نگاهی به کتاب و گفت و گوی سید علی صالحی با سیمین بهبهانی
ما بسیاریم و پر امید
سید علی صالحی
”یاد بعضی نفرات” را باید خواند. در این کتاب کامل، سیمین بهبهانی از “بسیاری نفرات” یاد کرده است به روال نقد و به راه نظر. این “یاد بعضی نفرات” یادخوانی خوبیها و خاطرههاست هم در باب سرسلسلههای سحر واژه در زبان سحرخیز ما.
در دفتر سترگ “یاد بعضی نفرات”، بهبهانی بزرگ در مقام ناقد و ناظر، سیری آرام و آموزنده در مدینهی روشنترین معناهای مکتوب روزگار ما دارد. آنچه از وجود واژههای “بعضی نفرات” خوانده، خود به راه قلم… رقم زده، تا یادی دوباره شود به شامگاه سر به لاک بردهی این همه سکوت. یادها، خاطرهها، کلمات، کتابها، شعر، داستان، دوستیها، از به دست ماندگان تا از دست رفتگان.
دفتر دریاواریست همه از یاد عزیز دانایان عصر ما که مزمور آزادی مدیون دلالت قلم آنان است. من مطالعهی این مکتوبه را به اهل کتاب توصیه میکنم. من یاد میگیرم از این بانوی بیبدیل که چیزی را از یاد نبرم، خاصه همین خلوص خوش را در مبارزه علیه فراموشی، یعنی به یاد آوریم که تنها نیستیم و بسیارند این “بعضینفرات “.
یادآوری امید است درد شفابخش نوشتن، به ویژه نوشتن از بسیارانی که در سختترین شرایط، سرسخت و پایدار مانده و مضامین روزگار خویش را به مهر واژه ثبت کردهاند.
“یاد بعضی نفرات” را باید منتقدی زبردست برانداز کند و به کیل کلمه بیاورد. وگرنه من این جا به رسم تمرین تکلم، دست به قلم آوردهام، به پاس داشتن یاد و یادداشتی به دستاندر که خود اشارهای به آفتاب است و نه معرفی تمام آن. “یاد بعضی نفرات” – چاپ دوم – را از سر حوصله خواندم. فراخوان فهمیدگان قلم است، از آی آتشی (منوچهر) تا نون نادرپور (نادر)، گفته است که ما بسیاریم و پر امید، چندان که مرور چند بارهی واژگانش، بر هر اهل حضوری واجب است. ذهن و زبان این زن بزرگ، یادگار زندهی شش دهه تلاش در ترانگیهای زندگیست.
گفته آید که در این اثر آموزنده، هم پیشگفتار شایستهیی، طلایهدار کاروان کلمات است که خود یکی از درخشانترین رسالههای ممکنیست که مخاطب را با نامکشوفترین زوایای موقعیت شعر – خاصه غزل امروز – و سیر تطور آن، آشنا میکند. نیز از پی یادها، نامها و نوشتهها، همه از حضور همین بسیاران، سطری چند سحرانگیز آورده است که خود چراغیست روشن تا مخاطب دریابد که در سفر به این مکتوبه، چه دیده، چه شنیده، چه خوانده است. بهبهانی در واپسین یادها میگوید: «در دنیای شعر هیچ قاعدهیی به مثابهی “اصل” نمیتواند حاکم باشد. شعر نه در منطق میگنجد و نه منطق بر شعر نظارت میکند. شاعر کسیست که اگر از او بپرسند چگونه شعر میگویی، پاسخی به این پرسش نداشته باشد، زیرا آن که میداند، دیگر نمیسراید!»
گفت و گوی سید علی صالحی با سیمین بهبهانی
سلام مادر عزیزم
پیرو صحبت پیشین
قرار شد برای سایت خانم میترا الیاتی درباره یاد بعضی نفرات با شما گفت و گویی کنم پرسشها را برایتان فرستادهام.
با احترام ـ سید علی صالحی
فرزند شاعرم، سیدعلی مهربان
آنچه به منظور گشایش باب پرسش و پاسخ نوشتهای خود بازگوی بسیاری از پاسخهاییست که من باید دربارهی مطالب یا «مسائل» دومین چاپ یاد بعضی نفرات (1386) در میان بگذارم. از این بابت کار مرا آسانتر کردهای. سلام صمیمانهی تو را پاسخ میدهم
سیمین بهبهانی / 28 فروردین 88
یاد بعضی نفرات؛ به باور من بوطیقای صمیمیترین یاد نوشتههاییست که به دلیل تنوع منظر، تنها همین عنوان هوشمندانه و نیمایی «یاد بعضی نفرات» میتواند شناسنامة نهایی آن باشد. مروری آرام، نگاهی نرم، و نوعی نشانی راه، راه را نشان دادن است. مدینه مضامین مختلف که در مهمانی واژگان بهبهانی صاحب یک سقف مشترک شدهاند؛ نقد، نظر، بررسی، خاطرهخوانی، بَرنوشتهها، یادها، یاوریهای مادرانه، سفر در ساحت هزار منظر، مرایای روشنی را پیش روی مخاطب رونمایی میکند. در واقع تاریخ مغفولِ روزگار ماست در مکتب کلمه. من با همین معرفی منجز مایلم سیمین بهبهانی سوای مقدمة راهگشای کتاب، خود در این باره سخن بگوید.
