“روز” به شمارهی ۲۰۰۰ خود رسید. از اردیبهشت ۱۳۸۴ تا اینک (آبان ۱۳۹۲) راه طولانی و کوتاهی طی شده است T راهی پارادوکسیکال (متناقض).
طولانی؛ چرا که فراتر از عمر ۸ سال و نیمه، این زمان برای یک روزنامهی ایرانی ـ آنهم در این هنگامهی سیاسی ـ نه تنها بسیار طولانی که میتواند بس عجیب و غریب باشد. از یاد نبریم شمار روزنامههای توقیف شدهی ایران محنتزده و تطاول شده به اقتدارگرایی تمامیتخواهان را. دستکم آنکه برای نگارنده که از جامعه و توس و خرداد و فتح، تا حیاتنو و ایران سیاسی، و از نوروز و مشارکت و اقبال تا وقایع اتفاقیه و یاس نو، و از اینها تا جمهوریت و اعتماد ملی و… تجربهی همکاری مطبوعاتی و بعد، توقیف (بخوانید “ترور” روزنامه) دارد، ادامه یافتن عمر روزآنلاین، میتواند بسیار طولانی باشد و تعجب برانگیز. یک تجربهی شخصی ویژه، که بعید است به چشم بسیاری از خوانندگان روزآنلاین بیاید.
اما این راه ـ از زاویهای دیگر ـ بسیار کوتاه بود؛ به همان کوتاهی که وقتی دوست عزیزی پیگیر تهیهی ویژهنامه، امر به ارسال یادداشتی کرد، نگارنده از انتشار ۲۰۰۰ شماره از روز، متعجب شد. “روز از پی روز/ فصل از پی فصل/ عمر دارد میگذرد…”
این راه دراز و کوتاه، در زمانهای خاص (ریاست جمهوری احمدینژاد)، و در هنگامهی رویدادهای ویژه و تاریخی (چون دو انتخابات ۸۸ و ۹۲) طی شده؛ راهی طی شده اما ناتمام. روزنامهنگاری روایتگر واقعیت، منتقد وضع موجود، و پیجوی وضع مطلوب، که دغدغهی تقریر حقیقت دارد و تقلیل مرارت مردمان، تا زندگی هست ادامه دارد. بهویژه در ایران و در رابطه با ایرانیان، که تا نیل به چشمانداز مطلوب، متأسفانه راه درازی در پیش است.
روز ادامه یافت، برای ۲۰۰۰ شماره. روز توقیف نشد، برخلاف دهها روزنامهی ترور شده در عصر آزادیستیزی و تهدید روزنامهنگاری در ایران. روز ـ اگرچه در خارج از مرزهای رسمی جمهوری اسلامی بهروز میشود ـ اما به نمادی از سختجانی روزنامهنگاری ایران تبدیل شده است. روزنامهنگاری که با وجود تمام فشارها، به قلم و تعقیب حقیقت، وفادار میماند.
روز زمانی نه چندان دور از یادداشتهای روزنامهنگارانی بهرهمند میشد که مکتوبهای خود را با اسم حقیقی و از درون ایران منتشر میکردند؛ احمد زیدآبادی و عیسی سحرخیز دو تن از چهرههای شاخص این طیف از روزنامهنگاران بودند. کم نبودند از نویسندگان همکار روز که پس از کودتای انتخاباتی ۸۸ هدف سرکوب و خشونت و بازداشت قرار گرفتند. برخی ممنوع القلم شدند، گروهی با شخصیت غیرحقیقی دست به قلم بردند، بعضی مهاجرت کردند، و جمعی سکوت موقتی پیشه نمودند.
در داخل کشور بهگونهای، و در خارج از ایران به ترتیبی دیگر؛ روزنامهنگاری راه خود را با وجود تمام محدودیتها و تهدیدها، تعقیب میکند. تیغ استبداد در داخل، نتوانست روز را متوقف کند، نه توقیف، نه تعطیل.
“روز هم توقیف شد”، تیتر روزنامه و سایتی نشد. تا گذار به دموکراسی مطرح است، روز نیز هست.