آنا فایفیلد
فیلم دیدنی فصل بهار در ایران “سنتوری” است، که داستان جسورانه ای از یک موسیقیدان، را در تقلای گرفتن اجازه اجرای عمومی به تصویر می کشد. این طعنه ای به سرنوشت فیلم نیز هست که خود اجازه نمایش نیافت. اجرای تمامی آثار فرهنگی در ایران به شدت تحت نظارت قرار دارند و هر چیزی که از دید گاه معیارهای اخلاقی مشکوک تعبیر شود، از دور خارج می شود.
بنابراین، ایرانی ها به جای رفتن به سینما، کپی های آنرا بر روی دی وی دی های قاچاق از فروشنده های سراسر کشور تامین می کنند.
سنتوری، اثر داریوش مهرجویی، یکی از کارگردانان نوآور سینمای ایران، برنده جایزه برگزیده تماشاگران در جشنواره فیلم فجر سال گذشته شد. اما پس از آن، مقامات نمایش فیلم را ممنوع اعلام کردند.
آقای مهرجویی که با فیلم گاو – محصول 1969- پیشتاز موج نوی سینمای ایران محسوب می شود، می گوید: ”از نظر من، پارسال، بدترین سال در حرفه ام بوده است.“
او در خانه اش در شمال تهران به فایننشیال تایمز گفت: “این سانسور بیش از حد است که کم و بیش فرهنگ ما را نابود می کند.” او گفت علت قرار گرفتن فیلم سنتوری در فهرست سیاه به وی گفته نشده است.
فیلم، داستان علی را نشان می دهد که یاس فزاینده ای او را به سمت اعتیاد به هرویین و جدا شدن از همسرش پیش می برد. مفهوم فیلم این است که پسرفت فرهنگی و مشکل چشمگیر اعتیاد در ایران غیر مرتبط نیستند.
جواد شمقدری، مشاور فرهنگی رییس جمهورایران، فیلم را علناً مورد انتقاد قرار داد و عنوان کرده که این بخشی از یک مشکل بزرگتر در صنعت فیلم کشور است.
او پیشتر به خبرنگاران گفته بود: “حتی عوض کردن قطار هم نمی تواند مشکل صنعت فیلم ایران را اصلاح کند. ما باید خطوط آهن را تغییر بدهیم.“
سانسور مشکلی به قدمت چند دهه برای صنعت فیلم ایران است، در حالیکه این صنعت یکی از بزرگترین دستاوردهای فرهنگی کشور است.
اما اوضاع در زمان دولت محمود احمدی نژاد به شدت بدتر شده است. دولت می خواست از جامعه ایران در برابر “تهدیدات فرهنگی” از سوی “قدرت های استکبار جهانی” و خصوصاً ایالات متحده دفاع کند. آقای مهرجویی می گوید: “اوضاع ظرف دو سال گذشته خیلی بد شده است، نه تنها در حوزه سینما بلکه در تئاتر و موسیقی و انتشار کتاب هم همینطور است.“
اجرای تئاتر و ارکستر هم به طرز فزاینده ای با ترس و واهمه همراه شده است، و همین ماه پیش بود که دولت نه مجله را به خاطر چاپ تصاویر “فاسد” از ستاره های هالیوود و جزییات مربوط به زندگی خصوصی ”منحط” توقیف کرد.
محدودیت های بیشتر به همراه رواج فیلم های قاچاق داخلی و خارجی و تلویزیون های ماهواره ای نشان دهنده این است که جمعیت مشتاق تماشای فیلم در ایران، هر چه بیشتر خانه نشین شده است.
همه اینها باعث شده که صنعت فیلم با بحران مالی روبروشود و بنا بر برخی گزارش ها، برخی کارگردانان دست به فروش منازلشان زده اند تا بودجه ساخت فیلم هایشان را تامین نمایند.
مونا زندی حقیقی، یکی از کارگردانان نسل جدید در ایران می گوید: “من به عنوان یک فیلمساز، مشکلات زیادی برای تامین امکانات لازم برای تهیه فیلم خود دارم. اینجا هیچ پشتیبانی ابتدایی هم برای فیلم سازها وجود ندارد؛ این تفاوت ساختن فیلم درایران و آمریکا است.“
با همه اینها، هنوز ایران یکی از قوی ترین صنایع فیلم سازی خاورمیانه را در اختیار دارد. فیلم های ایران همچنان به عنوان نمونه های برجسته هنری رهسپار غرب شده و جوایز بین المللی را از آن خود می کنند؛ هرچند این فیلم ها معمولا در کشور خودشان ممنوع می شوند. کارگردانانی نظیر آقای مهرجویی و همتایان موج نوی او- عباس کیارستمی و جعفر پناهی- جایزه های بزرگی را از فستیوال های کن، ونیز و برلین دریافت کرده اند.
منبع: فایننشیال تایمز، 5 آوریل