دکتر صادق زیباکلام معتقد است به دلیل استقبال گسترده ای که مردم از حضور هاشمی رفنسجانی در نمازجمعه خواهند کرد به او اجازه داده نخواهد شد بار دیگر امامت نمازجمعه را برعهده بگیرد.
استاد دانشگاه تهران میگوید که استقبال گسترده مردمی از حضور آقای هاشمی در انتخابات دلیل اصلی ردصلاحیت او بود و ب همان دلیلی که او را ردصلاحیت کردند اجازه حضور در نمازجمعه را نیز به او نخواهند داد.
او درباره تهدیدات اخیر حسین الله کرم و همچنین سخنگوی جبهه پایداری به آنها توصیه میکند که “آقای الله کرم و همفکرانشان بنشینند کلاه خودشان را پیش خودشان قاضی کنند و در خلوت خود از خودشان بپرسند با توجه به اینکه ۴ سال تمام همه ارگان های رسانه ای کشور را در دست داشتیم، رادیو و تلوزیون حکومتی را در اختیار داشتیم. مطبوعات حکومتی، کیهان، رسالت را کامل در اختیار داشتیم، ائمه جمعه و جماعت و سایر تریبون ها را در اختیار داشتیم چه شد که مردم از ما روی برگرداندند و ۱۸ میلیون نفر به اقای روحانی رای دادند که در مقابل ما بود و فقط 5 میلیون نفر به آقای دکتر سعید جلیلی رای دادند”.
دکتر زیباکلام میگوید: اینکه سیاست های آقای روحانی به هیچ وجه مطلوب جریان رادیکال و تندرویی که بخشی از آن را اقای سردار الله کرم نمایندگی میکند مطابق میل شان نیست. بنابراین خوف آقای الله کرم و همفکران شان این است که اقای روحانی بخواهد این اعتدال و میانه روی، پرهیز از خشونت و فاصله گرفتن از گفتمان تند، خشن و رادیکالی که اصولگرایان این ۸ ساله چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی ترویج میکردند آقای الله کرم و همفکران شان به شدت نگران این هستند که این گفتمان حالا نه در قالب دولت اقای روحانی بلکه در سطح جامعه یک مقداری به صورت جدی مطرح شود. یعنی مطبوعات هم یواش یواش شروع کنند سیاست های تند و رادیکال این 8 ساله را مورد نقد قرار دهند. بخش هایی از سیاست خارجی را مورد نقد قرار دهند و وارد حوزه هایی شوند که ظرف این 8 سال اصولگرایان اجازه نمیدادند به هیچ وجه رسانه ها و مطبوعات وارد این حوزه ها شوند.
مصاحبه “روز” با دکتر صادق زیباکلام در ذیل می آید.
در فضایی که بعد از پیروزی آقای روحانی شکل گرفته آقای الله کرم از یک سو و سخنگوی جبهه پایداری از سوی دیگر تهدید کرده اند آقای روحانی را نسبت به سیاست های یکه در پیش خواهد گرفت و..
درخصوص مطالبی که آقای الله کرم گفته به شدت انتقاد دارم. سردار الله کرم به جای اینکه اقای روحانی را تهدید کند و بگوید که اگر آقای روحانی مسیری را برود که آقای هاشمی رفته ما می آییم خیابان و تظاهرات میکنیم و.. بنده گفته ام قبلا هم بهتر است آقای الله کرم و همفکرانشان بنشینند کلاه خودشان را پیش خودشان قاضی کنند و در خلوت خود از خودشان بپرسند با توجه به اینکه ۴ سال تمام همه ارگان های رسانه ای کشور را در دست داشتیم، رادیو و تلوزیون حکومتی را در اختیار داشتیم. مطبوعات حکومتی، کیهان، رسالت را کامل در اختیار داشتیم، ائمه جمعه و جماعت و سایر تریبون ها را در اختیار داشتیم چه شد که مردم از ما روی برگرداندند و ۱۸ میلیون نفر به اقای روحانی رای دادند که در مقابل ما بود و فقط ۵ میلیون نفر به آقای دکتر سعید جلیلی رای دادند. بهتر است آقای الله کرم از خود و دوستان شان این سوال را بکنند که چه شد ۸ سال پیش ۱۷ میلیون به آقای احمدی نژاد و گفتمان معروف به ۳ تیر رای دادند ولی چه شد که از آن ۱۷ میلیون فقط ۵ میلیون، ۸ سال بعد مانده اند. آیا به خاطر سیاست های اصولگرایان در این ۸ سال نبود؟ آیا به خاطر اینکه جایگاه ایران در عرصه بین المللی اینقدر سقوط کرده، نبود؟ آیا به خاطر فساد نیست؟ آیا به خاطر خراب شدن وضعیت اقتصادی نیست؟ آیا به خاطر محدودیت های رسانه ای و محدویت های یکه در زمینه آزادی مطبوعات و آزادی انتخابات و.. پیش امد باعث نشد مردم از شما روی گردان شوند؟ بنابراین اینکه شما بیایید آقای روحانی را تهدید بکنید خیلی سخن سنجیده ای نیست. کار سنجیده آن است که شما سوال و انتقاد از خود بکنید که چی شد ما آن محبوبیت را در طی این ۸ سال از دست دادیم و رسیدیم به اینجا که فقط ۵ میلیون حاضر شدند از ما طرفداری بکنند.
