مانعی در راه رشد جمعیت

عباس عبدی
عباس عبدی

در چند ماه گذشته بحث کاهش رشد جمعیت و احتمال منفی شدن آن طی دو دهه آینده، به موضوعی مهم در سطح رسانه‌ها تبدیل شده و به طور طبیعی همه درصدد بوده‌اند که بدانند چرا چنین شده و چه راه‌هایی برای حل آن وجود دارد. بگذریم از نظرات عجیب و غریبی که در این زمینه بیان شده، از جمله اینکه زنان برای حفظ تناسب اندام‌شان از بچه‌دار شدن پرهیز می‌کنند. کسی که این سخن را می‌گوید درکی از احساس زن نسبت به داشتن فرزند ندارد، همان خالقی که جهان را آفریده این احساس را هم ایجاد کرده، احساسی که هیچ مردی قادر به درک آن نیست و شاید به همین دلیل است که یک مرد گمان کرده زنان برای تناسب اندام خود بچه‌دار نمی‌شوند. یکی از عواملی که در کاهش رشد جمعیت مطرح می‌شود، بالا رفتن هزینه‌های نگهداری و تربیت کودک است. اکنون در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید هستیم. فرزند نمی‌تواند به مدرسه نرود. هیچ پدر و مادری این را نمی‌پذیرند، دولت هم از آن استقبال نمی‌کند زیرا هر دو طرف ماجرا می‌دانند که یک انسان بی‌سواد و حتی کم‌سواد، نه‌تنها نقش موثری در توسعه کشور خود نخواهد داشت، بلکه در تامین زندگی و آینده خود نیز نا‌توان خواهد بود. پس به‌ناچار باید درس بخواند. از سوی دیگر برخلاف قدیم که فرزندان می‌توانسته‌اند از کودکی به کمک خانواده مشغول شوند و حداقل به اندازه مصرف خود درآمد داشته باشند، فرزندان امروزی باید حداقل تا پایان مقطع متوسطه از جیب خانواده ارتزاق کنند. پس فرزندان امروزی از یک سو هزینه زیادی به خانواده تحمیل می‌کنند و از سوی دیگر درآمدهای فرزندان قبلی را نیز نمی‌توانند ایجاد کنند. این امر موجب عدم موازنه جدی در هزینه و درآمد خانواده می‌شود و موازنه این هزینه و درآمد تنها در صورتی امکان‌پذیر می‌شود که درآمد خانواده به اندازه کافی افزایش پیدا کرده باشد. دولت چه نقشی در این رابطه دارد؟ دولت می‌تواند با کاهش هزینه‌های فرزند، به دخل و خرج خانواده کمک کند تا فرزند‌آوری امکان‌پذیر شود. این کار دولت در چند زمینه آموزش و بهداشت و اوقات فراغت خود را نشان خواهد داد. حال ببینیم وضع هر کدام از این سه حوزه در سال‌های اخیر چگونه بوده است.


الف: آموزش
آموزش تا مقطع متوسطه به طور رسمی رایگان است. ولی در عمل و تحت عناوین گوناگون در هنگام ثبت‌نام یا در طول سال تحصیلی مبالغی از دانش‌آموزان گرفته می‌شود. البته در اکثر موارد پرداخت این مبالغ اختیاری است و به ظاهر اجباری در آن نیست ولی کیست که نداند عدم پرداخت آنها موجب فشارهای روانی و ارتباطی بر دانش‌‌آموزان می‌شود، در نتیجه خانواده‌ها گریزی از پرداخت آنها ندارند. ولی هزینه اصلی خانوارها در بخش‌های دیگری از آموزش است. هزینه‌های لباس، نوشت‌افزار، پول توجیبی و رفت و آمد. اگرچه برخی دانش‌آموزان پیاده به مدرسه می‌روند، ولی مشکلات این مساله و نیز حساسیت پیدا کردن به خطرات احتمالی آن، موجب می‌شود اولیا از سرویس استفاده کنند که هزینه نسبتا زیادی دارد. پول توجیبی نمی‌تواند از یک حدی کمتر باشد و با توجه به اثرات منفی پرداخت‌های کم بر روحیه فرزندان، اولیا مجبور به تامین آن هستند.
هزینه مانتو و پوشاک و کفش و نوشت‌افراز و کتاب‌های کمک‌آموزشی نیز چنان سنگین است که بسیاری از خانواده‌ها مجبور می‌شوند بخش مهمی از حقوق ماهیانه خود را برای فرزندان دانش‌آموز خود صرف کنند. کسانی که در حال حاضر فرزند مدرسه‌یی ندارند خوب است سری به مغازه‌های نوشت‌افزار بزنند تا با قیمت‌های عجیب آن مواجه شوند.

