نیدال شوکیر، کارشناس کشورهای حوزه خلیج فارس و محقق در دانشگاه پاریس ۸، در مصاحبه ای با نشریه کوزور به سؤالاتی درخصوص روابط میان ایران و عربستان پاسخ داده است. این مصاحبه را می خوانید.
به نظر می رسد که تحولاتی در وزارتخانه های امور خارجه کشورهای حوزه خلیج فارس روی داده. سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان، این هفته تأیید کرد که کشورش آماده است تا با ایران مذاکره کند و ایران نیز دست عربستان را رد نکرده. شما این تلاش برای نزدیکی میان دو دشمن دیرینه را چگونه توضیح می دهید؟
عربستان سعودی چاره دیگری ندارد: ریاض شاهد است که دیپلماسی ایران ازاین پس در تمامی پایتخت های حوزه خلیج فارس با روی باز مورد استقبال قرار می گیرد و اینکه کشورهای غربی و در رأس آنها، واشنگتن، یک سیاست گشایش گرایانه را آغاز کرده اند. درحقیقت به دوران رییس جمهور سابق محمد خاتمی بازگشته ایم. او از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ تلاش کرد تا تهران و ریاض نزدیک شوند. این دو قدرت بزرگ منطقه ای، یکی شیعه و دیگری سنی، امروز می بینند مجبورند با یکدیگر پشت یک میز بنشینند، زیرا تمامی پرونده های سیاسی یا مذهبی منطقه بلوکه شده اند [سوریه، عراق، لبنان]. ولی توجه داشته باشید که مشکلات هنوز حل و فصل نشده. رقابت میان این دو قدرت برای به دست گرفتن رهبری جهان اسلام همچنان به قوت خود باقی است.
تغییر رویه عربستان مصادف شده است با دیدار چاک هیگل، وزیر دفاع آمریکا، از این کشور. آیا ممکن است واشنگتن باعث دعوت ریاض از تهران شده باشد؟
واشنگتن بی شک در تلاش عربستان برای گفتمان نقش داشته، ولی این مربوط به امروز نمی شود. درحقیقت، موضع عربستان با فشارهای داخلی و همچنین خارجی قابل توضیح است. خطر اصلی که بر پادشاهی سعودی سنگینی می کند بیشتر ماهیت داخلی دارد و بیشتر به مشکلاتی مربوط می شود که در رابطه با ادامه سلسله پادشاهی این کشور می باشد. رقابت میان نسل های مختلف شدید و حکمیت در این زمینه نیز پیچیده است. در چنین فضایی، تغییرات ریشه ای که به صورت اعلام آمادگی برای مذاکره نمود پیدا می کند، ماهیت داخلی دارند. درخصوص پرونده اتمی ایران و امنیت خلیج فارس فشارهایی وجود دارد، ولی واشنگتن نمی تواند اجبار به این تصمیم گیری کند.
آیا پادشاهی وهابی که روز به روز منزوی تر می شود، این نگرانی را دارد که ایران روزی به بهترین متحد واشنگتن در منطقه تبدیل شود؟
عربستان سعودی همچنان یک شریک مهم برای ایالات متحده محسوب می شود. اگر واشنگتن و تهران به هم نزدیک شوند، این بدین معنی نیست که ریاض از گردونه بازی خارج خواهد شد. عربستان یک جایگاه سمبولیک در اسلام دارد و درواقع سرزمین مقدس است. و برای آمریکایی ها، گسست روابط با ریاض یک اشتباه در مبارزه علیه تروریسم می باشد.
پس چه آینده ای برای محور احتمالی آمریکا-ایران-سعودی می توان متصور شد؟
نزدیک شدن ریاض و تهران برای کل منطقه یک نشانه خوب است: “خیابان” ثبات خواهد یافت و تنش های میان شیعه و سنی به شدت کاهش می یابند. بی شک خیلی سریع شاهد کاهش قیمت نفت نیز خواهیم بود، به ویژه اینکه ایران تهدید نظامی بر تنگه هرمز، به عنوان دروازه خلیج فارس را برخواهد داشت. ازسوی دیگر، باید انتخابات ریاست جمهوری لبنان را با دقت پیگیری کنیم، چرا که این یک نشانه بزرگ برای این است که ببینیم آیا آرامش به وجود آمده در وزراتخانه های خارجه، تأثیر خود را در محل نیز می گذارد یا خیر. به همین ترتیب، قطر که از اخوان المسلیمن حمایت می کند نیز مجبور خواهد شد شرایط را آرام کند، چرا که نمی تواند برخلاف آنچه دو قدرت بزرگ منطقه تصمیم گرفته اند عمل کند.
قطر تاکنون یک حمایت بی قید و شرط از جنبش های برخاسته از اخوان المسلمین، به مانند حماس فلسطین، انجام داده. درحالی که حماس پس از پشت کردن به متحد سوری خود اکنون قصد دارد به ایران نزدیک شود. حماس به واقع از چه موضعی برخوردار است؟
حماس توسط نیروهای انشقاق یافته داخلی به هر سو کشیده می شود. اگر می بینید خالد مشعل مدام سنگ قطر را به سینه می زند، ولی بخش مهمی از جنبش حماس به حزب الله و ایران نزدیک شده. ولی حماس هم همان رویه ای را اتخاذ خواهد کرد که دیگران کرده اند: ایجاد آرامش و رفع تنش.
منبع: کوزور، ۱۶ مه