هر قدر خودم را کنترل می کنم نمی توانم خشم ام را از دیدن تصاویر دهها کودک خردسال، هم سن و سال فرزندم، کنترل کنم که جنازه های خیس و بی صاحب آنها چنان گوشه و کنار بیمارستان ها و مساجد دمشق تلنبار شده که گویی هیچگاه سرپرستی نداشته اند یا هیچگاه دست های مادری پیشانی آن ها را نوازش نکرده است. هر قدر تلاش می کنم نمی توانم شرم خود را پنهان کنم از اینکه آنانی که ایران را اداره می کنند حتی به اندازه سر انگشتی در ایجاد چنین صحنه های دلخراشی دست و نقش داشته اند. همه آن جنازه های کوچک که لباس هایی با عکس باربی و کارتون های تلویزیونی بر تن دارند، اگر فرصت زندگی کردن می یافتند شاید روزی می گفتند کاش پای دهها میلیون زائران ایرانی و پول ها و نذرهایشان هیچگاه برای زیارت مقابر شیعه به سوریه باز نشده بود که فردای آن روزها، قتل عام مردم و تلنبار شدن جنازه مادران و کودکان سوری باشد. فیلم هایی که از این صحنه های دلخراش و جنایت علیه بشریت منتشر شده از صحنه های قتل عام فلسطینی ها در قانا یا از کشتار حلبچه و سردشت ایران چیزی کم ندارد و همه کسانی که با محاسبات کج و معوج خود دستی در ایجاد این جنایت داشته اند نمی توانند پای خود را از عواقب بین المللی آن پس بکشند. هر چه باشد فعلا این حسن روحانی است که امروز به عنوان عالی ترین مقام اجرایی کشور باید پاسخگوی سهم ایرانی ها در ایجاد چنین شرائطی باشد.
دولت حسن روحانی ناخواسته درگیر پرداخت تاوان همه اشتباهات دوران احمدی نژاد ونیز بسیاری از اشتباهات سه دهه گذشته جمهوری اسلامی است. هر چند بحران هسته ای و نیز فاجعه اقتصادی به وجود آمده پس از تحریم های بین المللی تا همین چند روز گذشته اولویت کاری دولت یازدهم بود، اما با انتشار عکس ها و فیلم های هولناک ازمرگ حدود 1000 نفراز مردم سوریه که در اثر کاربرد سلاح های شیمیایی کشته شده اند، ممکن است اولویت کاری دولت یازدهم اجبارا به سمتی تغییر پیدا کند که قرار نبود، یعنی در گیر شدن با مداخله نیروهای سپاه در سوریه که حسن روحانی کنترلی بر آن ها ندارد. با افزایش احتمال عملیات نظامی علیه دولت سوریه می توان پیش بینی کرد که جامعه جهانی ادله کافی در اختیار خواهد داشت تا تهدید چند ماه پیش باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا را اجرایی کند. نزدیک شدن ناوهای آمریکایی به ساحل سوریه نیز می تواند مقدمه ای باشد بر اینکه ممکن است با حمله به مراکز نظامی در سوریه، منطقه خاورمیانه در درجه اول و پس از آن ایران و لبنان درگیر تحولات بسیار سنگینی شوند که می شد از آن اجتناب کرد. اوباما چند ماه پیش صریحا به دولت سوریه هشدار داده بود که استفاده از سلاح شیمیایی خط قرمز آمریکاست، اما به علت عواقب سنگینی که اجرای این تهدید در بر دارد تاکنون آن را عملی نکرده بود.
سکوت جامعه بین الملل نسبت به استفاده از سلاح های شیمیایی در سوریه و قتل عام فجیع مردم این کشور بدین مفهوم است که کاربرد سلاح های شیمیایی (به رغم اینکه کنوانسیون های بین المللی استفاده از آن را ممنوع کرده است) از این به بعد مشروعیتی شیطانی پیدا کرده و به مقبولیتی کثیف دست یافته است. بنا براین، از این به بعد درهمه درگیریهای کوچک منطقه ای و داخلی می توان از سلاح های شیمیایی استفاده کرد بدون اینکه باعث ایجاد یک عکس العمل بین المللی شود. به این ترتیب، اگر در جنگ داخلی سوریه برای سرکوب مخالفان می توان از سلاح های شیمیایی استفاده کرد چرا علیه ساکنان شهرک های یهودی نشین اسرائیل از آن استفاده نشود، چرا حزب الله لبنان علیه ساکنان تل آویو یا مراکز نظامی اسراییل از سلاح های شیمیایی استفاده نکند که با پدافندهای بسیار پیشرفته شلیک موشک های سبک به آن ها دیگر کارایی ندارد. چرا شیعیان بغداد را نتوان با مواد شیمیایی قتل عام کرد، چرا طالبان در درگیری های داخلی افغانستان و پاکستان، کاربرد سلاح های شیمیایی را جایگزین عوامل انتحاری نکنند. از سویی اگر می توان مردم سوریه را با استفاده از سلاح های شیمیایی منکوب کرد چرا مثلا در تظاهرات مردم تهران علیه جابه جایی آرایشان نتوان از مقادیری مواد شیمیایی کنترل شده استفاده کرد؟ برای کسانی که در تظاهرات مسالت آمیز سر و گردن مردم را هدف قرار می دادند و از نیروهای حزب الله لبنان نیز برای سرکوب مردم تهران کمک می گرفتند چه مانعی وجود دارد که روزی از مواد شیمیایی استفاده نکنند و دهها اگر و اما دیگر.
