وردهای زمستانی

نویسنده

» سرزمین هرز

سه شعر از توماس ترانسترومر

توماس گوستا ترانسترومر ( ۱۵ آوریل ۱۹۳۱ -  مارس ۲۰۱۵) نویسنده، شاعر و مترجم سوئدی و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۱ میلادی است. ترانسترومر به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان اسکاندیناوی پس از جنگ جهانی دوم شناخته می‌شود و شعرهایش به بیش از ۶۰ زبان ترجمه شده است. ( در ویکی پدیا)

یک

چهره‌های گذشته‌ام را با خود حمل می‌کنم
چونان درختی که حلقه‌های سال‌هایش را،
حاصل جمع آنها
یعنی من .

آینه تنها (میتواند ) آخرین چهره‌ مرا را ببیند
من چهره‌های روزگارانم با خود دارم .

دو

اتوبوس پیش می‌خزد در شب زمستانی

می درخشد چون ناوی در کاجستان

جایی که آبراهِ تنگ و گود مرده‌ای است راه.

مسافرانی اندک : چندتایی پیر و چند نوجوان.

اگر بایستد و چراغ ها را خاموش کند

جهان نابود خواهد شد.

سه

نومیدی مدار خویش را قطع می‌کند.

دلهره مدار خویش را قطع می‌کند.

لاشخور پرواز خویش را قطع می‌کند.

نوری پرشور می تراود،

حتی اشباح جرعه‌ای می‌نوشند

و نگاره‌های ما پدیدار می‌شوند،

جانوران سرخ آتلیه‌های عصر یخبندان‌مان.

همه چیز شروع می‌کند به نگاه کردن به دور وبر

ما زیر آفتاب می‌رویم صدها،صدها

هر آدمی دری است نیمه باز

که به اتاقی می‌انجامد برای همه.

این زمین بی پایان در زیر ما.

آب می‌درخشد میان درختان.

دریا پنجره‌ای است رو به زمین.