علی اکبر ولایتی، مشاور رهبر جمهوری اسلامی، اخیراً اظهارات تامل برانگیزی را بر زبان آورده که شایسته توجه و موشکافی است. اهم اظهارات مورخ ۱۴ فروردین ۹۲ وی به شرح زیر است:
حکومتی پا برجاتر از ایران در بین کشورهای اسلامی وجود ندارد!
امروز جهان اسلام بجز ایران کسی را ندارد!
سوریه حلقه طلایی مقاومت است!
در بین گروههای اسلامی، اخوان المسلمین از نظر عقیدتی از همه به ما نزدیکتر هستند!
حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی که مقام معظم رهبری فرمودند تنها مربوط به ایران نیست!
اظهارات ولایتی به سه دلیل در خور توجه است:
۱-ـ وی به عنوان وزیر خارجه ایران ۱۶ سال سکاندار سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده که خود میبایست کوله باری از تجربه را برای او رقم زده باشد. آیا چنین است؟
۲- ـ وی از جایگاه ویژهای نزد علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، برخوردار است تا آنجا که عالیترین مشاور رهبر در امور سیاست خارجی و بین الملل به شمار میرود. آیا درک او از جایگاه جمهوری اسلامی در جهان اسلام و نظام بین الملل قرین صحت است؟
۳-ـ از وی به عنوان یکی از سرشناسترین نامزد اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ یاد میشود. اظهارات و فعالیتهای ماههای اخیر ولایتی را باید در چارچوب تبلیغات اصولگرایان به شمار آورد، خصوصاً اگر وی نامزد مورد اتفاق جبهه اصولگرایان باشد. آیا ولایتی در حد و اندازه یک رییس جمهور کارکشته است؟
ولایتی کیست؟
علی اکبر ولایتی (۶۸ ساله) پزشک اطفال و فوق تخصص بیماریهای عفونی از دانشگاه جان هاپکینز، دیر زمانی است که در کسوت یک دیپلمات و سیاستمدار محافظه کار در جمهوری اسلامی پدیدار شده است.
اینک که آشفته بازاری در جبهه اصولگرایان حاکم است (۱۳ نامزد تاکنون)، از وی به عنوان یکی از اصلیترین چهرههای مورد “حمایت رهبر” برای ریاست جمهوری آینده نام برده میشود که اگر چنین شود بیدرنگ خیال رهبری را برای ۸ سال دیگر راحت خواهد کرد.
در سال ۸۴ او پس از آنکه در رقابتی تنگاتنگ، نامزدی علی لاریجانی توسط “شورای هماهنگی جبهه متحد اصولگرا” را برنتافت، خود به عنوان “کاندیدای مورد نظر جبهه متحد” به میدان آمد. اما با نامزد شدن هاشمی رفسنجانی در اطلاعیهای انصراف خود را از نامزدی اعلام و مدعی شد که “آمده بودم تا به سهم خود، «اخلاق» را در سیاست نهادینه کنم.”
او که این اواخر با حضور مکرر خود در برنامههای صدا و سیما چنان دامنه دانش خود را به رخ میکشد که گویی “جامع معقول و منقول” است و از سیاست گرفته تا ادبیات، تاریخ، هنر، معماری و.. داد سخن میراند، جای تردید برای کسی باقی نگذاشته که مسلماً یکی از گزینههای رهبری برای انتخابات آتی است؛ همان رهبر که در دوران ریاست جمهوریاش ابتدا او را نامزد نخست وزیری کرد و چون مجلس به او رای نداد، قرعه به نام “میرحسین موسوی” خورد تا نخست وزیر شود و ولایتی به مدت ۱۶ سال به وزارت خارجه رضایت داد.
ولایتی از نادر شخصیتهایی است که روزی در کسوت طبیبی حاذق، و روز دیگری در کسوت دیپلماتی کارکشته وگاه به عنوان “دبیر مجمع جهانی بیداری اسلامی” و دیگر هنگام به عنوان “دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت” و روزی به عنوان مدرس علوم پزشکی و روزی دیگر به عنوان مدرس تاریخ روابط خارجی ایران و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (از بدو تاسیس)، عضو شورای انقلاب فرهنگی (از ۶۸) و از همه بالاتر مشاور عالی رهبر در امور بین الملل نمایان میشود.
این همه اشتغال در کنار انتشار بیش از صد کتاب و مقاله و ترجمه در زمینههای گوناگون، تو گویی انسانی فرهیخته را در شمار نوابغ دهر به یاد آدمی میآورد که کمتر مادری چنین فرزندی زاییده باشد.
