نوبت دولت آمریکا اعلام کند به تسهیل تجارت دارو اهمیت می دهد و اخیرا مصوبه ای برای رفع محدودیت ها بر سر صادرات دارو تصویب کرد. این موفقیت حاصل فشار افکار عمومی و مستقل از اقدامات دولت ایران بود.”
- اما انتقاد می شود که چرا نامههای مشابهی به آیت الله خامنهای نوشته نمیشود؟
این انتقاد صحیحی نیست. اولا بخش بزرگی از امضا کنندگان فعالان سیاسی و حقوق بشر هستند که برای تغییر رفتار دولت ایران در سال های گذشته تلاش کرده اند. آنها تا به حال نامه ای برای رهبر جمهوری اسلامی ننوشته اند از این رو که نوشتن چنین نامه هایی در ذهنیت رهبران ایران تاثیر گذار نخواهد بود. همین افراد به دلیل انتقادات خود سال ها در زندان و تحت فشار و تعقیب بوده اند بنابراین امیدی نیست که رهبران ایران به افکار عمومی و خواسته آنها توجهی نشان دهند. اما در مقابل برای تغییر رفتار و سیاست های حکومت از هیچ اقدامی فروگذار نکرده اند. بسیاری از امضا کنندگان برای پیروزی حسن روحانی که با شعار تنش زدایی با غرب کاندیدا شده بود تلاش کردند و برای جلوگیری از پیروزی سعید جلیلی به عنوان نماینده نیروهای خواهان ایستادگی در برابر غرب فعالیت کردند. بنابراین در برخورد با هریک از طرفین استراتژی متفاوتی وجود دارد. در برخورد با طرف غربی که ارزش بیشتری برای افکار عمومی قائل است نوشتن نامه و فعالیت های تبلیغاتی مد نظر قرار گرفته و برای تغییر رفتار حکومت ایران از امکاناتی مانند انتخابات ریاست جمهوری استفاده شده است.فراموش نکنیم ۵۵ زندانی که به اوباما نامه نوشتند افرادی هستند که اکثر قریب به اتفاقشان، به دلیل تلاش های انتخاباتی سال ۸۸ در زندان هستند. یکی از انگیزه های انها تغییر رییس جمهوری بود که تحریم ها را کاغذ پاره می خواند.
- یکی دیگر از انتقادهایی که در این چند روز مطرح شده٬ این بحث است که حسن روحانی مدت زمان بسیار کمی است که به طور کامل قدرت را در اختیار گرفته. چگونه با این شرایط و وقتی هنوز او کارش را آغاز نکرده٬ انتخاب او را مساله مبارکی توصیف کردهاید؟
حسن روحانی چهره شناخته شده ایست. بین سال های ۸۲ تا ۸۴ او مسئول مذاکرات هسته ای بود و در آن سال ها از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت جلوگیری کرد. تیم دیپلمات های همراه او سابقه خوبی در اداره مذاکرات داشتند و مانع اعمال تحریم بر علیه ایران شدند. حتی در آن زمان خطر جنگ کشور را تهدید می کرد که تیم مذاکره کننده موفق شد به اروپا نزدیک و شرایط را بهبود ببخشد. پس از پیروزی احمدی نژاد در سال ۸۴ این افراد مغضوب حکومت بودند و بارها از روش مذاکرات آنها به عنوان خیانت به کشور یاد شد. در انتخابات اخیر هم مهمترین شعارهایی که نشان دهنده تفاوت حسن روحانی به عنوان نماینده تغییر خواهان و سعید جلیلی به عنوان نماینده تداوم وضع موجود بود، مرتبط با پرونده هسته ای بود. بنابراین به نظر می رسد یکی از اولویت های حسن روحانی حل مساله هسته ای و تنش زدایی با غرب باشد. به این ترتیب انتخاب او اتفاق مبارکی است و نشانه های ان را در انتخاب وزیر خارجه و مواضع اخیر او می توان دید.
- برخی منتقدان نوشته اند که چه نامه زندانیان و چه نامه شما٬ انگشت اتهام را به سمت باراک اوباما میبرد و نه جمهوری اسلامی. در این زمینه چه نظری دارید؟
در نگاه به پرونده هسته ای نگاه حق و باطل نداشته ایم. ما معتقدیم با وجود درک نگرانی های طرفین، تحریم ها غیر انسانی و یکی از بزرگترین مشکلات حال حاضر مردم ایران اند. بنابراین بدون آنکه وارد بحث درستی یا نادرستی ادعاهای طرفین بشویم به رییس جمهور آمریکا یادآوری کرده ایم که اعمال تحریم ها چه آسیبی به جامعه ایرانی می زند و چگونه حیات مردم را در خطر قرار داده و جامعه مدنی و دموکراسی خواهان را تحت فشار قرار داده است. نگرانی خود را از فعالیت های کنگره آمریکا اعلام کرده ایم و پیشنهاد داده ایم دولت آمریکا وارد مذاکراتی از موضع برابر و با ایده تعلیق غنی سازی در برابر تعلیق تحریم شود. بسیاری از این اقدامات در حد اختیارات رییس جمهور آمریکاست و بحث متهم کردن در میان نبوده است. ممکن است هر یک از امضا کنندگان تحلیل متفاوتی داشته باشند. فراتر از این تحلیل ها، ما معتقدیم راه حل در ارائه بسته های پیشنهادی قابل توجه از سوی آمریکا(شامل تعلیق تحریم های مهم) و اهتمام جدی دولت روحانی به حل پرونده است.
