مسیر جدید حمله به دولت

نویسنده
جلال یعقوبی

» همزمان با حملات لفظی تند

در حالی که حملات لفظی بین رییس دولت و امامان جمعه بالا گرفته و دولت هم نشان داده که قصد سکوت ندارد، قراین نشان می دهد سیاست تازه ای برای حمله به دولت طراحی شده که گروه های تندرو و رسانه هایشان بر اساس آن دور تازه ای از تبلیغات علیه دولت روحانی را شروع کرده اند.

چند روز پیش آیت الله خامنه ای در دیدار با نمایندگان مجلس ایران گفت: “چاره‌ای نداریم جز اینکه از خودمان دفاع کنیم؛ مبارزه این است. اینهایی که برای تئوریزه کردن سازش و تسلیم و اطاعت در مقابل زورگویان، نظام را متّهم میکنند به جنگ‌طلبی یا به تئوریزه کردن جنگ، دارند خیانت میکنند، دروغ میگویند. نه، نظام نظام انسانی است، نظام شرف است، نظام احترام به کرامت بشر است، نظام سلامت است.” او اضافه کرد: “در همه‌ی این صحنه‌ها، چه عرصه‌ی اداره‌ی کشور، چه عرصه‌ی فعّالیّتهای گوناگون اقتصادی، علمی، فرهنگی و غیره، چه عرصه‌ی سیاست‌گذاری، چه عرصه‌ی تقنین، چه عرصه‌ی مذاکرات خارجی و غیره، باید بدانیم ما در حال مبارزه‌ایم؛ در ادامه‌ی مبارزاتی و راهی که به پیدایش نظام و بقای نظام منتهی شد، داریم حرکت میکنیم؛ این را باید بدانیم. این بایستی مثل یک تفکّر گسترده‌ای بر تمام فعّالیّتهای ما حاکم باشد، هر کاری میکنیم، این بایست در ضمن آن ملحوظ باشد.”

خامنه ای در اواخر بهمن ماه سال گذشته هم از خطر “سازش” سخن گفته بود. او معتقد بود: “مبارزه‌ی با مستبد و سازش با مستکبر به جایی نخواهد رسید. آن انقلابی موفّق خواهد شد و پیروز خواهد شد که آن قدرت مداخله‌گرِ پشت‌سرِ دیکتاتور را هم ببیند و با او مبارزه کند؛ لذا وقتی جوانهای ما رفتند لانه‌ی جاسوسی آمریکا را گرفتند و ضربه‌ی تحقیرآمیزی را به آمریکا زدند، امام گفتند «انقلابی بزرگتر از انقلاب اوّل». انقلاب اوّل هم انقلاب بود، انقلاب عظیم و بی‌نظیری بود، امّا در این حرکت دوّم، ملّت ایران نشان داد که لایه‌ی بعدی سلطه و گرفتاری و بلا را میشناسد و با آن مقابله و مبارزه میکند.”

روز بعد از سخنان خامنه ای در جمع نمایندگان مجلس، روزنامه کیهان تیتر اول خود را از از قول وی، چنین برگزید: “ترویج سازش و تسلیم در برابر زورگویان‌خیانت است”.

حسین شریعتمداری نیز در یادداشتی با عنوان “آبی شده‌های آب ندیده!” به استقبال خط جدید حمله به دولت در ایران رفت. او نوشته بود: “سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن تا امروز، شاهد حضور افراد و جریان‌هایی بوده‌ایم که با قیافه حق به جانب و در پوشش خیرخواهی و دلسوزی برای مردم و مصلحت‌اندیشی برای اسلام و انقلاب، نسخه سازش در برابر زورگویی قدرت‌های استکباری را می‌پیچیدند!”

نماینده خامنه ای در کیهان اضافه کرده بود: “امروزه، این دیدگاه، «ذلت‌پذیر»! و «حیثیت‌گریز»! که خوشبختانه در میان مردم جایگاهی ندارد، متاسفانه در میان برخی از شخصیت‌ها و جریانات سیاسی نیز به وضوح دیده می‌شود. این جماعت هرچند اندک و کم‌شمارند ولی تاسف‌بار آن که شماری از آنان به ناحق در حاشیه کرسی‌های سیاست‌سازی و نظریه‌پردازی کشور حضور دارند و اگر درایت رهبری و صلابت برخاسته از باورهای اسلامی مردم نبود، تاکنون، از رهگذر حقارت خویش، آسیب‌های جدی فراوانی به ملت، نظام و انقلاب اسلامی تحمیل کرده بودند.”

