بقول سفیر ژاپن در ایران، سیاست ایران مثل رانندگی در تهران است، هر کسی هر کاری بتواند می کند. از پشت پرده که معلوم نیست باید اوپن باشد یا کلوز، یک بوهایی می آید. نه، منظورم آن چیزی که شما فکر می کنید نیست، چون اگر منظورم آن چیز بود، باید کلا می گفتم در تمام کشور یه بوهایی می آید، ولی ظاهرا دعوا بدجوری بالا گرفته. من فکر می کنم احمدی نژاد و دارودسته دارند آتش زیر اجاق را زیاد می کنند. اصولا دعوا طوری است که احمدی نژاد سعی می کند از میان مردم برای خودش یارگیری کند. در عرض یک هفته سه بار به نفع خبرنگاران، ایرانیان خارج از کشور، هنرمندان و حجاب، حرفهایی گفته شده که نه با سیاست احمدی نژاد جور است، نه با حرف های قبلی اش می خواند. به نظر می آید احتمالا آقا می خواهد مموتی را قربانی کند، او هم می خواهد مشائی را قربانی کند. این وسط یک امتیاز هم می گیرد. البته این بازی خطرناک است، چون ساده ترین و اولین راه حلی که به نظر هر اصولگرایی می رسد که از شر همه مشکلات راحت شود، یا حجم آن را کم کند، کنار گذاشتن احمدی نژاد است. جالب اینکه از یک طرف احمدی نژاد حتی برای سیاست خارجی اش هم از خامنه ای نظر نمی پرسد و حتی با او کل کل می کند، بعد نامه می نویسد برای اینکه ساعت کار در ادارات را با نظر رهبری تعیین کند. یا به عبارتی از آقا می خواهد او را از دست مجلس نجات بدهد. به نظر من این دعوا یکی از تماشایی ترین بخش های داستان مموتی است. با دقت به صحنه نگاه کنیم و در حین کار، به سووالات زیر هم پاسخ دهید.
سووال اول: با توجه به اینکه احمدی نژاد برای تنظیم ساعت ادارات به رهبری نامه نوشت، دفعه بعد برای چه کاری چه وقت و چطوری اصلا برای چی به رهبری نامه خواهد نوشت؟
گزینه اول: بسمه تعالی، آقا اجازه ما بریم دستشویی؟
گزینه دوم: بسمه تعالی، آقا! این لاریجانی دستشو کرده بود دماغش زبونشو نشون می داد.
گزینه سوم: بسمه تعالی، آقا، یک زنگی به مادر باید بزنم، اشکالی نداره؟
گزینه چهارم: بسمه تعالی، مشائی گفته […] خوردم، بخوره، یا شما می بخشین؟
سووال دوم: چون که محمدرضا رحیمی گفته است که “انگلیسی ها یک مشت خرفت هستند؟” از کجا می فهمیم یک چنین چیزی را و حالا فهمید، چرا گفت این وقت شب؟
گزینه اول: چون انگلیسی ها صد سال است علیه ما توطئه می کنند و ما نمی فهمیم چطوری.
گزینه دوم: چون وزیر سابق مان از ناصرخسروی انگلیس مدرک آکسفورد می گیرد، هیچ کدام شان خبر ندارند.
گزینه سوم: چون هر وقت علمای ما می خواهند آنجای شان را عمل کنند انگلیس می روند و بسلامت برمی گردند، ولی ما کارمند سفارت شان را می گیریم.
گزینه چهارم: چون نداآقاسلطان را کشتند و فتنه سبز راه انداختند و بچه های ما به سفارت شان حمله کردند، خودمان آنها را کتک زدیم.
سووال سوم: چرا منصور اسانلو به یک سال زندان دیگر محکوم شد؟ و اصولا به این نوع زندان چه می گویند؟
گزینه اول: حبس ابد تدریجی.
گزینه دوم: حبس ابد قسطی.
گزینه سوم: کلا هر شش ماه یک سال زندان می دهند، دلیلی هم ندارد.
گزینه چهارم: مثل سگ از منصور خان و از کارگر ها می ترسیم… می ترسیم… از مریضش هم می ترسیم. بابا بیا منصور خان یک کلمه بگو برو به خوشی زندگی کن.
سووال چهارم: احمدی نژاد به چه دلیل گفت “ دولت من تنها دولت کاملا مشروع دنیاست.“؟
گزینه اول: چون مراجع تقلید گفته اند دولت دهم نامشروع است، ولی وزرا وضو می گیرند.
گزینه دوم: چون مردم به مموتی می گویند “ احمدی دروغگو” و دروغ گفتن واجب است.
گزینه سوم: چون هیات دولت به حج رفت و رابطه ایران و عربستان به هم خورد.
گزینه چهارم: چون هاله نور فقط دور سر حضرت مسیح و مموتی دیده شد و مسیح دولت تشکیل نداد، پس همین یکی باقی مانده.
سووال پنجم: آخه برای چی مشائی گفت “دولت یازدهم جهانی خواهد بود”؟
گزینه اول: چون همه اعضای آن می روند خارج و جهانی می شوند.
گزینه دوم: چون همه جهان می آید داخل ایران و دولت تشکیل می دهد.
گزینه سوم: چون امام زمان ظهور می کند و همه دولت را با خودش می برد انگلیس.
گزینه چهارم: چون مشائی غذای سنگین زیاد می خورد و خواب های اینجوری می بیند.
سووال ششم: حالا برای چی بزرگترین ساعت دنیا در کنار کعبه ساخته می شود؟
گزینه اول: چون مسلمین به ساعت نگاه می کنند و می فمند ساعت شان چند سال است خوابیده.
گزینه دوم: چون مسلمانان متوجه می شوند خیلی عقب اند.
گزینه سوم: چون مسلمانان متوجه می شوند وقت طلاست، ولی طلا حرام است، ولش کن.
گزینه چهارم: چون یک ساعت که درست کار کند که لطمه ای نمی زند، عوضش در هر کشوری می توانند ساعت ها را عقب بکشند.
سووال هفتم: این جمله شما را یاد کدام ضرب المثل می اندازد؟ “احمدی نژاد گفت به مشائی اعتماد کامل دارم….”
گزینه اول: به روباه گفتن شاهدت کیه؟ گفت دمبم.
گزینه دوم: یارو رو توی ده راه نمی دادن فرماندار شد.
گزینه سوم: اگر لوطی نگه اعتماد دارم، اصلا به چیز مردم چی کار دارین؟
گزینه چهارم: روباه و شاهدش با هم در علم و صنعت درس می خواندند، ولی هنوز دم درنیاورده بودند.
سووال هشتم: منظور نویسنده از تیتر مشائی فقط دوبار زنگ می زند چیست؟
گزینه اول: چون از تیترش خوش آمد این سووال را اضافه کرد وگرنه منظوری ندارد.
گزینه دوم: آدم الکی تیتر نمی گذارد، بعدا سووال برایش تنظیم کند.
گزینه سوم: خیلی آدمها اینطوری اند، همه که نباید مثل تو باشند.
گزینه چهارم: پستچی فقط دوبار زنگ می زند صحیح است، ولی مشائی ممکن است بعدا پستچی بشود.