حکم بدوی را با تبرئه جبران کنید

نویسنده

» نامه به دادگاه تجدید نظر برادران علایی

alaeebrothers.jpg

فاطمه حقیقت جو، نماینده مجلس ششم که اینک به عنوان محقق مطالعات زنان در دانشگاه ایالتی ماساچوست به فعالیت مشغول است همراه با محمد تهوری دانشجوی روابط بین الملل دانشگاه تافتس، با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به دادگاه تجدید نظر برادران علایی، خواستار بازنگری در حکم این دو و تبرئه آنان شدند.

در این نامه آمده است:
“هرکس یا گروهی با دول خارجی متخاصم به هر نحو علیه جمهوری اسلامی ایران همکاری نماید، در صورتیکه محارب شناخته نشود به یک تا ده سال حبس محکوم می گردد.” (ماده 508 قانون مجازات اسلامی) بنا بر آنچه آقای مسعود شفیعی وکیل مدافع آقایان آرش و کامیار علایی اعلام کرده است این ماده قانونی مبنای کیفر خواست این دو برادر فعال در زمینه مبارزه با گسترش بیماری ایدز است که به اقدام در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی متهم شده اند. فارغ از تجربه تاریخی چنین پرونده ها و محاکمی که همواره از پایه و بنیانی سست برخوردار و مبتنی بر توهمات نیروهای امنیتی و قضایی و آلوده به تسویه حساب های پشت پرده سیاسی بوده است، ذکر چند نکته در مورد متهمین، به سبب آشنایی نزدیک با آنها را برای تنویر افکار عمومی و به امید مورد توجه قرار گرفتن توسط قضات دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور که در مراحل آتی دادرسی این پرونده را بازنگری و احکام جدید صادر خواهند کرد، متذکر می شویم.

پیش از ورود به بحث، ذکر این نکته را ضروری می دانیم که ما از زمان مهاجرت به کشور امریکا و اقامت در ایالت ماساچوست با این دو برادر آشنا و پیش از این سابقه آشنایی با آنها نداشتیم. در طول مدت اقامت در امریکا به مدت دو سال در شهرهای بوستون و کمبریج ایالت ماساچوست با آقای کامیار علایی همسایه بودیم لذا بعنوان دو ایرانی دانشگاهی با یکدیگر رفت و آمد داشتیم و در مدت اقامت در ایالت کانتیکت و انتقال آقای کامیار علایی به شهر آلبانی در شمال ایالت نیویورک تلفنی و چند بار حضوری همدیگر را ملاقات کردیم. در طول این سه سال برای دو یا سه بار نیز برادر ایشان آقای آرش علایی که برای شرکت در سمینارهای علمی به امریکا سفر داشتند ملاقات کردیم. بنابراین کامیار علایی را از نزدیک می شناختیم و با دیدگاهها، افکار و برنامه هایش در این مدت که ایشان در امریکا حضور داشتند به خوبی آشنا بودیم. این نامه را بعنوان گواهی شهود، به دادگاه تجدید نظر ارائه می کنیم.

1- اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی و نه مخالف و یا حتی منتقد

اظهارات مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات و ماده قانونی مورد استناد در کیفر خواست متهمین، نشان می دهد که فرض دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی نظام براین اصل استوار است که اقدامات برادران علایی در راستای براندازی نظام است حال آنکه چنین اتهامی مستلزم آن است که عاملان مخالف نظام و از انگیزه کافی برای تلاش در راستای براندازی نظام برخوردار باشند حال آنکه متهمین این پرونده نه تنها عنادی با نظام نداشتند بلکه حتی نمی توان آنها را درردیف منتقدین نظام قرار داد. این ادعا حتما مورد تایید تمام کسانی است که در طول این سه سال گذشته سخنرانی ها، مصاحبه ها و مقالات این دو برادر را شنیده و یا خوانده اند. شاید برای دستگاههای امنیتی و قضایی پیدا کردن مستمعین جلسات سخنرانی این دو برادر و نظر خواهی از آنها مقدور ومیسر نباشد ولی حتما به متن مکتوب این سخنرانی ها و مصاحبه ها دسترسی دارند.

2- کارشناس و فعال امور بهداشت و سلامت نه فعال سیاسی

برای رد ادعای مقام های امنیتی جمهوری اسلامی توجه به این نکته ضروری است که این دو برادر کارشناس و فعال امور بهداشت و سلامت بودند نه فعال سیاسی. تلاش برای براندازی یک رژیم نیازمند انگیزه بسیار زیادی است که امروزه حتی در میان اپوزسیون سیاسی جمهوری اسلامی نیز کمتر دیده می شود چه رسد به اینکه بتوان این اتهام را متوجه این دو بردار دانست. کامیار علایی نه تنها از دانش سیاسی کافی برخوردار نبود بلکه به جهت همکاری علمی با مرکز بیماری های سل و ریه تحت مدیریت آقایان دکتر ولایتی و دکتر مسجدی به شدت تحت تاثیر افکار سیاسی دکتر ولایتی قرار داشت و از رابطه دوستانه خوبی در بوستون با آقای دکترعباس ملکی معاون دکتر ولایتی در وزارت امور خارجه که آن زمان در دانشگاه هاروارد بعنوان محقق مشغول فعالیت بود برخوردار بود. لذا اتهام براندازی هرگز به کامیار علایی وارد نبوده و نیست.