سیاستمداری که جامعه را با مطب کودکان اشتباه گرفته است
دانستیم که ولایتی هم سیاستمدار است و هم پزشک کودکان که به “یُمن ذوب در ولایت” مناصب و مناقب بسیاری هم در عرصه سیاست و هم در عرصه طب کودکان برایش رقم خورده است. اما آنچه موجب حیرت است اینکه تو گویی اوگاه جامعه را با کودکان و اطفالی که به مطباش میآیند اشتباه گرفته است چنان که گویی کودکان نابالغ را مخاطب اظهارات سیاسی خود میبیند از جمله وقتی مدعی میشود: “حکومتی پا برجاتر از ایران در بین کشورهای اسلامی وجود ندارد” و “امروز جهان اسلام بجز ایران کسی را ندارد”.
تو گویی، ولایتی از ظهور قدرت جدید “نوعثمانی” در همسایگی غربی ایران، از ظهور بازیگری مثل قطر در خاورمیانه و از اقتصادهای قوی همچون مالزی و اندونزی در میان کشورهای مسلمان هم ناآگاه است.
ولایتی در حالی سوریه را “حلقه طلایی مقاومت” مینامد که خالد مشعل با بستن دفتر حماس در دمشق در اعتراض به کشتار بشار اسد از مردم سوریه، جنایات او را ضربه به مقاومت توصیف کرده است.
ولایتی در حالی سنگ مقاومت را به سینه میزند که خالد مشعل با حضور در کنگره حزب عدالت وتوسعه، اردوغان را “رهبر جهان اسلام” نامید.
ولایتی در حالی ناشیانه اندیشه اخوان المسلمین را “نزدیکترین اندیشه به انقلاب اسلامی” میداند که محمد مرسی رییس جمهور اخوانی مصر، در تهران (در اجلاس عدم تعهد) خواستار سرنگونی بشار اسد شده است.
تو گویی مشاور امور بین الملل رهبر یا از اندیشه انقلاب اسلامی هیچ نمیداند یا از اندیشه اخوان المسلمین چرا که ولایتی پس از ۱۶ سال وزارت و دهها نوشته در تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام، هنوز آگاه نیست اخوان المسلمین از اساس با نظریه “ولایت مطلقه فقیه” مخالفت جدی دارد. چه دلیلی بالاتر از اینکه محمد مرسی (رییس جمهور اخوانی مصر) در مدت زمان حضورش در تهران حاضر به “دیداری چند ثانیهای” با خامنهای نشد.
در این میان واکنش تند احمد عارف، سخنگوی اخوان المسلمین به ولایتی درخور توجه است که در مصاحبه با روزنامه المصری الیوم گفت: “اخوان المسلمین بارها تکرار کرده است که مذهب سنی خط قرمز ماست و اجازه عبور از آن را به کسی نمیدهیم… کی گفته ما به شما نزدیکیم؟ سخنان ولایتی به شدت از واقعیت بدور است و اخوان المسلمین با هر گونه هجوم فرق مذهبی به مصر مقابله میکند.” - [دویچه وله ۱۹ فروردین ۹۲-]
این پزشک حاذق! در حالی “حکومتی پا برجاتر از ایران در بین کشورهای اسلامی” سراغ ندارد که گویی از علایم بالینی خطرناکی که بر “پیکرجمهوری اسلامی” پدیدار شده هیچ نمیفهمد. یا او علم پزشکی نخوانده یا علم سیاست که این همه بحران (داخلی و خارجی) در سراپرده جمهوری اسلامی را هر نابینایی میبند و او نمیبیند.
چه بحرانی بدتر از “حُناق احمدینژاد” که گلوگیر رهبر جمهوری اسلامی شده تا آنجا که ولایتی خود گفته بود باید کاری کنیم احمدینژاد “فرودی آرام” داشته باشد.
مگر این بحرانی برای فصل الخطاب جمهوری اسلامی (خامنهای) نیست که احمدینژاد یار غار خود را (مشایی) از “ولی امر مسلمین جهان” بالاتر نشانده است؟
مگر ولایتی خود به فغان نیامده که “استفاده از امکانات دولتی برای تبلیغات یک کاندیدای خاص (مشایی) حرام شرعی است”؟ احمدینژاد در حالی برای ریاست جمهوری مشایی تلاش دارد که خامنهای طی نامهای به او، مشایی را فاقد صلاحیت برای “معاون اولی” دانسته بود.
اینها و صدها بیش از این دلیل میتوان آورد که ثابت میکند علی اکبر ولایتی یا از سیاست و پزشکی هیچ نمیداند و یا تشخیص نمیدهد که مخاطبانش، کودکانی نو نهال نیستند که به مطباش آمدهاند.