روی سوالم این است که ۸ سال دوره اصلاحات، آقای الله کرم و انصار حزب الله کاملا فعال بودند و.. ۸ سال دوران اقای احمدی نژاد سکوت کردند و آقای الله کرم عنوان کرد که “من و آقای ده نمکی مبارزه مدنی میکنیم”. الان اما با انتخاب اقای روحانی و در حالیکه او دولت را هنوز در دست نگرفته تهدیدات آقای الله کرم شروع شده. این حضور فصلی او را چگونه می بینید؟
ببینید آنچه مسلم است اینکه سیاست های آقای روحانی به هیچ وجه مطلوب جریان رادیکال و تندرویی که بخشی از آن را اقای سردار الله کرم نمایندگی میکند مطابق میل شان نیست. بنابراین خوف آقای الله کرم و همفکران شان این است که اقای روحانی بخواهد این اعتدال و میانه روی، پرهیز از خشونت و فاصله گرفتن از گفتمان تند، خشن و رادیکالی که اصولگرایان این 8 ساله چه در عرصه داخلی و چه در عرصه بین المللی ترویج میکردند آقای الله کرم و همفکران شان به شدت نگران این هستند که این گفتمان حالا نه در قالب دولت اقای روحانی بلکه در سطح جامعه یک مقداری به صورت جدی مطرح شود. یعنی مطبوعات هم یواش یواش شروع کنند سیاست های تند و رادیکال این ۸ ساله را مورد نقد قرار دهند. بخش هایی از سیاست خارجی را مورد نقد قرار دهند و وارد حوزه هایی شوند که ظرف این ۸ سال اصولگرایان اجازه نمیدادند به هیچ وجه رسانه ها و مطبوعات وارد این حوزه ها شوند. به عبارت دیگر در ظرف این ۸ سال شما به هیچ وجه نمی توانستید سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را مورد نقد قرار دهید در خصوص افغانستان، در خصوص عراق، در خصوص لبنان، درخصوص حمایت از حماس و سوریه و.. هر چه بود فقط مطبوعات و سایت ها می توانستند همان را تایید و تصدیق کرده و بگویند این سیاست خیلی درست است. کلامی نمی توانستند مورد نقد قرار دهند. ایضا در خصوص سیاست هسته ای، ایضا در خصوص سیاست ما در خلیج فارس و غیره. بنابراین نگرانی آقای الله کرم و همفکران شان این است که آن جذمیت و تک صدایی که اصولگرایان در این ۸ سال ایجاد کرده بودند یک مقدار خدشه دار شود و یک مقداری برخی مسائل مورد نقد قرار بگیرد. در خصوص سیاست خارجی، مساله هسته ای و یا در خصوص اینکه دولت آقای احمدی نژاد در این ۸ سال چقدر بدهی دارد و بیش از ۷۰۰ میلیارد درآمد ارزی شان بوده و این درامد چی شده؟. اینها مطالب و مسائل جدی است که اصولگرایان رادیکال مثل آقای الله کرم نمیخواهند به نقد کشیده شود چون پاسخ های قرص و محکم و جدی برای اینها ندارند. ما شاهد هستیم که امروز آقای احمدی نژاد با اینکه روزهای آخر دولت اش است باز شروع کرده از هولوکاست به شدت دفاع کرده باز شروع کرده به اینکه گفتن هولوکاست باعث شده ما طومار استکبار را در هم بپیچیم در حالیکه ما شاهد بودیم در دوران انتخابات همین یک ماه پیش نامزدهای اصولگرا هم آقای قالیباف، هم آقای دکتر ولایتی و جالب اینکه هم آقای حدادعادل، به این رویکرد آقای احمدی نژاد در خصوص هولوکاست و انکار هولوکاست ایراد گرفته و گفته بودند چه ضرورتی داشت که آقای احمدی نژاد این را مطرح بکند. مقصودم این است که اصولگرایان رادیکال و تندرو یک مقداری نگران هستند. نه لزوما از آقای روحانی بلکه از فضایی که احساس میکنند دارد در کشور به وجود می آید و یک مقداری آزادی مطبوعات و ازادی رسانه ای که به وجود می آید باعث نگرانی آقای الله کرم و همفکران شان شده به شدت.