3- همکاری برای خدمت نه اقدام علیه نظام

تاکید کلی مقام های امنیتی روی ارتباط این دو برادر با سازمانها و نهادهای امریکایی بعنوان مستند اتهام براندازی، تاکیدی کاملا غیر منصفانه است چراکه تحلیل مقام های امنیتی از ارتباطات آنها با سابقه متهمان به هیچ عنوان هم خوانی ندارد. شخصا با وجود تماس زیاد با کامیار علایی شاهد ارتباط تلفنی یا غیر تلفنی او با سازمانهای امریکایی نبودیم ولی چنانچه ارتباطی هم وجود داشته است نمی تواند در راستای اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی تلقی شود چراکه مجموعه فعالیت آنها متمرکز روی مبارزه با گسترش بیماری ایدز به عنوان یک هدف جهانی بود و چنین تلاشی با هیچ تحلیلی نمی تواند اقدام علیه یک کشور تلقی شود. بصورت طبیعی هر نهاد بین المللی و خارجی متمرکز روی بیماری ایدز، که بنا داشت در سمینار علمی خود از وجود کارشناسان و متخصصان ایرانی بهره مند شود – بعلت شهرت این دو برادر و بعلت در دسترس بودن کامیار (سکونت در امریکا و تحصیل در دانشگاه هاروارد) با آنها تماس می گرفتند و آنها نیز بدون هرگونه چشم داشت، از این فرصت برای خدمت به جامعه علمی ایران استفاده می کردند. بدون تردید اتهام اقدام علیه نظام از طریق همکاری با موسسات امریکایی برای اعزام دانشگاهیان از ایران به امریکا، اتهامی ناوارد و غیرعادلانه است.

4- ارائه چهره ای مثبت از ایران

برخلاف اظهارات مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات، تلاش این دو برادر نه در راستای براندازی بلکه در جهت ارائه چهره ای مثبت از ایران بود. اگر به سخنرانی ها و مصاحبه های این دو برادر مجددآ مراجعه شود تردیدی باقی نمی ماند که تلاش این دو برادر حداقل علیه نظام نبوده است. افتخار این دو برادر که همیشه در هر جمع و مکانی از سوی آنها بیان می شد این بود که در نتیجه تلاش آنها در مبارزه با گسترش ایدز و پیشگیری از این بیماری، ایران بعنوان کشور الگو در منطقه از سوی سازمان ملل متحد انتخاب و از سوی بانک جهانی به میزان قابل توجهی به ایران تسهیلات مالی برای تداوم و گسترش این فعالیت ها اعطاء شده است. لذا برای کسانی که اینگونه ایران را تبلیغ می کردند چگونه می توان اتهام براندازی صادر کرد؟ نکته دیگر اینکه تلاش این دو برادر تنها کمک برای سفر متخصصان ایرانی به امریکا نبود بلکه اینها تلاش می کردند با تسهیل سفر دانشجویان امریکایی و امریکای-ایرانی به ایران نگاه آنها را به ایران بهبود ببخشند و به این رابطه قطع شده پایان دهند. هدف آنها از این تلاش ارائه چهره ای مثبت از ایران بود و در این راه با دفتر نمایندگی ایران در واشنگتن برای گرفتن ویزای دانشجویان امریکایی و با وزارت بهداشت و دانشگاه شهید بهشتی برای تسهیل فعالیت تحقیقاتی و حل مشکل اقامت آنها در ایران در ارتباط بودند. بارها شخصا شاهد مکالمه تلفنی آنها با مقامات وزارت بهداشت برای سفر این دانشجویان به ایران بودم. نکته مهم دیگر اینکه تمام این تلاش ها علنی و در سایت آنها در دسترس همه بود که خود گواهی است بر سلامت فعالیت های آنها.

5- سفر مکرر به ایران و عشق به وطن

شاید در تعداد سفر به ایران کامیاریکی از رکوردداران دانشجویان ایرانی در امریکا باشد. او نه تنها دلهره و اضطرابی برای سفر به ایران نداشت بلکه همواره با اشتیاق مترصد یک تعطیلی برای سفر به ایران بود و همیشه در همه میهمانی ها تاکید می کرد که هیچ کجای دنیا را به اندازه ایران برای زندگی و فعالیت دوست ندارد و در عمل هم این را ثابت کرده بود. از مقام های امنیتی سوال می کنیم چطور کسی میتواند علیه ایران کار کند و بدون دلهره به ایران سفر کند؟ در جامعه امریکا با ایرانی های زیادی برخورد داشته ام که در طول عمرشان یک روز کار سیاسی نکرده اند ولی جرات سفر به ایران را هم ندارند. متاسفانه عملکرد دستگاه امنیتی و قضایی ایران به گونه ای بوده است که کمترین اعتمادی نزد بیشتر ایرانی های مقیم امریکا ندارند.