شریعتمداری تاکید داشت: “ترویج‌دهندگان خط سازش و نظریه‌پردازان امروزی «تفکر تسلیم»، زندگی‌ آرام، کرسی‌های مسئولیت و حتی تک‌تک نفس‌کشیدن‌های خود را وامدار و مدیون همان کسانی هستند که با وقاحت و نمک‌ناشناسی آنان را «تندرو»! می‌نامند. به بیان دیگر، اگر این روزها، آمریکا و متحدانش آغوش خود را به سوی نظریه‌پردازان خط سازش گشوده‌اند و در حالی که از سازش‌ناپذیران خط مقاومت با عناوینی نظیر «تندرو» و «افراطی»! یاد می‌کنند، پیروان خط سازش و تسلیم را با واژه‌هایی نظیر «عقل‌گرا»! «واقع‌بین»! و… تحویل می‌گیرند، این تحویل گرفتن‌ها به خاطر احترام به شخصیت سیاسی سازشکاران نیست، بلکه اگر ایستادگی غیرتمندانه خط مقاومت نبود، آمریکا و متحدانش برای سازشکاران تره هم خرد نمی‌کردند.”

روزنامه کیهان این مسیر را در روزهای بعد نیز ادامه داد. روز هفتم خرداد طی یادداشتی که با عنوان “لطفاً به ملت آدرس غلط ندهید!” در کیهان منتشر شد، آمده است: “متاسفانه در ماه‌های اخیر شاهد آن هستیم که در پی تغییرات ایجاد شده در فضای سیاسی کشور جریانی بر آن است تا با ارائه تعریفی نادرست و چه‌بسا عوام‌فریبانه از مفهوم مقدس مقاومت،‌ایستادگی و استقامت را معادل خشونت‌گرایی و جنگ‌طلبی و افراطی‌گری‌ جا زده، و با سوءاستفاده از واکنش‌های منفی طبیعی‌ای که نسبت به این مفاهیم منفور وجود دارد، باور به ارزش‌هایی چون ایستادگی و مقاومت را کم‌رنگ، و در عوض به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب سازش و تسلیم مقابل زورگویان را تئوریزه نماید.” نویسنده کیهان تاکید داشت: “در منظومه فکری این جریان که بخش اعظم سمپات‌های دانشگاهی‌اش را روشنفکران دلبسته به غرب شکل می‌دهد، به سبب دلدادگی برآمده از مرعوبیت تاریخی جماعت روشنفکر و همین‌طور عافیت‌طلبی ایشان، مقاومت و مفاهیم هم‌بسته با آن کمترین محلی از اعراب ندارد. از همین روی است که در مواجهه با تعبیر نرمش قهرمانانه رهبری، به نرمش بسنده کرده و قید قهرمانانه ‌را زده است تا مبادا از این رهگذر خاطر نازنین حضرت کدخدا آزرده شود!”

چند روز بعد روزنامه کیهان در گزارشی دیگر به بررسی “نسبت میان هالیوود و جریان سازش در ایران” پرداخت. در این گزارش آمده بود: “طی ماه های اخیر و همزمان با روی کار آمدن دولت یازدهم، موج تولید فیلم های ضدایرانی در آمریکا به اوج خودش رسیده است. در حالی که طی این مدت، برخی از جریان‌های سیاسی داخل ایران، به وسیله رسانه‌ها و تریبون های مختلف، درحال بزک کردن چهره آمریکا بوده اند، آمریکایی ها در آن سوی جهان توهین آمیز ترین فیلم ها و سریالها را علیه ملت ایران ساخته‌اند.” نویسنده این روزنامه معتقد بود: “در موقعیتی که سینمای آمریکا روز به روز در حال افزایش اهانت های خودش به ملت ایران است، مدیریت فرهنگی دولت ما در اوج انفعال به سر می برد. در نتیجه، آمریکایی‌ها تصمیم دارند تا با دو فیلم جدید خود؛ «گلاب» و «سپتامبرهای شیراز» باز هم ایران را متهم کنند.”