برخی تحلیل گران می گویند که رای مردم در انتخابات اخیر، “نه” به تندروی و افراطی گری بود. ایا تهدیدات اخیر آقای الله کرم و همچنین سخنگوی جبهه پایداری که وابسته به آقای مصباح یزدی است نشانگر عصبانیت آنها را رای مردم نیست؟
همین طور است. من فکر میکنم ما نباید خودمان را گول بزنیم. بیش از آنچه که این ۱۸ میلیون آری به آقای روحانی باشد من معتقدم این ۱۸ میلیون رای به تفکر آقای الله کرم و دوستان او و نه به سیاست های تند و رادیکال و شکست خورده ای بود که در این ۸ سال اجرا شده بود. من حتی معتقدم که اصولگرایان دارند خودشان را گول میزنند. به این معنا که بعضی از اصولگرایان میگویند اگر ما ائتلاف کرده بودیم اگر همه نامزدها به نفع آقای جلیلی کنار رفته بودند شاید آقای روحانی این پیروزی سنگین را نمی آورد. در حالیکه به نظر من اینها فرار از واقعیت است چون اگر آقای قالیباف کنار می رفت به نفع آقای دکتر سعید جلیلی. اتفاقا بخش عمده ای از رای آقای قالیباف در سبد اقای روحانی میرفت. یعنی از ۶ میلیون رای آقای قالیباف شاید ۱۰ درصد می رفت برای آقای جلیلی و ۹۰ درصد بقیه می رفت برای آقای روحانی. یعنی اینکه اقای ولایتی و آقای قالیباف و آقای محسن رضایی نرفتند کنار، به نفع اصولگرایان تمام شد چون اگر می رفتند کنار قطعا بخش عمده ای از آرای آنها می آمد و به سبد اقای روحانی ریخته می شد. متاسفانه اصولگرایان نمیخواهند واقعیت ها را درک کنند، نمی خواهند تغییراتی که در جامعه به وجود آمده به خصوص در طبقه متوسط را بپذیرند. مطلوب سیاست های اصولگرایان نیست که یک چیزی حدود ۷۰ درصد استان کردستان به آقای روحانی رای دادند. حتی خیلی از شهرستان های کوچک و خیلی از جاهایی که دورافتاده هستند به واسطه بالا رفتن سطح تحصیلات آمدند و به اقای روحانی رای دادند. بنابراین فکر میکنم اصولگرایان با دشوار یو مشکلات عمده ای در پیشبرد دیدگاهها و نگاه هایشان روبرو هستند. منتهی به نظر من دو کار می توانند بکنند یا اینکه تجدیدنظر اساسی در تفکراتشان به وجود بیاورند و یک گفتمان جدیدی را اتخاذ کنند یا اینکه به زور گفتمان شان را بخواهند حاکم نگاه دارند. متاسفانه برداشت من از آنچه اقای الله کرم گفته این است که به زور میخواهند آن گفتمان را علیرغم اینکه 5 میلیون بیشتر طرفدار آن گفتمان در کشور نیستند ولی میخواهند به زور حاکم کننند این گفتمان را.
و البته راه دیگری را هم پیش گرفته اند که بحث مصادره اقای روحانی و آرای او است و اکنون میگویند که اقای روحانی اصولگرا است و در انتخابات گفتمان اصولگرایی پیروز شده و اصلاح طلبان شکست خوردند و..
