آقای قاضی پیرعباس!
چند روز پیش همسرم، بهمن (احمدی امویی) خبر حکمی را که شما برایش صادر کرده بودید، تلفنی از زندان به من داد: “هفت سال و چهار ماه حبس تعزیری و ۳۴ ضربه شلاق برای یک روزنامه نگار!”
راستش این روزها شنیدن صدور چنین احکامی از سوی شما و همکارانتان آنقدر عادی شده است که اگر حکمی جز این می دادید، شگفت زده می شدیم.
عجیب تر این که چند هفته قبل از برگزاری دادگاه بهمن، یکی از دخترهای جوان خانواده که نسبت نزدیکی با او دارد، به من تلفن زد و گفت شنیده است که دادگاه انقلاب به چند نفر از متهم ها حکم برائت داده است. صدایش خیلی نگران بود و گفت: “می ترسم که بهمن هم حکم برائت بگیرد.”
پرسیدم :“خب این که نگرانی ندارد”
سرم فریاد زد: “چطور متوجه نیستی که اگر تبرئه بشود آبروی بهمن و همه خانواده می رود؟ وقتی همه زندانی های سیاسی حکم های سنگین می گیرند اگر بهمن تبرئه شود و یا حتی حکم سبک بگیرد، یعنی با بازجوهایش همکاری کرده است، یعنی آن چنان که تا به حال فکر می کردیم بهمن مقاوم و مصمم نبوده است. نمی دانی اگر بهمن حکم سبک بگیرد چقدر در دانشگاه ضایع می شوم. وقتی سعید لیلاز و احمد زیدآبادی و عبدالله مومنی چنین احکام سنگینی گرفته اند، هرکس حکم نگیرد ضایع می شود.”
کشور عحیبی داریم آقای قاضی! نه؟ که حکم برائت در آن موجب شرمساری خواهد بود. همسر یکی از زندانی ها نیز که در انتظار صدور حکم شما بود، به شوهرش گفته بود: “وای به حالت! اگر کمتر از شش سال حکم حبس بگیری.”
آقای قاضی! وعده انقلابی که پدران ما در سال ۵۷ کردند، این نبود که در نظام برآمده از آن زندان های طولانی موجب افتخار باشد و حکم برائت موجب سرافکندگی.
مجبورم همین جا بگویم یکی از تهدیدهای برخی از بازجوها در زندان برای برخی از زندانی ها این بود: “اگر بخواهیم تو را خراب کنیم برایت حکم برائت می گیریم.” راستی چه شده است که حتی برخی از بازجوها هم حکم برائت را موجب شرمساری می دانند.
آقای قاضی! من برای شما نامه می نویسم که بگویم حتی یک لحطه از حکمی که به بهمن داده اید تعجب نکردم اما از یک دلیل شما برای مجرم دانستن بهمن شوکه شده ام.
شما می دانید که خانم فریده غیرت، وکیل دلسوز بهمن یکی از محورهای دفاعش را از او این قرار داده بود: “موکلم یک روزنامه نگار مستقل و منتقد است. او بنابر وطیفه حرفه ای یک روزنامه نگار نگاهی انتقادی به پدیده ها دارد. به همین دلیل نه فقط در دوره چهار ساله دولت احمدی نژاد در مقالات متعددش برنامه های اقتصادی وی را نقد کرده که او بارها عملکرد رییس جمهوری پیشین خاتمی و دولتش را نیز نقد کرده است. بهمن نویسنده کتاب اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی است که بخش هایی از آن به نقد عملکرد دولت مهندس موسوی در دوران نخست وزیری اش اختصاص دارد.”
با خبر شدم شما برای محکومیت بهمن همین دفاعیات وکیل مدافعش را مورد استناد قرار داده و در حکم صادره نوشته اید: همین که به همه ی دولت ها انتقاد می کرده نشان می دهد که مغرض است و لابد مجرم!
آقای قاضی پیرعباس!
شما واقعا منتقد بودن را دلیل مجرم بودن می گیرید؟ آیا شما می دانید که وظیفه اصلی روزنامه نگاران نظارت بر قدرت و نقد آن است. روزنامه نگار با انداختن روشنایی بر نقاط تاریک جامعه تلاش می کند به اصلاح امور کمک کند. این یک اصل پذیرفته شده و بدیهی در جهان امروز است که اگر جامعه ای به اصل مترقی نقد پای بند نباشد و نقدهای دیگران را برنتابد، جامعه پویایی نخواهد بود. حتما شما هم بارها جملاتی با این مضمون را شنیده اید که اگر برنتابیدن نقد دیگران تبدیل به فرهنگ یک جامعه شده باشد، آن جامعه مسیری جر تحجر و پسرفت را طی نخواهد کرد.