به این ترتیب، حمله راستگرایان تندرو ایران، اینبار با عنوان مخالفت با خط سازش آغاز شد. در این میان، روزنامه جوان، وابسته به سپاه پاسداران در یادداشتی با عنوان “خط سازش، خط رفاه” آورده است: “خط سازش الزاماً وابسته تشکیلاتی به دشمن نیست، بلکه شاخص‌های اندازه‌گیری توسعه، رفاه و انسانیت را از غرب گرفته‌اند و جهانشمول بودن استاندارد‌های غربی را با زبان بی‌زبانی فریاد می‌زنند.” نویسنده معتقد بود: “کسانی که فلسفه انقلاب اسلامی را صرفاً در توسعه مادی و تکنولوژیک و رشد شاخص‌های زندگی بر اساس استانداردهای غربی می‌بینند، مبارزه را امری بیهوده، ناسرانجام و خودکشی تفسیر می‌نمایند و بارها نظام را متهم به عدم استفاده از فرصت‌ها و چراغ‌ سبز دشمن نموده‌‌اند. ماجرای برخورد امریکا با ابوطالبی نشان داد که در امریکا خط سازش وجود ندارد و کینه دنیای غرب با اسلام و ایران کینه شتری است. فاتحان لانه جاسوسی اگر صد بار هم توبه و عذرخواهی کنند، امریکا کوتاه نخواهد آمد.” نویسنده روزنامه سپاه پاسداران به عنوان مدرک سخنان خود به یک فیلم سینمایی هم استناد کرده بود: “در فیلم قلاده‌های طلا کارمند سفارت انگلیس به خانم ایرانی که برای مشورت و رهنمود به سفارت رفته بود، می‌گفت شما نگران نباشید تا ما فرزندان اینها را تربیت می‌کنیم اینها هیچ موقع ما را بیرون نمی‌کنند. بنابراین محل منازعه نظام با خط سازش، منازعه بر سر یکی از کلیدی‌ترین شاخص‌‌های اندیشه امام یعنی نسبت «رفاه و مبارزه» است.”!

روزنامه راستگرای سیاست روز نیز در سرمقاله روز هفتم خرداد خود به بررسی “تئوریزه کنندگان سازش و تسلیم” پرداخت. نویسنده این روزنامه معتقد بود: “این جریان تلاش داشته تا خود را مقابل ایستادگی ملت ها و حتی برخی دولت ها قرار دهد و راه حل مشکلات جهان را سازش با آمریکا معرفی کند. این جریان، مقاومت و مخالفت با سیاست های سلطه طلبانه آمریکا را ناموفق می داند، به همین خاطر تن دادن به خواسته های کاخ سفید که خود را ابرقدرت و همه کاره دنیا می پندارد، راهکاری است که جریان سازش طلب در پی آن است.” در ادامه این یادداشت آمده بود: “سازش ناپذیری جمهوری اسلامی ایران از یک سو و استمرار سیاست مبارزه با جبهه استکبار که سردمدار و رهبری آن را آمریکا در جهان برعهده دارد از سوی دیگر، باعث شده است، آمریکا اکنون سیاست گفت وگو با ایران را در پیش بگیرد. گفت وگوهای هسته ای که میان ایران و ۱+۵ در حال انجام است، به گمان آمریکایی ها سیاستی است برای مهار جمهوری اسلامی ایران و استقرار خط سازش و فعال کردن این جریان در داخل کشور.نمونه هایی از این جریان سازش در کشور دیده شده است که نشان می دهد این خط برای تئوریزه کردن آن دست به اقداماتی زده است. از جمله در جریان مراسم ۱۳ آبان مقابل لانه جاسوسی آمریکا، حذف شعار مرگ بر آمریکا، کوتاه آمدن در مقابل معرفی نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل و مخالفت آمریکا با حمید ابوطالبی و … که همه این تلاش ها نشان می دهد جریان سازش در میان برخی افراد و گروه های سیاسی کشور پی گیری می شود.”

به نظر میرسد که حمله مخالفان مذاکرات هسته ای ایران و غرب، اکنون مسیر جدید خود را پیدا کرده باشد. فراموش نباید کرد که حسن روحانی پیش از ریاست جمهوری نیز به دلیل امضای توافقنامه هسته ای سعد آباد متهم به سازشکاری شده بود. از جمله معاون سعید جلیلی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، جلیلی را خط مقاومت و روحانی را خط سازش نامیده بود.