پدرم از زندگی بریده، رهایش کنید

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» استمداد دختر سیامک پورزند

در مورد وضعیت سیامک پورزند، روزنامه نگار 78 ساله ایرانی که به گفته خانواده  اش “از هفته گذشته حاضر به خوردن غذا نشده و ارتباط تلفنی با خانواده و دوستانش را نیز قطع کرده” با دختر وی مصاحبه کرده ایم. پورزند، از 15 روز پیش به علت وخامت وضع روحی و جسمی در بیمارستان طوس بستری شده؛هر چند او خود گفته است: “بیمار جسمی نیستم روانم را بیمار کرده اند.” به همین دلیل است که لیلی پورزند می گوید:“پدرم برای جمهوری اسلامی خطری ندارد، به او اجازه خروج بدهید.”

سیامک پورزند، 30 مهرماه نیز در بیمارستان ایران مهر بستری اما بعد از چند روز مرخص شده بود. همان موقع لیلی پورزند به “روز” گفت: “ترخیص پدرش از بیمارستان نه به دلیل بهبودی حال او، بلکه  به این معناست که کار بیشتری نمی‌توان انجام داد.”

اما با وخیم شدن وضع پورزند، لیلی  به “روز” می گوید: بعد از گزارش قبلی که حدود یک ماه پیش شما از وضعیت پدرم منتشر کردید، پدر از بیمارستان ایران مهر مرخص شد و تحت درمان های جدید قرار گرفت اما داروها چندان اثر نکرد؛ علت هم، تنهایی مطلق و وضع روحی بسیار آشفته اوست؛بخصوص اینکه او از پذیرش داروها که باید دقیق و سر ساعت مصرف شود، امتناع می کند.

خانم پورزند که حقوقدان و مقیم کانادا است، می افزاید: “پدرم استرس شدیدی داشت و پای تلفن خیلی بی قراری میکرد و ما نمیدانستیم باید چکار کنیم تا اینکه دو هفته پیش با وخیم تر شدن حالش، به کلینیک و از آنجا به بیمارستان طوس منتقل شده است”.

وی با بیان اینکه بیمارستان طوس، بخش اعصاب و روان ندارد، می گوید: “پدرم ترجیح میدهد که در این بیمارستان باشد چون پزشکان و دوستان ما آنجا هستند و خیلی کمک می کنند اما متاسفانه این کمک ها هیچ تاثیری نداشته و پدر از هفته پیش اصلا غذا نمیخورد و از 5 روز پیش ارتباط تلفنی خود را با اعضای خانواده قطع کرده است و هر چقدر که التماس می کنیم فقط می گوید نمی توانم حرف بزنم و قطع می کند”.

به گفته لیلی پورزند “پدرش از پذیرش و ملاقات دوستان و آشنایان هم امتناع می کند و این نشاندهنده این است که این روزنامه نگار، دست رد به زندگی می زند و دست از زندگی شسته است”.

دختر سیامک پورزند می گوید: “دکتر معالج پدرم تلاش می کند او به یک کلینیک خصوصی اعصاب منتقل شود اما متاسفانه او هنوز این آمادگی را ندارد و نه ما و نه دکتر پدرم نمی توانیم پیش بینی کنیم که چه پیش خواهد آمد”.

خانم پورزند که خواستار صدور اجازه خروج از کشور برای پدرش است، می گوید: “با اوضاعی که پدرم دارد بعید به نظر می آید که بتوانیم اجازه پرواز برای او بگیریم اما ممکن است اگر به او اجازه خروج بدهند و پاسپورتش را بدهند از نظر روحی خیلی بهتر شود و خواست ما این است که بگذارند از کشور خارج شود و مدتی با بچه ها و خانواده اش باشد”.

وی با بیان اینکه آقای پورزند، دست رد به همه چیز می زند، می افزاید: “تنها امیدی که ممکن است پدرم را برای چند صباحی به زندگی امیدوار کند اجازه خروج از کشور و دیدار با خانواده اش است؛ پدر من با این وضعیت هیچ خطری برای جمهوری اسلامی ندارد که اجازه خروج به او نمی دهند”.

به گفته لیلی پورزند، پزشکان معالج آقای پورزند توصیه کرده اند کسانی که دوست دارند به دیدار وی بروند حتی اگر او امتناع کند و یا حاضر به ملاقات نشود، این کار را انجام دهند، زیرا حضور مردم و دوستان در بهتر شدن روحیه این روزنامه نگار بسیار موثر است.