ب: بهداشت
واقعیت این است که بخش قابل توجهی از مردم هنوز بیمه نیستند که از خدمات درمانی بهره‌مند باشند، ولی نکته مهم این است که سهم بیمه در هزینه‌های پرداختی، چنان اندک شده که در پرداخت هزینه نهایی تفاوت زیادی میان فردی که بیمه دارد و ندارد، نیست. به‌ویژه اگر فرزند آنان دارای یک بیماری حاد و مزمن باشد. اکنون مثل گذشته نیست که خانواده‌ها به دلیل زیاد بودن فرزندان، از دست رفتن برخی از آنان را امری عادی تلقی کنند، الان وضع به‌گونه‌یی است که باید همین یکی دو فرزند را به هر قیمتی حفظ کنند. در نتیجه تامین هزینه بهداشت و درمان و داروی آنان بسیار سنگین است. اگر هزینه‌های یک کودک تازه‌متولدشده را در زمینه بهداشت و درمان لحاظ کنیم، بسیار سنگین خواهد بود. یک قلم هزینه پوشک برای فقط یک نوزاد، برای هر حقوق‌بگیر متوسطی سخت است، چه رسد برای طبقات پایین‌تر. یک شب خوابیدن در بیمارستان برای رفع زردی (یرقان)، کمر هر حقوق‌بگیری را خواهد شکست، چه رسد به نیازهای دیگر.

ج: اوقات فراغت
شاید ۴۰ یا ۵۰ سال پیش، تامین اوقات فراغت فرزندان خیلی کم‌هزینه بود. یک توپ پلاستیکی و یک کوچه یا محوطه خاکی برای سرگرم‌کردن ۱۰نوجوان و جوان کافی بود. با یک یویوی دو ریالی می‌شد وقت فراغت را پر کرد، با یک گلوله نخی (اسمش را فراموش کرده‌ام)، می‌توانستی به تنهایی کنار دیوار بازی کنی و کیف کنی. ولی امروز چنین وضعی امکان‌پذیر نیست. تامین اوقات فراغت، به‌ شکل صنعت و نیز با استفاده از وسایل و ابزار پیشرفته و تحت آموزش مربیان کار‌آزموده، درآمده است و این مساله نیازمند پرداخت هزینه است که نمی‌توان به سادگی آن را برای تعداد زیادی فرزند تامین کرد.
در کشورهای پیشرفته، در هر سه زمینه فوق کمک‌های عمومی و فراگیری ارائه می‌شود. البته نه مثل کمک‌های کمیته امدادی که مثلا به دانش‌‌آموزان نوشت‌افزار مساعدت کنند و دانش‌آموز احساس ناخوشایندی از گرفتن آنها داشته باشد. اگر در این کشورها فرزندی متولد می‌شود، بخش مهمی از بار هزینه‌های او بر دوش جامعه است. منطق این کار هم روشن است، زیرا فرزندآوری فقط یک عمل درون‌خانواری نیست، منفعت آن برای کل جامعه است، پس باید همه جامعه هم در هزینه‌های آن مشارکت کند. با این توضیحات اگر دولت ایران در پی افزایش جمعیت است، خیلی صریح برنامه‌های خود را برای تامین هزینه‌های کودکان و نوجوانان در این سه زمینه اعلام کند. تردید ندارم که با ادامه این وضع، این هزینه‌ها بیشتر شده و گرایش به داشتن فرزند هم کمتر خواهد شد. فراموش نکنیم که در یک سال گذشته هزینه کرایه مسکن حدود ۶۰ درصد افزایش یافته است و با این حساب، تامین مخارج همان فرزندان موجود یا حتی پدر و مادر بدون فرزند هم برای خانوارها بسیار سخت شده است چه رسد به اینکه بخواهند فرزندان بیشتری به دنیا بیاورند.

منبع: اعتماد، 29 شهریور