از آن زمان که نام شیخ حسن روحانی بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری مورد نظر نظام مطرح گردید، بسیاری از تحلیل گران نشانه هایی از تغیر رویه رهبری در سیاست خارجی، خاصه در مورد ارتباط ومذاکره مستقیم با آمریکا بر سر مسئله هسته ای، را پیش بینی می کردند چرا که حضور شیخ حسن روحانی در بین کاندیدا های دست چین شده اعضای گوش به فرمان رهبری درشورای نگهبان، خود گواه بر پذیرش تغییر دیپلماسی نظام بوده. طرفه آنکه دلیل کناره گیری آقای روحانی از تیم مذاکرات هسته ای در زمان دولت اصلاحات، عدم همراهی رهبری با سیاست های تعامل با جهان غرب بوده است.
بی شک آقای خامنه ای اولین و آخرین رهبر و زمامدار دیکتاتور در جهان نیست که در اثر فشار و در تنگنا قرار گرفتن از سوی زورمندان جهان، به حیله متوسل می شود و در توجیه تغییر رویه سیاست های خارجی خود، آن را “نرمش قهرمانانه” توصیف می کند اما با این همه یک تفاوت عمده بین رهبر نظام ولایی جمهوری اسلامی با دیگر دیکتاتوران سلف او وجود دارد وآن هم عدم درایت و ذکاوت لازم برای مواجهه و حل مشکلات زمامداری است.
بر خلاف تصوربسیاری از طرفداران و یاران نمک پرورده آقای خامنه ای که او را مغز متفکر نظام دانسته و ورود او به مشکلات کشور را باعث گشایش و حل آنها می دانند، از نظر اهل فن و خبرگان وادی سیاست، راه حلها و دستورات آقای خامنه ای برای رفع مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشوربههمان اندازه شاهکار است که سرودههای آیتالله خمینی از نظر ادیبان و شاعران و شعرشناسان مورد تحسین قرار می گرفت. از این رو نه می توان به سرکشیدن جام زهر چنین رهبری آن هم با حرکات موزون “نرمش قهرمانانه ” دلخوش ساخت ونه می توان به تدابیر و تلاش های دولت روحانی برای گشودن باب گفتگو با ایالات متحده آمریکا امید داشت؛ حتی اگر اجازه این گفتگو با توشیح رهبری در جیب هریک از اعضای کابینه دولت تدبیر و امید باشد، چرا که وجود گروه های موازی قدرت، خاصه آن بخش از سرداران سپاه که مخالف هر گونه سازش و گفتگو با امریکا هستند، مانعی بزرگ بر سر راه این مذاکره خواهد بود وبا کوچکترین نشانه های مصالحه بین دو کشور، دست به اقداماتی خواهند زد که کمترین تبعات آن می تواند به انزوا کشیدن دوباره مردم ایران باشد. از سر چنین واقعیتی است که شیخ مدبر در دیدار اخیر خود با جمعی از سران سپاه، بر خلاف تصور و انتظاربسیاری از رای دهندگان خود، ضمن دلجویی از سپاه، با تاکید بر ادامه فعالیت های اقتصادی این نهاد نظامی، دست نیاز به سوی این تجار اسلحه بدست دراز می کند و از آنها می خواهد دولت را در ساخت پروژه های بزرگ ( نان و آب دار )کمک کنند و مسئولیت کالا های قاچاق را هم بر عهده بگیرند. و این یعنی باج دادن به گروهی که با هر گونه سازش و تفاهم با غرب، خاصه آمریکا مخالف بوده و همواره با تهدید ات خود این پیام را به گوش موافقان ارتباط با ایالات متحده رسانده اند.با وجود چنین واقعیت انکار ناپذیری می توان گفت دولت تدبیر از هم اکنون با تطمیع این گروه ازنظامیان تاجر مسلک سپاه پاسداران، خود را برای شکستن تابوی مذاکره با شیطان بزرگ آماده می سازد؛مذاکره ای که پیش از آنکه با اصرار و القا آقای خامنه ای بر آن نام “نرمش قهرمانانه ” گذاشته شود، از دید ملت ایران سر کشیدن دوباره جام زهر از سوی زمامداران جمهوری اسلامی تلقی می شود.