فیلم روز ♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏سیامک شایقی که سینما را با نقد نویسی آغاز کرده، با فیلم هایی که ساخته نشان داده علاقمند به نوعی سینمای اجتماعی ‏آرام است که خشونتی بطئی را در ذات خود می پروراند. این خشونت که در کنه زندگی شخصیت های او وجود دارند ‏هیچ گاه در شکلی سینمایی خود را به رخ نمی کشند اما آهسته آهسته روح آدم ها را در انزوا می تراشند و به این ترتیب ‏بر جامعه پیرامونی آنها نیز تاثیر می گذارند. او در آخرین فیلم اش خواب زمستانی نیز دغدغه های همیشگی خود را ‏دنبال می کند. فیلمی آرام با بن مایه اجتماعی که سعی ندارد با ایجاد ریتمی تند با دیگر آثار روی پرده رقابت کند. ‏

zemestani1.jpg

‎ ‎خواب زمستانی‎ ‎

کارگردان و تهیه کننده: سیامک شایقی. نویسنده: اصغر عبداللهی، سیامک شایقی. مدیر فیلمبرداری: داریوش عیاری. ‏طراح صحنه و لباس: غزاله معتمد. بازیگران: فاطمه معتمد آریا،لادن مستوفی،پگاه آهنگرانی،کورش تهامی، فرشید ‏منافی، شاهرخ فروتنیان، عمار تفتی.‏

داستان سه خواهر؛ خواهر بزرگتر بر اثر بیماری فلج شده و توان حرکت ندارد. او پیش تر معلم بوده است. خواهر آخر ‏دانشجوست و در این میان تامین هزینه های زندگی بر دوش خواهر میانی است. او نیز در محل کار با مشکلاتی رو به ‏روست. پسری به او ابراز علاقه می کند ولی او قصد ازدواج با دیگری را دارد که در این بین مشکلات دو خواهر ‏دیگرش نیز بر دوش او سنگینی می کند.‏

‎ ‎آدم های نازنین‎ ‎

سیامک شایقی با فیلم هایی که ساخته نشان داده علاقمند به نوعی از سینمای اجتماعی آرام است که خشونتی بطئی را در ‏ذات می پرورانند. این خشونت که در کنه زندگی شخصیت های او وجود دارند هیچ گاه در شکلی سینمایی خود را به ‏رخ نمی کشند اما آهسته آهسته روح آدم ها را در انزوا می تراشند و به این ترتیب بر جامعه پیرامونی آنها نیز تاثیر می ‏گذارند.‏

این نگاه آشکارا در ساخته پیشین به نمایش در آمده شایقی یعنی فیلم باغ فردوس 5 بعد از ظهر خود را عیان می ساخت. ‏تا جایی که شخصیت اصلی فیلم را به مرز جنون کشانده بود. شایقی در فیلم هایش ترجیح داده به جای اینکه با سرعت از ‏روی این مسائل عبور کند به بیننده اش فرصت دهد تا بر روی آنها تامل کند. البته این مسئله سبب شده ریتم فیلم ها کمی ‏کند و ملال آور باشد. ‏

فیلم خواب زمستانی نیزشبیه به همین سینمای مورد علاقه شایقی است. فیلم به زندگی سه خواهر می پردازد که شرایطی ‏ویژه را تجربه می کنند. سه خواهری که به لحاظ شرایط سنی از سه نسل هستند و شایقی این بار قصد داشته در این قالب ‏نیز نیم نگاهی به اجتماع اطرافش داشته باشد.‏

zemestani2.jpg

خواهر بزرگتر معلول است. شایقی به دلیل آسیب پذیری این شخصیت که پیش تر فرهنگی بوده نگاه انتقادی آرامی را ‏مطرح می کند او به دلایل جسمانی دیگر قادر نیست سر کلاس درس حاضر شود و اوقات خود را در منزل می گذراند. ‏این زن حتی تمایلی به خواستگاری که چندین سال است به او ابراز علاقه می کند ندارد و شاید دلیل را هم بتوان در ‏همین ضعف جسمانی او جست و جو کرد.‏

خواهر میانی به نوعی جور خواهر بزرگ تر را در تامین معیشت بر دوش می کشد که دراینجا هم شایقی نگاهی نمادین ‏را متوجه جامعه امروز می کند. نسل گذشته ای که توان حرکت را از دست داده است بار خود را روی دوش نسل میانی ‏انداخته و این نسل تا حدی زیر بار مشکلات به ظاهر ساده خمیده که توانی برای یک زندگی شاد ندشته و خموده و ‏افسرده به نظر می رسد. ایفای این نقش را لادن مستوفی برعهده دارد که قبل تر قرار بود لیلا حاتمی آن را بازی کند. ‏حضور خواستگاری سمج ما را به دنیای درونی این دختر نیز نزدیک می کند خواستگاری متمول که می تواند زندگی ‏هر سه خواهر را نجات دهد، اما او مقاومت می کند تا در نهایت با جوانی که به واقعا به او دلبسته ازدواج کند. اینجاست ‏که شایقی کورسوی امیدی را بر وضعیت معنوی این خانواده می افکند.‏

zemestani3.jpg

خواهر کوچک تر هم در عوالم خود است. این شخصیت نیز جایگاه بایسته ای ندارد. او اگرچه در ظاهر سرخوش است ‏اما در عمل به دلیل وضعیت خانوادگی نمی تواند چندان امیدوار باشد. نسل های پیش از او دائم تحلیل رفته اند و نماینده ‏این نسل خود باید کاری کند که از دام روزمرگی ها برهد.‏

این تبار شناسی کلی شخصیت ها ما را به جامعه ای می رساند که بر آیند آسیبپذیری و خطر برای شخصیت ها در آن ‏بیشتر از امید هاست. این نکته را نیز در نظر بگیریم که شایقی هر سه شخصیت فیلم را هم از جنس مونث انتخاب کرده ‏که خود این مسئله هم بر شرایط لرزان آنها می افزاید. البته می توان تلاش این سه شخصیت برای زندگی را نیز ستود و ‏از آنها قهرمان ساخت. اما شرایط کلی که از انها ترسیم می شود و ریتم کند فیلم بیشتر توجه ما را به نقصان های آنها ‏توجه می دهد.‏

این روز ها تناقض میان نسل ها در سینمای ایران به موضوعی تکرار شونده تبدیل شده است. نسل تازه اگرچه نمی ‏خواهد نا توانی های نسل گذشته را بر دوش بکشد ولی در عمل خود هم راه تازه ای ندارد که به آن دست یازد و بنابراین ‏چون می خواهد تجربه کند تاریخ را به دورو تسلسل می کشاند. تجربه هایی که همیشه قطع می شوند و نسلی دیگر باید ‏تا دوباره این تجربه ها تکرار شوند.‏