تأمل در آثار هنرمندان همروزگارم از هنگامی بوده است که به شعر و کلام دل بستم، اما طی دههی چهل بود که برداشتهایم را با نوشتن به کار آوردم و در معرض داوریی دیگران گذاشتم، یعنی از دورانی که پنداشتم در پیشهی خود به مرحلهی اطمینان نسبی رسیدهام. حمل بر خودستایی نشود؛ من همچنان در آرزوی آنم که روزی تازهترین سروده یا نوشتهام را نزدیک به کمال بدانم. سرشت من اژدهاییست که چون به شمار بیش از هزار شعرم مینگرد، غاشیهوار «هَل مِن مَزید» میزند و قلم بر زمین نگذاشته، چشم در راه نوشتهیی یا شعری کاملتر میماند.
این حجم ظریف زادة چند سال و ماه ماضی است که امروز ما به استقبال آن رفتهایم. حتماً ناگفتهها مانده هنوز از سرنوشتِ سرشت این اثر.
در فراگرد نشر این یادگزارهها ـ تا مهلت مفروض ـ نه به همهی دست نوشتههای دلخواهم دست یافتم و نه حال و حوصلهی آن داشتم که میان انبوه برگهای نشریات زرد شده و پوسیده در پستو، به دنبال مقاله و مطلبی بگردم. گفتن ندارد که پارهیی از نوشتههایم نیز، «به مقتضای روزگار»، از این دفتر بیرون افتاد ـ برای نمونه، گفتار مفصلی دربارهی ایرانیکا، اثر بزرگ استاد احسان یارشاطر. از ین بخت هم بینصیب ماندم که دربارهی بسیاری از برجستگان ادب و هنر سرزمینمان چیزی بنویسم (البته گزارش پردامنهیی از شگرد شعریی نیمای بزرگ در دست تهیه دارم و میکوشم هر چه زودتر به پایانش برسانم). پس انتخاب من از سر اتفاق بوده است و این یادگزارهها اثری دانشگاهی و ضابطهمند نیست، که چنان کاری از توان اندک مایه چون منی بیرون است.
من فکر میکنم وسعت نظر شما و چندوجهی نگاه کردن بهبهانی به جهان نوشتنِ ناب، وجه قابل توجهی است که به این فراخوانی فراخ دست یاری رسانده است. آیا اشتباه نمیکنم؟
ضمن بررسیی آثار «بعضی نفرات»، به خلق و خو و احوال درونی یا تظاهرات بیرونیی آنان هم بیتوجه نبودهام. همهشان را یکدلانه دوست داشتهام و برای همهشان یکدلانه قلم زدهام ـ حتا برای آنانی که با ایشان همنشینیی مداوم نداشتهام؛ تنها جذبهی آثارشان مرا به نوشتن برانگیخته است. نوشتن دربارهی این عزیزان برای من سپاسگزاری از حس شادمانی و درک لذتیست که از خواندن یا دیدن و شنیدن محصول کارشان داشتهام. در این احوال گریستهام، خندیدهام، اندیشیدهام، آموختهام و کوشیدهام تا احساسهایم را به دیگران هم انتقال دهم. یگانه چیزی که در یادگزارههایم نیست تعصب است و تنگچشمی، بدسرشتی و یکسونگری، که این آفتها از جانم همواره دور باد!
از همایش واژه به واژه این کتاب بگویید که در چاپ دوباره آن، واژهها وسعت بیشتری را تصرف کردهاند.
نخستین چاپ این کتاب (نشر البرز، تهران، 1378) در دو بخش سامان گرفته بود. بخش اول همین بررسیها و خاطرهها بود، و بخش دوم پارهیی از گپ و گفتهایم با نشریات و رسانهها. دومین بخش را جدا کردم و با افزودههایی به انتشارات «آهنگ دیگر» سپردم، که اکنون در دست چاپ است.
در این دفتر سترگ از نفراتی یاد کردهاید که عالیترین وجه مشترکشان «درد شفابخش نوشتن» است، کار و بارشان کلمه است، اما از حیث اندیشه، سلیقه، روش و راه، فاصلههایی آشکار و دور از هم دارند. از پروین اعتصامی سنتپسند تا خانلری آکادمیک، تا شاملوی سنتگریز، تا فروغ زنجیر گسل اما معصوم، و تا یکی دو تن از نسل من، سوای زنجیرة زرینِ واژه ـ در اینجا با چیدمان شعر یا داستان ـ چه فصل مشترکهای دیگری میان این میهمانان ماندگار دیدهاید که به یک ضیافت دعوتشان کردهاید.
تکرار و تأکید میکنم که آنچه عرضه داشتهام نه کاری فرهنگستانی، که حیطهی کم گسترهییست از برداشتهای من: یک سرگرمیی ادبیی صرف. اگر عمری باشد، میل دارم پارهیی از کاستیها را در چاپ سوم این کتاب جبران کنم و نام «نفرات» دیگری را بر آن بیافزایم.
نقل از وبسایت جن و پری