دوشنبه گذشته، وقتی نشریه “صبح صادق”، ارگان دفتر سیاسی سپاه پاسداران، مقاله “ارزان تر و آسان تر از کالاهای بنجیل چینی” را منتشر کرد، فعالان ضد جنگ ایرانی، بیش از هر چیز، متحیر ماندند. در واقع، اگر قرار بود هواداران جنگ با ایران در واشنگتن، متنی را در تأیید ادعاهای خود در خصوص دخالت جمهوری اسلامی در عراق تهیه کنند، به سختی ممکن بود بتوانند نوشته ای بهتر از مقاله فوق را در ذهن آورند. با توجه به اهمیتی که مضمون این مقاله در ارتباط با واقیع اخیر عراق پیدا کرده است، بازخوانی قسمت هایی از آن آموزنده خواهد بود.
نام مقاله، اشاره به قسمتی از آن دارد که با یادآوری پراکندگی نیروهای آمریکا در “عراق، افغانستان، آسیای میانه و قفقاز، هند، افریقا، آمریکای لاتین و اروپا”، هشدار می دهد که ربودن و این آمریکایی ها و انتقالشان به “هر نقطه دلخواه” آسان تر از تهیه یک کانتینر “لوازم بنجل چینی” است.
مقاله “صبح صادق” در ادامه، با بیانی عجیب خاطر نشان می کند: “زمانی که افسران امنیتی آمریکا به راحتی در دام نیروهای آموزش ندیده و کم تجربه جیش المهدی قرار می گیرند و یا افسر برجسته موساد در پاریس به یک باره سر به نیست می شود، قایق نیروهای انگلیسی در اروند به علل نامعلومی ناپدید می شود، می تواند پیامی روشن برای آنان باشد که خیال های باطل در ذهن می پرورانند.”
این مقاله سپس با استفاده از بیانی استعاری (به قول خود، با تأکید بر این که “عاقلان را اشارتی بس است”) یادآوری می کند که حکومت ایران با نفوذی که بر طرفداران خود و نیز گروه های مزد بگیر در منطقه دارد، قادر به انجام کارهای زیادی است: “اگر کشوری به فرض، هیچ پشتوانه و نفوذ معنوی درکشورهای دیگر نداشته و یا از افسران کارکشته و زبده عملیاتی و امنیتی هم برخوردار نباشد و از طرفداران و پیروان خود در کشورهای اسلامی و مسلمان نشین هم مطالبه ای نداشته باشد و ده ها اگر دیگر، کافی است کمی سرکیسه را شل نماید تا آن گاه شاهد به صف کشیده شدن کلکسیونی از افسران چشم آبی و موبوری باشد که چونان تله هایی از ارزن، اسیر خروس های جنگی گرسنه ای می شوند که منتظر اشارتی هستند.”
مقاله “صبح صادق”، 9 روز پس از آن انتشار می یافت که 5 سرباز آمریکایی در کربلا کشته شده (4 تن آنها ابتدا ربوده شدند) و چنانکه سی ان ان و نیویورک تایمز اخیرا گزارش کرده اند، آمریکا در حال تحقیق در مورد احتمال نقش داشتن ایران در این حمله است. جالب تر آن که 5 روز پیش از انتشار مقاله فوق نیز، زلمای خلیل زاده سفیر آمریکا در عراق، ضمن متهم کردن سپاه پاسداران به تقویت گروه های مسلح شیعه عراقی، که مهمترین آنها “جیش الهمدی” است، ادعا کرده بود که به زودی اسنادی را در مورد دخالت جمهوری اسلامی ایران در ناآرامی های عراق منتشر خواهد کرد.
این که درست در چنین شرایطی، مقاله ای در نشریه ای که مسوولیت رسمی آن با سپاه پاسداران (به طور دقیق تر: ستاد نمایندگی ولی فقیه در سپاه) است منتشر شود که با اشاره به امکان اسیر گرفتن یا کشتن نیروهای آمریکایی به کمک گروه های مسلح منطقه، به صراحت گروه مقتدی صدر را عامل ربودن افسران ارتش ایالات متحده معرفی کند، به راستی چه معنایی می تواند داشته باشد؟ مقاله ای که در آن، حتی به طور ضمنی مسوولیت عملیاتی علیه نیروهای انگلیسی یا عملیات دیگری در در “پاریس” نیز متوجه نیروهای متحد ایران دانسته شده است - اتفاقاتی که تا آن لحظه، هیچ کشوری مسوولیت آن را متوجه ایران ندانسته بود.
آنچه در ارتباط با امثال این مقاله، که نمونه های مشابه آن، تاکنون به کرات از طریق تریبون های عمومی و نشریات تند رو انتشار یافته اند، بسیار شگفت انگیز به نظر می رسد، “به موقع” بودن آنها - البته برای طرفداران شدت عمل با ایران- است. مقالاتی که به سرعت نیز توسط رسانه های بین المللی شکار می شوند و به عنوان “نشانه” های مهم مورد استناد قرار می گیرند؛ همان طور که مقاله نشریه صبح صادق هم، تا این لحظه در برخی نشریات اروپایی بازتاب یافته است.
من شخصاً هنوز این تحلیل رایج در میان برخی ایرانیان را، که تندروهای داخل حکومت جمهوری اسلامی را آلت دست هواداران حمله نظامی به ایران می دانند، قبول ندارم و آن را بیشتر نوعی “پارانویا” می دانم. اما واقعیت آن است که “وقت شناسی” حیرت آور برخی نو محافظه کاران ایرانی در ایجاد مستندات لازم برای “هر” اتهام نظامی – امنیتی که علیه ایران وارد می شود، پدیده ای نیست که به راحتی قابل تحلیل باشد.