تازه چه خبر

نویسنده
میترا سلطانی

در فضای ملتهب تهران به دنبال میز

نگارخانه ماه مهر میزبان نمایشگاهی از تازه‌ترین آثار معصومه مظفری است که تا 15 بهمن ماه  برپاست. در این نمایشگاه مجموعه‌ای از آثار مظفری با عنوان “میز” به نمایش درآمده است که شامل 11 تابلو نقاشی آکرلیک بر روی بوم است.

این نمایشگاه در ادامه نمایشگاه‌های قبلی این هنرمند جستجویی در یافتن نقش فضا در هنرهای تجسمی است. دغدغه مظفری در این نمایشگاه ها چگونگی قرار گرفتن عناصر و فیگورها در فضا و شکلی است که فضا به این عناصر می دهد و تاثیرات کلی القائاتی است که این ترکیب در ذهن هنرمند به وجود می‌آورد.

مفهوم فضا در تابلوهای مظفری با توجه به فاصله ها و ابعاد، اجزا و عناصر بصری یک اثر معنا پیدا می کند. به این ترتیب سازمان دهی فضای های طراحی شده  در تابلوها معمولاً با معنی درک مکان، زمان و اشیا و ارتباط آن ها با یکدیگر منطبق شده است. با وجود عناصر بصری و روابط میان آنهادر شکل نهایی هریک از تصاویر موجود درنمایشگاه است که می توان از فضا، شکل فضا، فضای مثبت، فضای منفی، فضای پر و فضای خالی سخن گفت.

نقاش در آثار خود محیط پیرامون آن هارا تعریف و از طریق روابط بین آنها شکل تبیین شده و قابل انتقال به مفاهیم بصری رادربرابر دیدگان مخاطب قرار می دهد. وی در طراحی خطوط کناره نما در نقاشی روابط میان سطح، درتصویرمیزها شکل فیزیکی حجم، تداخل آن با یکدیگر و ارتباط بین اتمسفرپر و تهی، درون و برون و در مورد معماری هر یک از آن ها عملکرد وحرکت ناپیدای انسان در میان آن فضا را تعریف می کند. در تجربه اخیر معصومه مظفری، ظرف محدود یا نامحدود احجام واشیاء نمود بیشتری پیدا می کند تا از طریق آن سلیقه، جهان بینی، شناخت، احساس، اندیشه و نهایتا بیان (خواه به صورت دو بعدی یا به صورت سه بعدی ) طرح و تبیین شود. او تلاش کرده است تا از طریق تنظیم این گونه کاری در آثارخودترکیب بندی یا کمپوزسیون مطلوب کادرهای تابلوهایش را ایجادکند. ترکیب بندی مهم ترین امتیاز مظفری در ایجادحال وهوایی است که توسط آن آفریننده اثر با دریافت کننده پیام بصری ارتباط برقرار می کند. در هنرهای تجسمی انواع بیرون از شماری از ترکیب بندی ایجاد یا تنظیم شده است که هر کدام لازمه ی نیاز هنرمند برای انتقال اندیشه یا احساس بوده است.

در سطح عاطفی و معنوی نیروهای ذهنی ما همواره میل به بر قراری تعادل دارند. مظفری در تعادل سازی نهایی خود به نکته ای دست می گذارد که برای مخاطب خود مهم وچالش برانگیز است. او با ظرافت کامل سعی می کند سایه روشن های ظریفی را به وجودآورد که به نظر تصویر تجسمی اندام زنده ایست که نه تنها احساس بلکه ادراک هم باید می شود. شگرد مظفری برای به تعادل یافتن اصول پویای نقاشی، یعنی گسترش فضا- برقراری هارمونی مناسب میان اندازه های سوژه ای است که غالبا به عنوان فرم ویا نمونه دربرابر دیدگانش قرار داده است. با تامل بیشتر درتابلوهای این نقاش متوجه می شویم که گرایش پویایی سازماندهی نیروهای بصری به صورت کلی واحد در میدان روانشناختی، بر زمینه ی صراحت دریافت حرکت کرده و میدان دقت را فراتر ازدیگرنمایشگاه هایی جلوه می سازد که تاکنون فرصت بازدید ازآن به وجود آمده است. درست همان گونه که محدودیتهای میدان دو بعدی تصویر، نظام رجوع ضروری را برای تحدید بالقوه ی واحد های بصری می سازد، محدودیتهای میدان روانشناختی آثار این نقاش هم شرط ضروری برای قوانین سازماندهی تجسمی را می آفریند.

درتابلوهای مظفری متوجه می شویم که نمایش شکل ها به صورت تلفیقی از فضاسازی واقع‌نما و دوبعدی صورت می‌گیرد. در این روش هنرمند بدون رعایت قواعد سه‌بعدنمایی در کل اثر، ساختار ترکیب خود را از مکان‌های مختلف به طور موازی و به طور همزمان شکل می‌دهد و در عین حال سعی می‌کند با نمایش همزمان رویدادها در مکان‌های مختلف تلفیقی از فضاهای داخلی و بیرونی بوجود آورد.

از دیگر ویژگی‌های مهم این نمایشگاه به کار گرفتن فضای همزمانی  در ابعاد گوناگون  است. به عبارتی ما دربرخی از این تصاویر با چند زاویه دید، در یک کادر، و بطور همزمان چند سوژه مواجه هستیم.

به جرات می توان گفت دیدن یک تک اثر از معصومه مظفری، تاثیر بسیار بیشتری بر مخاطب دارد تا دیدن حجم کارهایی از ایشان در کنار یکدیگر که همدیگر را خنثی می کنند. در میان آثار ظفری، نقاشی هایی که شامل میزی بود که چنگال ها و قاشق ها از آن به پائین پرتاب می شدند علاوه بر ایجاد تعلیق بصری در ذهن مخاطب به بیانی فاخر در سورئالیسم رسیده اند. فضای بک گراند این آثار بسیار مستقل و انتزاعی گویا با  جانی متفاوت از چنگالها و قاشقها به تنفسشان ادامه می دهند.

می ماند این پرسش که در فضای کنونی ایران دنبال میز گشت ندیگر چه صیغه ای است؟