من نمی خواهم شما را محکوم کنم، حتی نمی خواهم که شما را متهم به بی عدالتی کنم. سالهاست که آموخته ام انسان ها را به راحتی محکوم نکنم، حتی اگر این انسان قاضی پرونده همسرم باشد که حکم سنگین به او داده است. من می دانم مشکل ریشه ای تر از نحوه نگاه شخص شما به روزنامه نگاران و حرفه روزنامه نگاری است. شما تقصیر زیادی ندارید که ویژگی های شغل روزنامه نگاری را نمی شناسید! سالهاست روزنامه نگاران فریاد می زنند که دادگاه روزنامه نگاران باید با حضور هیئت منصفه مطبوعاتی برگزار شود. با حضور کسانی که جنس کار روزنامه نگاری را می شناسند. آن ها می دانند که وظیفه حرفه ای یک روزنامه نگار نگاه نقادانه به مسائل است. آن ها می دانند در دانشکده های روزنامه نگاری به دانشجویان این رشته آموخته می شود که نگاهی انتقادی به دولتمردان داشته باشند و نه متملقانه.
شاید بگویید اتهام بهمن مطبوعاتی نبود! واقعا نبود آقای قاضی؟ تمام مستنداتی که شما برای محکومیت بهمن به کار برده اید به وظایف حرفه ای بهمن باز می گردد. شما او را به تبانی بر علیه امنیت ملی محکوم کرده اید. تنها دلیل این اتهام سردبیری سایت خرداد نو بوده است. آیا سردبیری یک وب سایت چیزی جز فعالیت مطبوعاتی است؟ تبلیغ علیه نظام، تبانی و توهین به رییس جمهور همه و همه اسامی مختلفی است که این روزها بازپرس های دادگاه انقلاب برای فعالیت های روزنامه نگاری بهمن و سایر روزنامه نگاران زندانی به کار گرفته اند. جز این است؟
آقای قاضی! می دانم اگر صفحه های طولانی را در وصف نقادی و جامعه نقدپذیر سیاه کنم، فایده ای نخواهد داشت چرا که احتمالا خواهید گفت این ها سوغات غرب است.
اما شنیده ام یک انسان کاملا مذهبی هستید. بنابراین در ستایش نقادی جمله معروفی از پیامیر گرامی اسلام را به یاد شما می آورم: “به چهره چاپلوسان و متملقان خاک بپاشید.”
به همین دلیل به جای دلیل آوردن از اندیشمندان جهان در ضرورت نقد و نقدپذیری جوامع بخش هایی از جملات یکی از دوستان حوزوی شما را به یادتان می آورم که در وصف نقادی های آقای مصطفی خمینی فرزند رهبر فقید انقلاب نگاشته است:
“ستون های علم با پیچک نقد جاذبه و طراوت می گیرد، قلب دانش با خون نقد می تپد ساحل های ناشناخته بحث با کشتی نقد فتح می شود و قانون ظهور اندیشه های برتر در حکومت نقد سامان می پذیرد: مصطفی خمینی همه را نقد می کرد، همه زمینه ها را نقد می کرد و همیشه نقد می کرد. چرا که می دانست نقد، گوهر ذهن بشر است. نقد حد و مرز نمی شناسد (به نقل از سایت اطلاع رسانی حوزه نت، مقاله ی نقد اصولی از دیدگاه مصطفی خمینی)
حالا معیارهای روزنامه نگاری مستقل برایتان ارزشی ندارد، آیا نامه ۵۳ امام علی هم اهمیتی ندارد که به کارگزارانش آموخته است که عرصه ای را فراهم کنند که مردمان به راحتی و با صراحت و شفافیت سخن گویند و انتقاد کنند و دغدغه ای نیز نداشته باشند که این امر برایشان پیامدهای خطرناکی دارد (تفسیر موضوعی نهج البلاغه، مصطفی دلشاد)
حالا شاید به نظر شما این از آموزه های غربی ها به روزنامه نگاران باشد که قدرت را نقد کنند! در باره توصیه امام علی چه می گویید که “جامعه ای که در آن فرهنگ مشارکت و نصیحت و نقد نباشد، از رحمت و برکت به دور است : “در مردمی که نصیحت کننده یکدیگر نیستند و نصیحت کنندگان را دوست نمی دارند، خیری نیست (غررالحکم ،جلد دوم ،ص ۲۶۷)
آقای قاضی!
اگر منتقد بودن یک روزنامه نگار برای شما نشانه غرض ورزی است در دنیای روزنامه نگاری نشانه شرافت، استقلال و حرفه ای بودن یک روزنامه نگار است. یعنی روزنامه نگاری که رها از همه وابستگی های سیاسی و جناحی سعی می کند وظیفه حرفه ای اش را انجام بدهد. چرا که او یک روزنامه نگار است، یک روزنامه نگار مستقل.
منبع:وب لاگ ما روزنامه نگاریم،