نکته آخر اینکه در دو سه سفری که آرش علایی در طول این سه سال به امریکا داشت شخصا شاهد بودم که در طول مدت اقامت در امریکا هر روز در یکی از دانشگاههای امریکا در مورد وضعیت ایدزو بهداشت در ایران سخنرانی داشت (این سخنرانی ها نیز توسط برادرش کامیار برای او هماهنگ می شد) بطوریکه یکبار به او گوشزد کردم در این سفرها وقتی هم برای استراحت و تفریح بگذار. حال چگونه او می توانسته است با این برنامه فشرده سخنرانی و مصاحبه رسانه ای فشرده، وقتی برای همکاری با سازمانهای امریکایی برای اقدام علیه ایران گذاشته باشد؟ این سوالی است که جواب اش را نمی توان از میان متن مصاحبه مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات گرفت.

6- بر خلاف جمهوری اسلامی که از صدر تا ذیل دولت نقش بسیار پررنگی داشته و اکثر سازمانها دولتی هستند. در امریکا دولت نقش حداقلی در جامعه بازی می کند و سازمانها و نهادهای مدنی قوی و پر رنگ حتی سیاستهای دولتی را نیزشکل می دهند. از این لحاظ فرق بسیاری بین سازمانهای غیر دولتی مانند موسسه اسپن، کارنگی، و ویلسون و دولت امریکا وجود دارد. مثلا اقای بیل گیتس، بنیانگذار ماکروسافت و همسرش سازمانی بهداشتی را برای توزیع واکسن و بهبود وضع بهداشت در افریقا تاسیس نموده است. یا اقای بیل کلینتون رئیس جمهور سابق امریکا سازمانی را برای پیشگیری و مبارزه با ایدز و ارتقا بهداشت در افریقا و اسیا بنیان گذاشته است.موسسه اسپن نیز برای مدتهای مدیدی در حوزه ایدز با وزارت بهداشت ایران همکاری داشته است و مقامات وزارت اطلاعات ایران رسما در جریان ان بوده اند. بنابر این شرکت برادران اعلایی در کنفرانس این سازمان و کنفرانس های دیگری که وزارت بهداشت امریکا در خصوص ایدز و بهداشت ایران برپا نموده است خالی از ایراد است.مصاحبه هایی از این نوع نشان از بی اطلاعی وزارت اطلاعات دارد یا اینکه مانند قبل سناریویی تعریف شده است و حال باید بازیگرانی را پیدا کرد تا نقش متهم، جاسوس و غیره را بازی کنند.

ختم کلام اینکه پذیرش اتهام براندازی همانگونه که وکیل مدافع برادران علایی عنوان کرده است، نه تنها برای متهمین و وکیل آنها، بلکه برای ما و دوستان و هم کلاسی های آنها غیر ممکن و شگفت انگیز است. و با اطمینان اعلام می کنیم که وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی در مواجه با این پرونده اگر عامدا خود را به اشتباه نزده باشند سهوا دچار اشتباه و سوء تفاهم شده اند. لذا خواهان اعلام حکم تبرئه توسط دادگاه تجدید نظر و آزادی فوری متهمان هستم. بی شک تداوم بازداشت این دو پزشک، تداوم ظلم به آنها و ظلم به جوانانی است که به عشق خدمت به کشورشان در دانشگاههای داخل و خارج کشور مشغول تحصیل و فعالیت هستند.

همچنین شنیده شده است که از یکی از این برادران اعترافات ویدئویی گرفته شده است تا در صدا و سیمای جمهوری اسلامی به معرض نمایش گذاشته شود. مردم ایران در سالهای گذشته به کرات شاهد فیلمهایی از این دست بوده اند که به طور طبیعی اینگونه فیلمها که در زندان از متهم تحت فشار یا قول برای آزادی وی تهیه شود هیچ ارزش حقوقی ندارد. متاسفانه مصاحبه مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات ما را به یاد داستانی انداخت که گفته می شود از نیروهای دستگاه اطلاعاتی سه کشور می خواهند که بروند در جنگل یک خرس پیدا کنند و بیاورند و مامور ایرانی بجای یک خرس خرگوشی را پیدا می کند و نشان می دهد داوران میگویند که اینکه خرس نیست یک خرگوش است اما ان مامور تاکید می کند چرا این خرس است اگر باورتان نمی شود از خودش بپرسید و خودش می گوید که خرس است نه خرگوش.