ببینید خانم قاضی این هم باز رویکرد دیگری است که نمیخواهند واقعیت را بپذیرند و سوالی که از دوستان اصولگرا می شود این است که اگر آقای روحانی، اصولگرا است پس چرا شما پدرخوانده ایشان را که آقای هاشمی را ردصلاحیت کردید؟ اگر آقای هاشمی اصولگرا است پس چرا ۴۸ ساعت مانده به انتخابات آن شایعه قوی راه افتاد که ممکن است صلاحیت آقای روحانی مجددا مورد بررسی قرار گیرد. اگر آقای روحانی اصولگرا است پس چرا اقای جلیلی و آقای حدادعادل به نفع او کنار نرفتند؟ چرا از او حمایت نکردید؟ به نظر من در حقیقت دارند خودشان را گول می زنند که بگویند اقای روحانی اصولگرا است برای اینکه هیچ بخشی از ان چیزی که آقای روحانی میگوید اصلا با اصولگرایی، همفکری و همخوانی ندارد. البته آقای روحانی مجبور هستند یکسری مصلحت هایی را در نظر بگیرند و یکسری مطاب و مکنونات قلبی شان را نگویند. به هر حال آقای روحانی میدانند که بخش عمده ای از قدرت همچنان در دست اصولگراها است. آقای روحانی نمیخواهند حرف هایی را بزنند که از همین ابتدا باعث موضع گیری اصولگرایان نسبت به ایشان شود. درست هم همین کاری است که اقای روحانی میکنند. ایشان به گونه ای حرکت و صحبت میکنند که در حقیقت باعث نگرانی و جبهه گیری رهبری اصولگرایان نشود.
در فضایی که آقای الله کرم به عنوان یکی از سران انصار حزب الله، آقای روحانی را تهدید کرده که اگر مسیر آقای هاشمی را برود به خیابان می آیند و.. شما سخن از بازگشت آقای هاشمی به نمازجمعه گفته اید و اینکه بیش از یک میلیون نفر در نمازجمعه حضور خواهند یافت.
همین طور است.
سوال من این است که در چنین فضایی فکر میکنید اجازه بازگشت آقای هاشمی به نمازجمعه را خواهند داد؟ و اینکه برچه مبنایی از حضور یک میلیونی مردم در نمازجمعه در صورت حضور آقای هاشمی سخن میگویید؟
برای اینکه وقتی آقای هاشمی رفسنجانی ثبت نام کردند در انتخابات، بنده خودم در شهرستان هایی که رفتم، در محیط های دانشگاهی که رفتم شاهد بودم که چه استقبالی از ثبت نام آقای هاشمی به وجود امده بود. واقعا خود من شگفت زده شده بودم خانم قاضی از این همه شور و نشاط و شوق و امیدی که در مردم به وجود آمده بود برای رای دادن به اقای هاشمی رفسنجانی. اتفاقا دلیل اینکه اقای هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شد همین بود. بالاترین دلیلی که من دارم که یک میلیون نفر به نمازجمعه آقای هاشمی خواهند امد این است که او را ردصلاحیت کردند. برای اینکه وقتی بنده، صادق زیباکلام متوجه شدم که چه استقبال گسترده ای دارد از آقای هاشمی رفسنجانی می شود و چه سونامی ای دارد راه می افتد که به مراتب از دوم خرداد گسترده تر است، اصولگراها هم متوجه شدند و تنها راه را در این دیدند که متوسل به آقای هاشمی شوند گه بیا و انصراف بده. اینکار را هم کردند و آقای علی لاریجانی و دیگران رفتند با ایشان صحبت کردند که انصراف دهد و او هم گفت نه. من احساس وظیفه و تکلیف میکنم و حاضر نیستم انصراف دهد. بنابراین مجبور شدند ایشان را ردصلاحیت کنند. به نظر شما اگر این خطر را اصولگرایان احساس نکرده بودند که رای بسیار بالایی خواهد اورد ایشان را ردصلاحیت میکردند؟ اگر یقین داشتند و مطمئن بودند که رای چندانی نمی اورد می آمدند ایشان را ردصلاحیت کنند؟ هرگز. بنابراین بنده معتقد هستم نگاه جدیدی که نسبت به آقای هاشمی به وجود امده به خصوص در میان اقشار متوسط جامعه، اقشار تحصیلکرده و پزشکان، متخصصان، دانشجویان، وکلا، روزنامه نگاران. این تصویر جدیدی که از آقای هاشمی رفسنجانی به وجود آمده باعث می شود که خیلی بیشتر از یک میلیون بیاند و در نمازجمعه شرکت کنند. به عنوان آخرین دلیلی که برای شما می آورم این است که یک روزی بود اصلاح طلبان در این مملکت صف می بستند که به آقای هاشمی رفسنجانی حمله کنند. یادمان است دیگر سال ۷۷، ۷۸، ۷۹، ۸۰. ولی ببینید خیلی جالب است الان ببینید در انتخابات امسال اصلح طلبان صف بسته بودند از ایشان حمایت کنند. اصلاح طلبان صف بسته بودند از اقای روحانی حمایت بکنند. بنابراین این تغییر و تحولاتی است که از نظر جامعه شناسی خیلی جالب است و در جامعه ما به وجود آمده. من هیچ تردیدی ندارم اگر بگذارند و آقای هاشمی یک روز جمعه ای بیاید نمازجمعه، من معتقد هستم حتی بالای میلیون خواهند آمد به این نمازجمعه.