- آیا ممکن است که این نامه ها و امضاکنندگان آن٬ کاری تشکیلاتی برای رفع یا کمتر کردن تحریمهای علیه ایران هم انجام دهند؟
در حال حاضر کمپین های مختلفی در این زمینه وجود دارد. در داخل ایران کمپین “نه به تحریم” با تلاش فعالان سیاسی مستقل در جریان است و در خارج ایران هم کمپین های مختلفی وجود دارند. نقطه اشتراک همه آنها مواردی است که عمدتا در نامه اخیر آمده است. قطعا فعالان امضا کننده نامه فعالیت های دیگری در این راستا ترتیب خواهند داد. به ویژه در برخورد با حکومت ایران، پیگیری مطالبات از دولت روحانی و افزایش فشار افکار عمومی در برابر نیروهای خواهان حفظ وضعیت موجود در داخل جزو این فعالیت ها خواهد بود.
واکنشها به نامهنگاری
این نامهنگاریها با انتقاد برخی از فعالان سیاسی خارج و داخل کشور روبهرو شد. از آن جمله محمد ملکی٬ نخستین رییس دانشگاه تهران بعد از انقلاب٬ از این مساله ابراز تعجب کرد که چرا چنین نامهای خطاب به خامنهای نوشته نمیشود. وی در گفت وگویی با رادیو فردا٬پیرامون این نامه چنین گفته بود: “چرا نامه به اوباما نوشتند. محتویات این نامه طوری است که باید به کسی نوشته می شد که عامل همه این گرفتاری هاست. عامل این تحریم ها با حرفهایش با سخنانش با نطق های زشتی که گاهی وقتها به زبان می آورد که دور از دیپلماسی است، برازنده کسی که یک شخصیتی است در ایران و ایرانی نیست. تعجبم از این بود که این نامه را چرا به اوباما نوشتند و به ایشان ننوشتند و واقعیت هایی را که در اینجا وجود دارد در مملکت ما از فقر و فساد و بدبختی و گرفتاری و اینها… اینها در این نامه چرا به ایشان ننوشتند؟… مساله دوم این است که این نامه را یک عده زندانیان سیاسی نوشته اند که حدود سه سال است در زندان هستند. بیشتر و یا کمتر. دراین نامه کمتر اشاره به وضع آزادی و حقوق بشر و غیره در ایران شده. ما فقط مشکل مان مشکل تحریم نیست. مشکل فقر مردم نیست. که همه اینها فقر و گرفتاری و فساد و فحشا و همه اینها زاییده نبود آزادی، زاییده یک نظام بسته است. زاییده یک استبداد است. زاییده یک فاشیزم دینی است”.
نامه این زندانیان سیاسی چندی پس از آن نوشته شد که به همت برخی از فعالان سیاسی در داخل٬ کمپینی با عنوان “نه به تحریم” آغاز به کار کرد. گرچه این کمپین هم با موافقت بسیاری از چهرههای داخل و خارج روبهرو شد٬ اما مخالفانی هم داشت؛مخالفانی که الزاما موافق تحریمها هم نبودند.
ماشاآلله شمسالواعظین٬ پیرامون این کمپین گفته بود: “اگر قرار است نهاد مدنی ضد تحریم شکل بگیرد، ابتدا انجمن صنفی روزنامه نگاران که تعطیل شده است را باز کنند، خانه سینما را باز کنند. وقتی اینها باز نمی شود غربی ها به جنبش ضد تحریم اعتنایی نمی کنند و آن را یک جنبش دولتی تلقی و عنوان می کنند حکومت در برابر تحریم ها آسیب پذیر شده و به چنین روش هایی متوسل شده و این تلقی برای دولت ما خوب نیست”.
زندانیان سیاسی در بخشی از نامه خود نوشته بودند: “وقت آن رسیده است که با هم تاریخ را ورق بزنیم و فصلی نو در نگاه به یکدیگر باز کنیم . به نظر ما دوره مسئولیت این دولت ممکن است آخرین فرصت برای حل و فصل عقلانی و قابل قبول این چالش برای دو طرف باشد . البته ممکن است در هر دو سو نیروها و عواملی خواهان عدم دستیابی به راه حلی در مورد این مسئله باشند و تدوام این چالش را ترجیح دهند ، ولی قطعا منطق و عقلانیت بر پیگیری تلاش های دیپلماتیک و حل هر چه سریعتر و کم هزینه تر مسئله حکم می کند”.
