تور بزرگ اروپایی شجریان

نویسنده

po_abdi_01.jpg

محمد عبدی

تور بزرگ اروپائی محمد رضا شجریان خواننده نامی ایران، دیشب با اجرای کنسرت

درلندن شروع شد. شجریان که در این تور، استاد دیگر بزرگ موسیقی ایران، علیزاده را به همراه ندارد، از ترکیب تازه ای درگروه نوازندگان خوداستفاده کرده است.

shajarian460.jpg

کنسرت شجریان شب یکشنبه و دیشب در تالار کدوگان لندن اجرا شد، در حالی که هر دو شب این سالن 900 نفره صندلی خالی نداشت و بلیت ها از مدت ها قبل به فروش رفته بود؛ بلیت هایی که به قیمت 10 تا 35 پوند فروخته می شد.

سال گذشته هم شجریان به همراه گروهش در تالار کوئین الیزابت لندن به اجرای کنسرت پرداخت که با استقبال علاقه مندان روبرو شد، اما این بار فقط لندنی ها شاهد اجرای استاد نخواهند بود، بلکه این آغاز توری است که در تمام اروپا ادامه خواهد یافت.

این برنامه در اسلو، استکهلم، گوتنبرگ، آمستردام، فرانکفورت، کلن و بیست و نهم در برلین برگزار می شود.

نگاهی به اجرای آغازین

اولین کنسرت شجریان در اروپا بدون گروه حیرت انگیز قبلی- جمع چهار نفره شجریان، علیزاده، کلهر و همایون که حاصل اش شماری از بهترین و ماندگارترین آلبوم های موسیقی ایرانی بود؛ از “فریاد” تا به ویژه “بی تو به سر نمی شود” و کنسرت های به یادماندنی که در حافظه موسیقی دوستان لحظه به لحظه ثبت و ماندگار شده؛ از کنسرت “همنوا با بم” در تالار وزارت کشور تا سال گذشته در کوئین الیزابت هال لندن- پیش از هر چیز دریغ و حسرتی را بر می انگیزد که چرا و چطور این گروه بی همتا در تاریخ موسیقی از هم می پاشد و دو استاد بی نظیر موسیقی ایرانی- شجریان و علیزاده- بار دیگر از همکاری درخشان شان با یکدیگر چشم پوشی می کنند. چرایش را نمی دانم- و اساساً فرقی هم نمی کند- اما نتیجه اش کماکان یکسان است: از دست رفتن یک فرصت استثنائی در موسیقی ایران.

گروه تازه شجریان در توری که این هفته از لندن آغاز شد و در شهرهای مختلف اروپا ادامه خواهد یافت، متشکل از سعید فرج پوری[آهنگساز و نوازنده کمانچه]، مجید درخشانی[ آهنگساز و نوازنده تار]، محمد فیروزی[بربط] و همایون شجریان[ تنبک و همراهی آواز] است که در برنامه ای با عنوان “سخن سعدی” در دو بخش ماهور و شور و افشاری به اجرا برنامه می پردازند.

نکته دیگر اینکه با وجود عنوان “سخن سعدی” برای برنامه و انتخاب شعر تمام تصنیف ها و آوازها از غزلیات سعدی، قطعه ای از سروده های حافظ هم در میان برنامه وجود دارد: “سرو چمان”. هرچند “سرو چمان” یادآور یکی از بهترین آلبوم های شجریان و از قطعات جاودانی اوست، اما این جا با اجرایی نه چندان دلچسب- که ناهماهنگی آشکاری بین نوازندگان دیده می شد که می تواند ناشی از تمرین اندک باشد یا تغییراتی که در موسیقی جا افتاده این قطعه رخ داده بود از جمله همخوانی ـ ضعیف ترین بخش برنامه را رقم زد.

پیش از آن اما صدای گرم و توانای شجریان تماشاگر را بر سر جای خود میخکوب کرده بود: در اولین ساز و آوازکه همراهی دلنشینی از بربط را به همراه داشت، در بخش هایی ـ مثلاً “گویم که سری دارم سر باخته در پایی”- تحریرهای استاد به اوج خود نزدیک بود.

در ساز و آواز دوم تحریرهای استاد به اوج نمی رسید- مثل بخش “بیچاره کسی است”-، اما انتخاب اشعار بکر و دست نخورده سعدی- یکی از دیگری بهتر و جذاب تر و هماهنگ تر با موسیقی ایرانی- کماکان درخشان بود و حسن انتخاب اشعار را به عنوان مهمترین امتیاز این کنسرت به رخ می کشید. «شجریان همواره این حسن را دارد که در انتخاب اشعار نهایت دقت و حوصله را به خرج می دهد؛ برعکس شهرام ناظری که گاه چنان بی دقتی ای در انتخاب شعر می کند که می تواند ارزش هایش آلبوم یا کنسرتش را به زیر سئوال بکشد: مثل “ سلامی چو بوی خوش آشنایی” یا “بیا تا قدر یکدیگر بدانیم” که هر دو از بدترین آثارش هستند.»

بخش دوم کنسرت، هماهنگی بیشتری را بین نوازندگان عیان می کرد؛ به ویژه در تصنیف “در بند عشق” ساخته خود شجریان که نوآوری هایی را در دل داشت و دلنشین ترین بخش همخوانی دو خواننده را رقم می زد.

اما شاید بهترین قطعه کنسرت، آخرین بخش آن بود که خارج از روال برنامه و به درخواست تماشاگران اجرا شد: تصنیفی بسیار زیبا و مدرن با شعری از مولانا و همخوانی طراز اول که شور و حال ویژه ای داشت؛ هرچند به دلیل عدم برنامه ریزی درست، اجرای آن به درازا کشید و ماموران سالن در عملی زشت از روشن کردن میکروفون ها و نورها خودداری کردند، اما شجریان ساده و بی ریا نشست و با گروهش، بدون میکروفون این قطعه را اجرا کرد؛ که البته شاید برای دوستداران شجریان تجربه بدی هم نبود: شنیدن صدای استاد بدون میکروفون که به قول خودش برای اولین بار اتفاق افتاد.