فکر می کنید اصلا چنین اجازه ای خواهند داد؟
نه اتفاقا به خاطر همین چنین اجازه ای به ایشان داده نخواهد شد. اصولگرایان میدانند که چه استقبال سنگین و پرشوری از آقای هاشمی رفسنجانی خواهد شد درست به همان دلیل که ایشان را ردصلاحیت کردند به همان دلیل نخواهند گذاشت که بیاید و امامت نمازجمعه را عهده دار شود.
دلیل این اقبالی که می گویید از آقای هاشمی در مقطع فعلی وجود دارد چیست؟ به هر حال آقای هاشمی..
دلیل اش خیلی مفصل است برمیگردد به تحولات و تغییرات عمیق سیاسی، اجتماعی که ظرف سالهای اخیر به وجود آمده. من قشنگ یادم است سال ۷۷، ۷۸، ۷۹ و آن سالهایی که آقای هاشمی رفسنجانی به شدت مورد حمله و انتقاد افرادی مثل علوی تبار، عباس عبدی، اکبر گنجی و عمادالدین باقی و غیره بودند. جریانات رادیکال و تندروی اصلاح طلب و.. همه ما داستان آن روزها را یادمان می اید عالیجناب سرخپوش و.. من قرص و محکم ایستادم و از آقا یهاشمی دفاع کردم. خانم قاضی من هرجا که می رفتم به من میگفتند آقای زیباکلام شما استاد دانشگاه هستید شما یک انسان فرهیخته و روشنفکر این ممکلت هستید و چرا خودت را برای هاشمی رفسنجانی هزینه میکنی. یعنی خیلی ها دلشان می سوخت و به من می گفتند چرا برای اشمی هزینه می کنی شما که از قبل او نه خوردی نه بردی نه چیزی گیرت آمده و چرا شما اینکار را میکنی. ولی ببینید خانم قاضی شاید باورتان نشود این روزها دقیقا عکس آن اتفاق می افتد و کسی نمیگوید که چرا خودت را برای هاشمی هزینه میکنی. این روزها آدم ها می آیند به من می گویند که اقای دکتر حق با شما بود ما را حلال کنید اگر آقای هاشمی را دیدید حلالیت بطلبید چون ما دید دیگری داشتیم و.. خب چه کسی فکر میکرد رهبران اصلاح طلب، چهره های اصلاح طلب از درون زندان از آقای هاشمی حمایت کنند ولی کردند. همان بچه های مشارکت، بچه های سازمان مجاهدین انقلاب که آنطور به آقای هاشمی حمله میکردند متوجه شدند که به خطا و بیراهه رفته بودند و..
البته آقای هاشمی هم همان هاشمی ان سالهاست؟ خیلی از اصلاح طلبان میگویند آقای هاشمی تغییر کرده و همان هاشمی نیست و به همین دلیل از او حمایت میکنند یا اینکه تنها راه و امید برای تغییر فضای فعلی کشور بود و…
من هم همین را عرض میکنم. یکی تغییر و تحولاتی است که در خود آقای هاشمی به وجود آمد. از آن مهم تر عملکرد اصولگرایان در این ۸ سال است شما نمیدانید عملکرد اصولگرایان در این ۸ سال به خصوص توهین ها، اهانت ها و بی احترامی هایی که به آقای هاشمی شد ایشان را فتنه گر معرفی کردند مرگ بر هاشمی در نمازجمعه گفتند و… شما نمیدانید اینها در نهایت چقدر به نفع آقای هاشمی رفسنجانی تمام شد یعنی هرقدر اصولگرایان تندرو بیشتر به اقای هاشمی توهین کردند بیشتر به ایشان بی احترامی کردند اینها بر محبوبیت آقای هاشمی افزود. به علاوه بسیاری سیاست های نابخردانه اصولگرایان در این ۸ سال چه در حوزه بین الملل و اقتصاد و چه در حوزه های دیگر باعث شد که مردم واقعا متوجه شوند خیلی هم مثل اینکه آقای هاشمی بد عمل نکرده بود.