اقدام احتمالی آمریکا علیه سوریه، با یا بدون مجوز شورای امنیت شرائط جدیدی را برای منطقه خاورمیانه ایجاد می کند که زلزله آن بیش از همه، سیاست خارجی جمهوری اسلامی را درگیر خواهد کرد. در حال حاضر رژیم حافظ اسد با حمایت ایران و روسیه و نیز با کمک های بی دریغ حزب الله لبنان توانسته است تا حدود زیادی اراضی اشغال شده را از دست شورشیان خارج کند و به ثباتی تقریبا نسبی دست یابد. برخلاف چند ماه پیش، در حال حاضر شورشیان سوریه تقریبا از هیچ برتری نظامی برخوردار نیستند و ارتش سوریه تا حدود زیادی کنترل اوضاع را در اختیار دارد. اما استفاده از مواد شیمیایی در حومه دمشق حاکی از آن است که حتی اگر رژیم حافظ اسد شرائط را به کنترل درآورد بحران سوریه باز هم یک معضل منطقه ای است که عوارض و عواقبی جهانی در بر دارد.
احتمالا عملیات نظامی در سوریه همه حامیان منطقه ای این رژیم از جمله حزب الله لبنان و نیز نیروهای برون مرزی سپاه را درگیر خواهد کرد و حتی ممکن است اوضاع و شرائط برگشت ناپذیری را بر ایران تحمیل کند. مسعود جزایری، معاون ستاد مشترک نیروهای مسلح به آمریکا هشدار داده است که مداخله نظامی در سوریه “پیامدهای شدیدی” برای ایالات متحده خواهد داشت. وی تاکید کرده که اگر آمریکا محدوده خط قرمز جبهه سوریه را رعایت نکند عبور از خط قرمز سوریه پیامدهای شدیدی برای کاخ سفید در پی خواهد داشت.
باید از روحانی و محمد جواد ظریف وزیر خارجه دولت یازدهم پرسید که آیا این اظهارات با هماهنگی دولت بیان شده یا اینکه هنوز دیگران برای سیاست خارجی تصمیم می گیرند و دولت فقط باید عواقب آن را جمع کند؟ البته در جریان تنش در خلیج فارس و تنگه هرمز نیز شاهد چنین اظهارنظراتی بودیم که بعدا اصلاح شدند یا دیگر مقام های نظامی آن را پس گرفتند. بی تردید مبادله اظهار نظر های حساب نشده و تکذیت آنها حاکی از در هم ریختگی نظام تصمیم گیری در ایران است. مهدی طائب فرمانده قرارگاه عمار نیز گفته بود که حفاظت از سوریه برای ایران از حفظ امنیت خوزستان مهم تر است. اظهار نظر مقام ارشد نظامی در چنین موضوعات حساسی، آن هم در شرائطی که کشور در اوج بحران اقتصادی قرار دارد، حاکی از این است که مسئولان ارشد ایرانی از 8 سال جنگ با عراق و ویران شدن کل غرب کشور، از شمال تا جنوب درس کافی نگرفته اند و ممکن است حسن روحانی بازی را زودتر از آنچه انتظار می رفت ببازد.
یک احتمال جدی را نیز نمی توان از نظر دور داشت و آن اینکه دولت سوریه و مخالفان هر دو در مواردی از سلاح های شیمیایی علیه مردم استفاده کرده و ناقض کنوانسیون های بین المللی حقوق بشر باشند. در حال حاضر دولت سوریه پس از یک هفته اجازه بازرسی از مناطق آلوده را به ناظران سازمان ملل داده است. اما حتی اگر شورشیان اسلام گرا در مواردی از سلاح های شیمیایی علیه هموطنان خود استفاده کرده باشند مسئولیت حقوقی و اخلاقی شرکای حافظ اسد را نمی توان نادیده گرفت که با حمایت خود از اسد پس از حدود 20 سال زمینه ساز تکرار حوادث سردشت ایران (1987) و حلبچه عراق (1988) در سوریه شدند.
در صورتی که عملیات نظامی علیه بشار اسد آغاز شود هر گونه ماجراجویی ایران دراین بحران، هنوز شروع نشده، می تواند تیر خلاصی به دولت حسن روحانی باشد که بتازگی مسئولیت را در دست گرفته است. چنین مداخله ای عوارض و عواقب برگشت ناپذیری را برای تاریخ معاصر ایران رقم خواهد زد. دولت یازدهم در صورتی که اظهار نظرهای خودسرانه مقام های نظامی سبک سر را به کنترل در نیاورد از هفته آینده باید همه بودجه ای را که قرار است صرف بازسازی اقتصاد کشور شود، خرج ایده های مهدی طائب و دیگر فرماندهان سپاه عملیاتی کند که در هپروت سیر می کنند و واقعا معتقدند برای حفظ سوریه می توان خوزستان را خرج کرد.