 

روح یا جسم

از سوی دیگر یکی از خوانندگان “روز” با ارسال ایمیلی ضمن خبر دادن از بستری شدن سیامک پورزند در بیمارستان طوس و دیدارش با این روزنامه نگار نوشته است: آقای پورزند گفت “من مریض جسمی نیستم، مرا از نظر روانی بیمار کرده اند”.

او در ادامه با بیان اینکه سیامک پورزند زیر سرم است و غیر از آب چیزی نمی خورد، از وخامت وضع روحی و جسمی این روزنامه نگار خبر داده و نوشته است: “آقای پورزند واقعا مشکل جسمی جدی ندارد ولی به شدت از افسردگی رنج می برد. به گفته خود او بعد از انتخابات شرایط روحی اش بسیار بدتر شده است، چون اکثر دوستانی که با آنها روزگار خوشی داشت یا زندانی شدند یا از ایران رفتند و او از اینکه آنها نیستند بسیار متاثر است.او واقعا تنهاست و نیاز به محبت دارد؛علاوه براین او از هر چیزی به شدت وحشت دارد. ترس عجیبی در وجودش می بینم. او شدیدا دل تنگ خانواده و دوستان است”.

سیامک پورزند از هفت سال پیش اسیر دستگاه های مافیائی امنیتی است؛ او را گاهی به علت وخامت وضعیت جسمی به خانه می فرستند و بعد از مدتی باز دستگیرش می کنند.

مهرانگیز کار، همسر سیامک پورزند و بنفشه و آزاده، دو دختر این روزنامه نگار مقیم امریکا هستند و لیلی پورزند، دختر دیگر وی مقیم کاناداست. آنها بارها از مسولان جمهوری اسلامی تقاضای امان نامه کرده اند تا نزد پدر خود بروند اما تاکنون پاسخی به آنها داده نشده است.

لیلی پورزند در این زمینه پیش تر به “روز” گفته بود: “چه در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و چه در 4 سال گذشته ما بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم به ارگان ها و افراد مختلف نامه نوشته و خواسته ایم حتی به صورت لفظی به ما امان نامه بدهند تا پیش پدرمان برویم و از او پرستاری کنیم. حتی مادرم شخصا به محمود احمدی نژاد نامه نوشت و این درخواست را کرد اما تاکنون هیچ جوابی به ما نداده اند؛ برگشتن هر یک از ما به ایران هم مصادف با رفتن به ناکجا آباد است و خانواده ما واقعا توان ضربه ای دیگر را ندارد. مادرم زندان رفت و دچار سرطان شد،  پدرم را هم به این وضع دچار کرده اند”.

وی در همین ارتباط به سفر آزاده، دختر کوچک آقای پورزند به ایران اشاره کرده و گفته بود: “آزاده وقتی از ایران خارج شد فقط 16 سال داشت و هیچ وقت وارد مسائل سیاسی و حقوق بشری نشده و فقط مشغول تحصیل بود. وقتی پدر را از زندان و بیمارستان به منزل منتقل کردند او به ایران رفت تا در کنار پدر باشد البته همان موقع نیز که آقای خاتمی، رئیس جمهور بودند ما از طریق برخی رایزنی ها توانستیم به قولی برای آزاده امان نامه بگیریم و به ما گفته بودند که فقط با این شرط اجازه ورود آزاده را میدهند که ظرف ده روز ایران را ترک کند و آزاده نیز به ایران رفت اما متاسفانه او را که 19 سال بیشتر نداشت تحت بازجویی و آزار قرار داده بودند؛ جالب این است که ما در خارج از کشور، خیلی با مفهوم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آشنا نبودیم اما آزاده را در حراست این کانون ساعت ها تحت بازجویی های خصوصی قرار داده بودند و آزاده می گفت امیدی به بازگشت نداشته است”.

خانم پورزند تصریح کرده بود: “پدرم سالهاست که فعالیت های معمول اجتماعی خویش را کنار گذاشته و همه درها را به روی خود بسته است به این خاطر که بتواند صدای فرزندانش را بشنود و در کنارهمسر و فرزندانش باشد اما دستگاههای قضایی و امنیتی تاکنون چنین اجازه ای نداده اند. ما حاضریم هر شرطی راکه می گویند بپذیریم تا پدرمان را تحویل بگیریم”.