آنها همچنین خطاب به اوباما نوشته اند: “همه مردم ایران، از جمله خانواده های ما زندانیان سیاسی، و بخصوص اقشار کم درآمد جامعه زیرفشار تورم افسار گسیخته و کمبود دارو و مایحتاج اساسی زندگی رنج می برند. تحریم ها اینک به مجازات جمعی مردم ایران تبدیل شده است. اقتصاد ملی در دو سال گذشته کوچکتر شده و قدرت ملی ایران به عنوان ملت-دولت رو به کاهش است. ضررهای چنین وضعی متوجه همه مردم ایران است و فقط حکومت را زیر فشار قرار نمی دهد”.
مسالهای که در نامه ی ۴۶۵ تن از فعالان سیاسی داخل و خارج از کشور هم اینگونه مطرح شد: “تجربه شکست خورده محاصره اقتصادی عراق، نتیجه ای جز مرگ یک میلیون انسان بی گناه، فروپاشی جامعه عراق، رشد بنیادگرایی و تحکیم استبداد صدام حسین دربر نداشت. به زعم ما، تلاش های مدنی تحول خواهان ایرانی تنها امکان تحقق دموکراسی در کشور ماست چه آنکه ایستادگی های دموکراسی خواهان و رهبران آنها باعث به حاشیه رانده شدن تندروها و پیروزی دولتی اعتدال گرا در انتخابات اخیر شد. ما عمیقا نگرایم تکرار تجربه عراق این تنها امکان مسالمت آمیز تغییرات دموکراتیک در کشور ما را از بین ببرد. ما اطمینان داریم تحریم های اقتصادی جامعه مدنی ایران را تضعیف کرده و به تقویت مواضع تمامیت خواهان می انجامد”.
اما بخشی از زندانیان سیاسی سابق هم بیکار ننشستند و نامهای دیگر به اوباما نوشتند. آنها درباره نامه ۵۵ زندانی سیاسی چنین اظهارنظر کردند: “آنان در محاسبات ، فریب قواعد بازی سیاسی ولی فقیه اصلاح ناپذیر را خورده و به میدان باز گشته اند تا بار دیگر به اشتباه ، هم افکارعمومی غرب و آمریکا را به استمرار مماشات با استبداد حاکم بر ایران ترغیب نمایند و هم نظام ولی فقیه را چون زمان دولت اصلاحات از بحران مشروعیت برهانند و موجبات تثبیت و بقای عمر نظام او را فراهم سازند”.
در این میان شاید یکی از تندترین واکنشها به منتقدان نامهی زندانیان و سپس حامیان آنها متعلق به عباس عبدی بود. وی در گفتوگویی با وبسایت عصر ایران٬ گفت: “اگر سیاست داخل کشور تلطیف شود، برخی از کسانی که در ایران نیستند و از راه نقد این وضع معیشت خود را میگذرانند، دیگر کار چندانی برایشان نمیماند! کسانی که نان کمبود آزادی را میخورند، اگر آزادیها توسعه یابد دیگر چه کار میتوانند بکنند؟ این مساله برای کسانی که در ایران هستند یا میخواهند به کشورشان بازگردند تفاوت دارد. نان آنان در وجود آزادی است و چوب نبودنش را میخورند. اما کسانی که در محیط بیهزینه، از طریق پرداختن به کمبود آزادیهای قانونی در داخل کشور ارتزاق میکنند، قاعدتاً از توسعه آزادیها در ایران خوشحال نمیشوند، و این امر موجب بیکاری آنها می شود.
شاید بدانید که نه تنها وزارت امور خارجه آمریکا که بنیادهای مختلف بودجه های زیادی برای فعالان در این امور اختصاص داده اند. اتفاقا مطابق قانون شهروندان امریکا می توانند منابع مالی اینها را جویا شوند چون از مالیات آنان تأمین می شود. خوب اگر وضعیت مدنی در ایران بهبود یابد و تنشهای موجود در روابط ایران و دولت های غربی کم شود، ممکن است بسیاری از بودجه ها قطع شود و خیلی ها بیکار شوند”.
بحث و جدلها پیرامون این نامههای متفاوت و موضعگیری درباره آنها احتمالا در روزهای آینده هم ادامه خواهد داشت. برخی مماشات با جمهوریاسلامی را باعث تسریع در رسیدن حکومت به بمب اتمی میدانند و برخی دیگر معتقدند مسایلی چون تحریم٬ بیش از آنکه به ضرر حکومت باشد٬ به مردم و دموکراسیخواهان آسیب خواهد رساند.از سوی دیگر برخی معتقدند هسته مرکزی این کار در داخل کشور، و تحت حمایت های دولتی شکل گرفته و برخی آن را به فعالان سیاسی غیر دولتی نسبت می دهند؛نظریاتی که باید منتظر بود و صحبت و نادرستی هر کدام را در عمل دید.