فاصله تا نقطه پایان

میر حمید سالک
میر حمید سالک

بعد از جلسه ژنو در روز شنبه 29 تیر ماه، دایره کشورها و شدت اتهام زنی آنها به ایران در مورد سیاست خرید زمان، ‏افزایش یافته است. در همین زمینه باراک اوباما در مصاحبه مطبوعاتی خود در پاریس از دولت ایران خواست منتظر نتایج ‏انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نمانده، هر چه زودتر پاسخی صریح و روشن به بسته پیشنهادی بدهد. تاکنون دولت ایران ‏چندان تلاش جدی برای رفع این اتهامات، از خود نشان نداده است.‏

آیا به راستی زمان دارای قابلیت خرید و فروش است که چنین اتهاماتی متوجه ایران می شود؟ پاسخ به این سؤال مثبت ‏است. افزون بر آن می توان مدعی شد هم چنان که می شود زمان را خرید امکان تولید آن نیز وجود دارد. به کلام دیگر به ‏خاطر سرعت سرسام آور پیدایی پدیده ها در دنیای مدرن، عنصر زمان از قدر و منزلت ویژه ای برخوردار شده است. در ‏جهان امروز شاهد هستیم که ارزش زمان مصرفی برای تولید یک کالا، نظیر بهای سایر مواد اولیه، در تعیین قیمت نهائی ‏آن محصول مؤثر است. برای کاستن از ارزش نهائی محصول باید “ماده اولیه زمان” را به کمترین قیمت ممکن در اختیار ‏گرفت. به هزار و یک دلیل، که طرح آنها از حوصله این بحث خارج است، “تولید زمان” از خرید آن برای تولید کنندگان ‏کالاها مقرون به صرفه تر است. به همین دلیل صاحبان سرمایه با در اختیار گرفتن مشاورین برجسته تلاش دارند با “تولید ‏زمان” در حداقل وقت ممکن بیشترین محصول را به بازار ارائه کنند.‏

فرض کنیم مذاکرات ایران با شش کشور قدرتمند جهان به مثابه یک “روند تولیدی” با “سرمایه گذاری مشترک” بین ایران ‏و گروه 5+1 ارزیابی شود. این “خط تولید” در نهایت یک “محصول نهائی” به نام جنگ، در تمامی اشکال آن، یا صلح، در ‏پایدارترین صورت آن، تولید خواهد کرد. در این حالت پرسش این است، مسئولین ایرانی از روز اول شروع این مذاکرات، ‏آیا زمان تولید کرده اند و یا در جهت خرید “این کالا” به هر دری زده اند؟ به نظر می آید به جای “تولید زمان” که بسیار ‏سودمند و کم هزینه می توانست باشد، بخش بزرگی از سرمایه های ملی را صرف “خرید زمان” کرده اند که تاکنون به جز ‏سخت تر شدن کار برای ما حاصل دیگری نداشته است. آخرین نمونه از اتخاذ سیاست خرید وقت از سوی ایران را می توان ‏در متن سند غیر رسمی ارائه شده از سوی جلیلی در گفتگوهای روز شنبه، جستجو کرد. مدرکی که از سوی روزنامه ‏نیویورک تایمز منتشر شد. این روزنامه، بعد از گرفتن کلی غلط املائی و انشائی به متن نامه، مدعی می شود طرف ایرانی ‏در متن سند، درخواست کرده که چندین دور مذاکرات بین گروه های مختلف صورت بگیرد. از این مطلب نیویورک تایمز ‏نتیجه می گیرد که گفت و شنودها برای سالیان دراز ادامه خواهد یافت. امری که در حوصله هیچ کس نیست.‏

در چنین شرایطی آیا ایران می توانست به جای خرید زمان تولید کننده آن باشد؟ تصور چنین امکانی دور از دهن نیست. ‏برای حصول چنین امری یکی از ساده ترین روش ها گرفتن ابتکار عمل در جریان مداکرات بود. طرف ایرانی از روز اول ‏نباید منتظر ارائه پیشنهاد از طرف مقابل می شد. یعنی هنگام پدیرش تعلیق غنی سازی، می توانست با مطرح کردن خواسته ‏های خود، در جهت دست یابی به منافع ملی، زمان لازم را تولید کند. امروز هم که پذیرفته است در مقابل بسته غربیان ‏مجموعه ای از پیشنهادات را به سمع و نظر جهانیان برساند، تنها اتهام “وقت کشی و مانع تراشی” را به جان خریده است. ‏آیا در داخل بسته آخر کشورهای 5+1 شرایطی وجود دارد که با تکیه بر آنها بتوان به جای خرید زمان، آن را تولید کرد؟ ‏خوشبختانه، با این که ملت ایران زمان زیادی را از دست داده است، مسئولین هنوز می توانند با قبول پیشنهاد “تعلیق در ‏مقابل تعلیق”، حداقل با تولید شش هفته زمان، به سوی مذاکراتی مهم تر گام بردارند. این زمان تولید شده قادر است جلوی ‏ضررهای بیشتر را بگیرد. در این شرائط شاید بشود کورسوهای امید را به ستاره های صلح و دوستی پیوند داد. اما دریغ ‏که چنین نبوده و در بر پاشنه قدیمی می چرخد.‏

در پی سخنرانی های رئیس جمهور در یاسوج مبنی بر پافشاری بر مواضع گذشته و انکار یک باره جلیلی نسبت به طرح ‏مسئله تعلیق غنی سازی در مذاکرات روز شنبه، این بار نوبت به زمزمه هائی رسیده است که حکایت از سردی بیشتر ‏روابط ایران با آژانس می دهد. به دنبال ملاقات روز پنج شنبه آقازاده با البرادعی و اعلام “پایان بخشی از همکاری های ‏ایران با آژانس اتمی” توسط برخی خبرگزاری ها، احتمال از دست رفتن زمان و تحدید هر چه بیشتر فضائی سازنده برای ‏مذاکراتی راه گشا، افزایش می یابد. مسئولین حتماَ می دانند این جو و فضا همیشه ثابت باقی نمی ماند. با خرید زمان می ‏توان زمان رسیدن به نقطه پایان را به تأخیر انداخت، ولی همان گونه که لاوروف می گوید “نباید کش دادن این فرآیند به ‏طور بی پایان ادامه یابد”. همه واهمه ها این است که از این پس نه تنها نتوانیم زمانی تولید کنیم، بلکه فروشنده ای هم برای ‏آن نیابیم.‏